سلمان ساوجی، سلمان بن محمد
نام | سلمان بن محمد سلمان ساوجی |
---|---|
نامهای دیگر | ساوجی، سلمان |
نام پدر | محمد |
متولد | 709ق |
محل تولد | ساوه |
رحلت | 778ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE06269AUTHORCODE |
سلمان بن محمد سلمان ساوجی (حدود 709- 778ق)، از شاعران شیعهمذهب اوایل قرن هشتم هجری و از بزرگترین قصیدهسرایان و غزلگویان ایران است. او رابطه نزدیکی با دربار شاهان، بهویژه دربار سلطان اویس ایلخانی (متوفی 776ق) داشته و چندین قصیده در مدح پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) دارد.
ولادت
ملکالشعرا خواجه جمالالدین سلمان بن خواجه علاءالدین محمد ساوجی، معروف به سلمان ساوجی که در اشعار با نام سلمان تخلص میکرد، در اوایل قرن هشتم؛ یعنی در حدود سال 709ق در شهر ساوه به دنیا آمد.
نسب
خاندان سلمان نسبتاً معروف بود. نام پدرش خواجه علاءالدین محمد ساوجی، مردی اهلقلم بود و در علم سیاق استاد و در نظر بزرگان و حاکمان وقت، گرامی بود.
شهرت در شعر
سلمان از سال 740ق که شیخ حسن ایلخانی بهطور مستقل به سلطنت دست یافت، به خدمت او رفت. شکی وجود ندارد که ارتباط سلمان با این شخص، از حدود سال 736ق شروع شده است؛ یعنی زمانی که شیخ حسن موفق به شکست ارپاخان شد و محمدخان را به ایلخانی و خواجه شمسالدین محمد زکریا را به وزارت او انتخاب کرد. سلمان، دلشادخاتون را هم که دو سه سالی بعدازاین تاریخ به همسری شیخ حسن درآمد، پیش از آنکه همراه شوهرش راهی بغداد شود، مدح کرد و همچنان تا مرگ آن زن این مداحی را ادامه داد. سلمان نیز به همراه شیخ حسن ایلخانی و همسرش، دلشادخاتون به بغداد رفت و در همانجا ساکن و ازاینپس دوره واقعی شهرت و رواج کارش آغاز شد.
او در دربار ایلخانی، سمت ملکالشعرایی یافت و سرگرم مدح شیخ حسن ایلخانی و دلشادخاتون و فرزندان آنها؛ بهخصوص اویس شد و ازاینجهت موردحسادت شاعران زمانه خود واقع شد. هنوز مرگ دلشادخاتون رخ نداده بود که با اصرار بسیار از آنها اجازه مراجعت به ساوه را گرفت؛ اما نه ماه بعد، دوباره با زن و فرزندانش به بغداد آمده، از نو به خدمت دلشادخاتون درآمد. دلشادخاتون پیش از سال 755ق درگذشت؛ اما تا پایان عمرش نسبت به سلمان ساوجی، توجهی خاص داشت و به همین دلیل، سلمان قصیدههای بسیاری در مدح او سرود و حتی در قصیدههای مدحیاش که در ستایش شیخ حسن سرود، آن خاتون را هم ستود.
سلمان ساوجی و حسادت معصرانش
بعد از مرگ دلشادخاتون و شیخ حسن ایلخانی، این شاعر به دربار سلطان اویس رفته و به او اختصاص یافت. رابطه سلمان با سلطان اویس از زمان پدر و مادر این پادشاه، آغاز شده بود؛ زیرا اویس در شعر و علم از سلمان آموزش میدید و شاعر نیز در ضمن مدح شیخ حسن و دلشادخاتون، نام اویس را هم که هنوز کودکی بیش نبود، ذکر میکرد. اویس نیز پسازآنکه به سلطنت رسید، به سلمان به چشم استاد خود نگاه میکرد. سلمان قصاید بسیاری در مدح سلطان اویس و یا در تهنیت برای فتحها و پیروزیهایش سرود و در زمان او، از عزت و احترام فراوانی برخوردار بود و ثروت بسیاری یافت، چنانکه موردحسادت همعصرانش قرار گرفت. پس از سلطان اویس، پسرش حسین که از سال 776 تا 784ق حکومت میکرد، بیشتر دوران حکومتش را با خاندان مظفر از یکسو و ترکمانان قراقویونلو از سوی دیگر، در درگیری و کشمکش بود. سلمان، سلطان حسین را هم در چند قصیده ستود.
سلمان، علاوه بر شاهان و شاهزادگان ایلخانی، بسیاری از رجال آن دوره، از جمله شاه محمود و شاه شجاع مظفری را هم مدح کرد.
هیچیک از شاعران قرن هشتم هجری از شغل شاعری نتوانستند به تمتع مالی سلمان برسند. پاداشها و صلههایی که شیخ حسن و بهخصوص دلشادخاتون و شاگرد شاعر؛ یعنی سلطان اویس به او میداد، آنقدر زیاد بود که موردحسادت معاصرانش قرار گرفت. این شاعر علاوه بر مقرری ثابتی که از دربار پادشاهان ایلخانی میگرفت، در پایان عمرش بهفرمان سلطان اویس، املاکی را در نزدیکی ری و ساوه گرفت و این هنگامی بود که شاعر به فکر گوشهنشینی افتاده بود و میخواست از خدمت و ملازمت شاهان دست بکشد؛ اما سلطان اویس با وجود پذیرش تمام خواهشهای شاعر، این درخواست عزلتگزینی شاعر را نپذیرفت و سلمان تا پایان عمر این پادشاه و سپس مدتی در روزگار سلطنت پسرش، سلطان حسین، همچنان بر کار خود باقی بود و تنها در سال آخر عمرش، ناخواسته به این آرزو رسید و در گوشه انزوا و تنگدستی درگذشت.
وفات
به روایت فصیح خوافی، وفات او در حوادث سال 777ق و در هجدهم ماه صفر آن سال واقع شده است و دولتشاه این تاریخ را 769ق و هدایت آن را سال 669ق نوشته است؛ اما تاریخ درست، به استناد قطعهای که یکی از معاصران در مرگ او سروده، دوازدهم صفر 778ق است.
اشعار
مجموع اشعار سلمان ساوجی از قصیده، غزل، قطعه، ترجیع، ترکیب، رباعی و مثنوی به بیش از یازده هزار بیت میرسد. این شاعر در همه انواع شعری، استادی مسلم بود؛ چنانکه تمامی نقادان و شاعران معاصر و بعد از او به این امر اقرار کردند و حتی خواجه شیراز با تمام تواناییاش در سخنوری، درباره این شاعر میگوید:
سرآمد فضلای زمانه دانی کیست*** جمال ملت و دین خواجه جهان سلمان.
اما تمامی بزرگان سخن فارسی معتقدند که سلمان در میان این انواع، از همه بیشتر در قصیده توانا بود و میگویند که اهمیت سلمان در قصاید شیوای اوست که اغلب در مدح پادشاهان و بزرگان زمان خود سروده است. در بیشتر آنها، قصیدههای معروف استادان پیشین را جواب گفته و به شیوه آنها در تشبیب این قصاید، توصیفات عالی مظاهر طبیعت یا توصیف معشوق دارد که بهخوبی از عهده این امر برآمده است. گرچه در تعداد کمی از قصایدش، بنا بر روال اهل آن زمان، تصنع به کار برده است؛ اما از اینها که بگذریم، شیوه بیان او در قصاید بسیار شیوا و روان و به سبک شاعران قصیدهگوی قرن ششم و آغاز قرن هفتم است. این شاعر، خاتم قصیدهسرایان پارسیگو و مداح است[۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: پایگاه اینترنتی دایرةالمعارف طهور
منابع مقاله
پایگاه اینترنتی «دایرةالمعارف طهور»، شنبه 25 اسفندماه 1397، به آدرس: http://tahoor.com/fa/article/view/115470