أسرار الصلاة (جوادی آملی)
أسرار الصلاة در بيان اسرار این عبادت بىبديل است كه با صبغهاى روايى، به زبان عربى، توسط آیتالله جوادى آملى در سال 1414ق و در یک جلد تأليف گرديده و داراى نكاتى مهم و باارزش با توجهى ویژه به روايات معصومین عليهمالسلام در این زمینه مىباشد.
اسرار الصلاه (للجوادی الآملی) | |
---|---|
پدیدآوران | جوادی آملی، عبدالله (نویسنده) |
ناشر | جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1415 ق |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کتابهایى با همین اسم، توسط بزرگانى مانند شهيد ثانى و امام خمینى(ره) و... نيز وجود دارد كه هر كدام از ویژگى خاصى برخوردارند.
ساختار
کتاب، داراى یک مدخل است كه توضيحاتى پيرامون سر و نيز جايگاه نماز را در بر گرفته است، سپس در سه بخش اسرار مقدمات نماز، اسرار اجزاى نماز و اسرار تعقيبات نماز به بيان توضيحات قابل توجهى پرداخته است.
اسرار تكبيره الاحرام، اسرار نيت، سر قرائت، سر قيام و سر قنوت هم اجزايى هستند كه در بخش دوم به طور خاص بحث شدهاند.
گزارش محتوا
مؤلف، در مدخل کتاب ابتدا اشاره به روايتى معروف درباره نماز دارد كه مىفرمايد: «إن قبلت قبل ما سواها و إن ردت رد ما سواها».
بعد اسرار نماز را ستون اسرار دين مىداند كه رسيدن به آن اسرار باعث پى بردن به اسرار ساير عبادات خواهد بود و این غايت تلاش و مجاهدت یک عارف است كه به اسرار آنچه كه عمود دين است پى برده و آن را مشاهده نمايد.
ايشان در ادامه وارد بحث ادبى كلمه «سر» شده و آن را در مقابل علن معرفى مىكند؛ چنانكه غيب در مقابل شهادت است. البته خود سر هم به دو صورت سر بحت و سر مقيد است؛ چنانكه غيب هم به دو صورت مقيد و مطلق مىباشد.
مؤلف اضافه مىكند با اينكه سر به لحاظ مفهومى، روشن است و نيازمند تفسير نيست اما به لحاظ كنه در نهایت خفا مىباشد.
سر داشتن نماز هم دو دليل دارد كه بيان گرديده است. اما سر داشتن هر چيزى به دو حالت قابل اثبات است: يا دليل عقلى مشفوع به دليل نقلى دارد يا دليل نقلى مؤيد با دليل عقلى. ايشان در ادامه همین بحث را در دو مقام مذكور تعقيب مىنمايند.
آيات 52 اعراف، 123 هود، 21 حجر، 7 منافقون و 96 نحل، آياتى هستند كه در قسمت دلايل نقلى بدانها اشاره شده است. مؤلف، در پایان مقدمه به دسته بندى مطالب مذكور در آن پرداخته كه از شيوههاى جالب وى در آثار گوناگونش مىباشد.
نماز، داراى حكمت، سر و آدابى است كما اينكه ساير عبادات نيز از این سه مؤلفه برخوردارند، اما در نماز، حكمت، در نهایت عروج و نجات از جزع و زبونى مىباشد وادب آن بازگشت به اوصاف نمازگزار دارد؛ اعم از حضور قلب، خشوع، مواظبت از التفات به غير معبود و... اما سر نماز غير از اينهاست.
آداب نماز مقدمهاى است برای رسيدن به اسرار نماز، زيرا اسرار نماز برای غير شخص داراى ضمیر طاهر و صفاى باطن و قلب سليم میسر نمىگردد. قرآن نيز اشاره مىنمايد به اينكه لا يمسه إلا المطهرون.
برای نيل به باطن نماز و شهود غيب آن، بايد تناسبى بين شاهد و مشهود باشد، زيرا شخص محجوب در نشئهاى است كه دسترسى به ما فوق خود ندارد؛ يعنى حس، آنچه را خيال مشاهده مىكند نمىبيند و خيال هم آنچه را كه برای عقل قابل مشاهده است ملاحظه نمىكند.
ايشان بعد از بيان توضيحاتى راجع به سر و برداشتى كه بزرگان از این واژه درباره نماز داشتهاند، به روايت ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقى از امام صادق(ع) اشاره مىكند كه از امیرالمؤمنين(ع) ادعيه وضو را نقل كرده و هر جملهاش داراى مضامین عالى و كم نظيرى مىباشد.
مؤلف مىگوید: اينكه گفته شده از هر قطره وضو ملكى خلق مىشود، نه در مورد هر وضو گيرنده و دعاى وضو خوانى است بلكه وضو گيرندهاى مانند على بن ابى طالب با آن زبان علوى كه دعاهاى علوى بخواند، باعث خلق ملك از قطره وضو مىگردد.
ايشان، برای اثبات باطندار بودن وضو به روايتى ديگر استناد كردهاند كه موضوعش آمدن یک شخص يهودى به نزد رسول خدا(ص) و سؤالش از چند مسئله، از جمله وضو مىباشد؛ پيامبر(ص) نيز در جوابش سر وضو را در شستن تك تك اعضا بيان نمودند. این حديث در جلد دوم وسائل آمده و مضمونش در رابطه با مكرى است كه شيطان لعين در مورد حضرت آدم(ع) به كار برد و حضرت با وضو از آن خلاص گرديد مىباشد. ايشان در ذيل احاديث مطرح شده، جملاتى را تحت عنوان فقه الحديث آوردهاند كه در راستاى بيان باطن و مفهوم احاديث است.
وجود كامل برای وضو و آب در عرش و جريان آب از چشمه صاد كه نام یکى از سورههاى قرآن هم مىباشد، از نكتههاى بازگو شده توسط مؤلف در این قسمت مىباشند.
ايشان، به مناسبت به بيان اسرار طهارت ترابيه يا همان تيمم نيز پرداخته و آن را اظهار تذلل در مقابل عزت محضه و تخضع در ساحت كبرياى صرف و تخشع در نزد قدرت مطلقه دانستهاند.
ورود به صلههاى خمسه كه هر یک در بيان سر یکى از اجزاى نماز است، بعد از این توضيحات شروع شده است.
سر تكبيرات
اولین صله، در اسرار تكبيرات افتتاحيه مىباشد. مؤلف، مىفرمايد: صورت نماز یکى است و همه نمازگزاران در آن اشتراك دارند اما سيره و سيرت آن متفاوت مىباشد كه این تفاوت باعث تفاوت نمازگزاران مىشود.
مؤيد این كلام روايت نبوى است كه مىفرمايد: «إن الرجلين من أمتي يقومان في الصلاة و ركوعهما و سجودهما واحد و أن ما بين صلاتيهما مثل ما بين السماء و الأرض»، این نشانگر تفاوت ماهوى در نمازهایى است كه افراد با درجات مختلف اقامه مىنمايند
روايت بعدى كه از امام موسى بن جعفر(ع) است، در بيان علت تكبيرات افتتاحيه مىباشد كه ما مضمون آن را نقل مىكنيم؛ حضرت مىفرمايد: پيامبر(ص) وقتى به معراج مىرفت هفت حجاب را از سر راهش برداشت كه با رفع هر حجابى تكبيرى گفت و خداوند بدين وسيله او را به منتهاى كرامت نايل نمود. این روايت نيز همان گونه كه ملاحظه مىشود بيانگر سرى از اسرار تكبيرات است.
مؤلف، در اينجا بحثى را راجع به انواع حجاب مطرح نمودهاند كه عبارتند از: حجاب نورانى و حجاب ظلمانى كه حجاب ظلمانى همان موجود مادى و متعلقاتش است و حجاب نورانى آن موجود نورى است كه نور قاهرى دارد و مانع ادراكش يا ادراك ما ورائش مىگردد.
سالك نيز وقتى از ماده بالاتر رفت و از موجود نورى متعالىتر گرديد، ادراك آن حجاب برایش میسر مىگردد.
تكبيرات هفتگانه آغاز نماز برای خرق حجابهاى طولى هستند كه سالك را به مولاى خود نزدیک مىگردانند. البته این حال مختص پيامبر(ص) نبوده و چنين حالاتى نيز فقط در معراج قابل تصور نيستند كما اينكه روايت جابر بن عبدالله انصارى از امیرالمؤمنين(ع) بر این مضمون دلالت واضحى دارد.
اين روايت در جلد 5 جامع احاديث الشيعه آمده است.
مؤلف، در فقه الحديث این روايت اوصاف جماليه خداوند را عين اوصاف جلاليه مىداند و مىفرمايد: با اينكه تكبير از اوصاف ثبوتيه جماليه است، لكن بازگشتش به اوصاف سلبى جلاليه مىباشد، زيرا تكبير، تنزيه خداوند از اوصاف ممكن است.
ايشان به اسرار ديگرى با استناد به روايات ديگر درباره تكبيرات هفتگانه افتتاحيه اشاره كرده و آنها را غير منافى با آنچه ذكر شد مىدانند.
سر نيت
ابتدا، در این صله، مفهوم نيت بازگو شده است؛ به این صورت كه منظور از نيت، قصد عنوان، مانند صلاة ظهر يا عصر يا مانند اداى دين در امر معاملى نيست كما اينكه مراد، قصد وجه مثل وجوب يا استحباب نيز نمىباشد بلكه مراد، خصوص قصد قربت به خداوند سبحان مىباشد، زيرا این قصد، مدار بحثهاى عرفانى، كلامى و اخلاقى پيرامون صلاح و فلاح قلب مىباشد.
در این زمینه آيات و روايات زيادى رسيده است، از آن جمله آيه 264 بقره كه مىفرمايد: «لا تبطلوا صدقاتكم بالمن و الأذى كالذي ينفق ماله رئاء الناس» يا آيه 265 بقره كه مىفرمايد: «مثل الذين ينفقون أموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبيتا من أنفسهم كمثل جنة بربوة أصابها وابل» و آيه ديگر كه گویاتر از این دو آيه است، آيه 163 و 162 سوره انعام است كه مىفرمايد: «قل إن صلاتي و نسكي و محياي و مماتي لله رب العالمین لا شریک له و بذلك أمرت و أنا أول المسلمین».
از روايات هم ما به یک روايت كه در کتاب ذكر شده، اشاره مىكنيم و آن روايت حضرت على(ع) از پيامبر(ص) است كه فرمود: «لا عمل إلا بنية و لا عبادة إلا بيقين و لا كرم إلا بالتقوى». نيت از ديد مؤلف به معنى قصد تقرب به خداوند سبحان است كه روح عمل بوده و عمل با آن زنده و بدون آن مرده خواهد بود؛ با نيت است كه عمل، صحيح گرديده و بدون آن باطل خواهد بود.
برای نيت درجاتى و برای صحت مراتبى است، اگر چه در اصل امتثال مشترك مىباشند.
سر قرائت
آنچه در نماز معتبر است، قرائت فاتحة الکتاب و سوره است كه در دو ركعت اول معتبر بوده و در ركعت سوم و چهارم واجب نمىباشد. روايت مشهور از پيامبر(ص) در این زمینه چنين است: «لا صلاة إلا بفاتحة الکتاب».
از اشاراتى كه به اسرار موجود در آيات قرآن، شده، آيه 4 سوره زخرف است كه مىفرمايد: «إنا جعلناه قرآنا عربیا لعلكم تعقلون و إنه في أم الکتاب لدينا لعلي حكيم».
مؤلف با بيان تفسير این آيه و توجه به تك تك فقرات آن جنبه سر بودنش را روشن مىسازد.
ايشان نظام عينى را مبتنى بر عليت و معلولیت مىداند و در این رابطه به روايتى از امام على(ع) نيز استناد مىجوید و در معناى آن روايت مىفرمايد: هر موجودى كه وجودش عين ذاتش نباشد، معلول خواهد بود، به خاطر آنكه وجودش محض ذاتش مىباشد و شكى در لزوم قوى بودن علت از معلول نيست و با این وجود بعضى از اهل معرفت گفتهاند«بسم الله» از سوى بنده به منزله «كن» از سوى رب مىباشد.
از ديگر مطالبى كه در مورد«بسم الله» گفته شده، این است كه «بسم الله» به اسم اعظم از قرابتى كه سفيدى چشم به سياهى آن دارد نزدیک تر است. پس یک نمازگزار بامعرفت كه مراعات آداب نماز را كرده و با حكمت آن آشناست، يقينا با توجهى تام این جمله را بر زبان جارى كرده و آن را به منزله «كن» از سوى خداوند متعال مىشمارد.
توجه به اسرارى كه در تك تك آيات سوره حمد وجود دارد، باعث عروج یک نمازگزار مىگردد.
صيغه متكلم مع الغير بودن نعبدو نستعين از نكاتى است كه مفسران و بزرگان از علما، در مورد آن به اظهارنظرهاى باارزشى دست زدهاند؛ مؤلف، نيز در اينجا به این احتمال اشاره مىكند كه نمازگزار با این تعبير خود را در رديف ساير عبادت كنندگان قرار مىدهد؛ چرا كه امر خداوند در آيه 43 سوره بقره این است كه: «و اركعوا مع الراكعين».
اما آنچه از مجلسى اول در اينجا نقل شده جالبتر است و آن اينكه قلب و ساير اعضا و جوارح مؤمن به امام خود كه همان عقل قاهر است، اقتدا نمودهاند، زيرا مؤمن به تنهایى جماعت است.
سر قيام
نماز، همان گونه كه ذكر و قولى دارد، حال و فعلى هم دارد كه هر یک از آنها داراى سرى مىباشند. مؤلف، مىگوید: همان گونه كه قبلا گفتيم برای رسيدن به اسرار نماز تنها راه، كشف صحيح و نقل معتبر مىباشد و عقل راهى برای پى بردن بدانها ندارد.
حالات نماز، اعم از قيام و ركوع و سجود، ريشه در حالاتى دارد كه پيامبر(ص) در معراج پيدا كرده؛ بود حضرت بعد از وضو و غسل از چشمه صاد كه قبلا به آن اشاره شد و قرآن با جمله«ص و القرآن ذي الذكر» بدان اشاره دارد، اعمالى انجام داد كه طبق نقل خود حضرت كه در دعوات راوندى آمده به این صورت مىباشد: «أمرني جبرئيل أن أقرأ القرآن قائما و أن أحمده راكعا و أن أسبحه ساجدا و أن أدعوه جالسا».
سر قنوت، تشهد و تسليم: صله پنجم در بيان سر موارد مذكور است. مؤلف در اينجا مىفرمايد: شكى نيست كه نظام تكوین بر طاعت و هدايت استوار بوده و مجالى برای عصيان و گمراهى نيست، زيرا زمام تمام موجودات به دست خداوند و او نيز بر صراط مستقيم است و هر چيزى كه زمامش به دست صاحب صراط مستقيم باشد، ناچار هدايت شده خواهد بود؛ آيه 56 سوره هود نيز بر آن دلالت دارد كه مىفرمايد: «ما من دابة إلا هو آخذ بناصيتها إن ربي على صراط مستقيم» و آنچه از گمراهى و عصيان در موجودات مشاهده مىشود، همگى در عالم تشريع مىباشد. عباداتى مانند نماز نيز برای تطابق این دو نظام؛ يعنى نظام تكوین و تشريع معين گرديدهاند و به همین جهت در نماز افعالى وجود دارد كه تمثل نظام تكوینى مىباشند؛ از جمله این حالات قنوت است كه عبارت از ابتهال و تضرع مىباشد.
اسرار تعقيبات نماز
تعقيبات نماز هم داراى اسرارند كه دعا لب آنها بوده و شروع و پایان نماز با دعا نشان از حال بندگى برای خداوند سبحان دارد.