دحض مفتريات القاديانية في ضوء الكتاب و السنة

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    دحض مفتريات القاديانية في ضوء الكتاب و السنة‏
    دحض مفتريات القاديانية في ضوء الكتاب و السنة
    پدیدآورانحسين، محمد خضر (نويسنده)

    مرصفي، سعد (محقق)

    ندوي، أبي‌الحسن (نويسنده)

    مودودي، ابو الاعلي (نويسنده)
    عنوان‌های دیگردراسه ضروريه لکل مسلم
    ناشردار القبلتين دار اليقين
    مکان نشرعربستان - رياض مصر - المنصوره
    سال نشرمجلد1: 1426ق,
    شابک977-336-159-4
    موضوعقاديانيه - دفاعيه‌ها و رديه‌ها
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏BP‎‏ ‎‏243‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏3

    دحض مفتريات القاديانية في ضوء الكتاب و السنة، گردآوری مقالاتی از چهار نویسنده عرب در موضوع معرفی و بررسی عقاید و افکار فرقه قادیانیه است که توسط استاد حدیث دانشگاه کویت؛ سعد المرصفی (سعد محمد محمد شیخ) تحقیق و منتشر شده است.

    ساختار

    کتاب حاوی مقالاتی چهار نویسنده به ترتیب ذیل است:

    1. طائفة القاديانية: محمد الخضر حسین (متوفی 1377ق).
    2. كشف القناع عن وجه القاديانية و مخططاتها: نوشته ابوالاعلی مودودی (متوفی 1399ق): مشتمل بر سه مقاله.
    3. القادياني و القاديانية: دراسة و تحلیل: نوشته شیخ ابوالحسن ندوی (متوفی 1420ق): مشتمل بر هشت مقاله.
    4. القاديانية و عقائدها: نوشته احسان الهی ظهیر (متوفی 1407ق): مشتمل بر نه مقاله.

    سعد المرصفی علاوه بر مقدمه ابتدای کتاب، چهار مقدمه نیز بر آثار فوق نوشته است. همچنین در ابتدای مقالات هر یک از نویسندگان به‌اختصار زندگی و آثار علمی آن‌ها را مورد بررسی قرار داده است.

    گزارش محتوا

    سعد محمد محمد الشیخ (المرصفی) در مدخلی که بر مقاله «طائفة القادیانیة» نوشته از فرقه قادیانیه به‌عنوان یک فرقه ضاله و منحرف و ساخته استعمار انگلیس یاد کرده است: «قادیانیه حرکتی ویرانگر و انقلابی ضد اسلامی و مذهبی خبیث و گمراه‌کننده است. دشمنان دین اسلام این فرقه را در ربع پایانی قرن سیزدهم هجری ایجاد کردند؛ زمانی که آن دشمنان توانستند مردی را شکار کنند که پدرش در خدمت انگلیس بود و او نیز همانند پدرش نسبت به دشمنان دینش خادم و ذلیل بزرگ شده بود! این فرد غلام احمد قادیانی بود که در سال 1255ق/1839م در پنجاب متولد شد، جایی که انگلیس بذرهای این مذهب خبیث را در شبه‌قاره هند که مستعمره‌اش بود کاشت»[۱]‏.

    در ادامه به برخی از افکار و عقاید باطل غلام احمد اشاره شده است:

    1. معتقد بود روح مسیح در او حلول کرده است.
    2. آنچه به او الهام می‌شود کلام الهی مانند قرآن کریم و تورات و انجیل است.
    3. مسیح در آخرالزمان در قادیان نزول می‌کند.
    4. قادیان سرزمین مقدسی است که در قرآن به مسجدالاقصی تعبیر شده و پس از مکه و مدینه سومین سرزمین مقدس است.
    5. حج به قادیان از جمله فرایض است.
    6. بالغ بر ده هزار آیه بر او وحی شده است.
    7. کسی که او را تکذیب کند کافر است.
    8. قرآن و محمد(ص) و سایر انبیای پیشین به نبوت او شهادت داده‌اند؛ بلکه زمان بعثتش و مکان آن را مشخص کرده‌اند[۲]‏.

    محمدعلی قادیانی از جمله افرادی است که قرآن را به انگلیسی ترجمه کرده و در سایر مناطق انتشار داده است. او اشاره‌ای به قادیانی بودنش نکرده تا خوانندگان تصور کنند ترجمه‌ای اسلامی از نویسنده‌ای مسلمان است که قرآن را محترم شمرده و با ترجمه آن به زبان انگلیسی بنای بر خدمت به قرآن داشته است؛ تا انگلیسی‌ها و کسانی که این زبان را می‌دانند معنای کتاب خدا و محاسن و تعالیم حقه آن را متوجه شوند. لکن واقعیت این است که این ترجمه‌ای گمراه‌کننده و دروغین است که کلام الهی را تحریف کرده و آیات را آن‌گونه که خواسته تأویل برده است. او با حیله، عقاید باطلش را در آن وارد کرده است تا مرهمی بر بیماری‌های درونی از کینه و بغضش نسبت به جماعت مسلمینی باشد که مسلمان بودن زعیمش غلام احمد قادیانی را انکار می‌کنند و او و پیروانش را از حوزه اسلام خارج می‌کنند[۳]‏.

    قادیانیه در روزگار غلام احمد و جانشینش نورالدین مذهب واحدی بود؛ جز این‌که در آخر حیات نورالدین اختلاف اندکی بین آن دو پدید آمد. این فرقه در زمان مرگ نورالدین به دو شعبه منقسم شد: شعبه قادیان با ریاست محمود بن غلام احمد و شعبه لاهور به زعامت محمدعلی مترجم قرآن به زبان انگلیسی. اساس عقیده شعبه قادیان، نبی مرسل بودن غلام احمد بود؛ اما شعبه لاهور ظاهر مذهبش این بود که نبوت برای غلام احمد ثابت نشده است، ولی کتب غلام احمد پر از ادعای نبوت و رسالت است. پس تظاهر به چه چیزی می‌کنند؟ همچنین در کتب شعبه لاهور گمراهی دیگری نیز پراکنده شد که عبارت از انکار تولد مسیح(ع) بدون پدر است. زعیم این شعبه (محمدعلی) تصریح کرده که عیسی(ع) فرزند یوسف نجار است و برای هماهنگی با این عقیده برخی از آیات را تحریف کرده‌ است[۴]‏.

    غلام احمد به بیماری‌هایی چون هیستری (تشنج)، قطرب (نوعی مالیخولیا) و سل گرفتار شد [۵]‏. خودش در کتاب حقیقة الوحی می‌نویسد: «همواره به دو بیماری خطرناک گرفتار بودم: یکی در نصف بالای جسم و دیگری در نصف پائین جسم من بود؛ اما آن‌که در نصف بالای جسم من بود سرگیجه بود و آن‌که در نصف پائین بود بی‌اختیاری ادرار بود. این دو مرض از زمانی که ادعا کردم که مأمور از جانب خدا هستم همراه من بود»[۶]‏.

    اعتقاد او در ابتدا در مسئله ختم نبوت همان عقیده جمهور مسلمین بود یعنی ختم نبوت به حضرت محمد(ص) و این‌که تا روز قیامت پیامبری پس از او نخواهد آمد. او در بسیاری از آثارش به این مسئله اشاره کرده که ودودی عین کلام او را از منابع مختلف گردآورده است؛ به‌عنوان نمونه در تبلیغ الرسالة به سخنانش در مسجد جامع دهلی اشاره شده است: و اکنون من به‌صراحت در برابر مسلمین در این خانه خدا –جامع دهلی- اقرار می‌کنم که معتقد به ختم نبوت به خاتم‌النبیین هستم و این‌که کسی که منکر ختم نبوت است دین ندارد و از دایره اسلام خارج است[۷]‏؛ اما پس‌ازآن ادعای نبوت کرد البته این ادعای او شکل واحدی نداشت و به اختلاف مکان و شرایط مختلف بود[۸]‏.

    نتیجه طبیعی و منطقی ادعای نبوت این است که همه کسانی به این نبوت جدید ایمان نیاورند کافر هستند؛ همان‌گونه که در کتاب آیینه صداقت آمده است: هر مسلمانی که در بیعت مسیح موعود -چه اسمش را شنیده باشد چه نشنیده باشد- داخل نشود کافر و از دایره اسلام خارج است [۹]‏.

    اعتقاد به تناسخ و حلول و دو بعثت برای پیامبر(ص) و برتری خود از اکثر انبیا از دیگر اعتقادات غلام احمد است[۱۰]‏. همچنین ادعا می‌کند خداوند به او الهام کرده است: «انت منی بمنزلة ولدی»[۱۱]‏.

    از سیره انبیا و جانشینان آن‌ها مبارزه دائم با ظالمین و جنایتکاران بوده است؛ اما میرزا غلام احمد که ادعا می‌کند از جانب خداوند مأموریت دارد و از سوی او ارسال شده است، انگلیس را که از بزرگ‌ترین فراعنه زمانش بوده را مدح می‌کند و حریص بر تأیید حکومت ستمگر ظالمی است که مملکت اسلامی را غصب کرده و به جهان اسلام هجوم آورده و پرچم فساد و الحاد را حمل می‌کند و اوقاف اسلامی را مصادره کرده و علمای پاک و برگزیدگان را به قتل رسانده است[۱۲]‏.

    وضعیت کتاب

    در انتهای کتاب فهرست مطالب و فهرست تألیفات محقق کتاب ذکر شده است. در پاورقی‌های کتاب نیز مستندات مطالب و برخی ارجاعات ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص21
    2. ر.ک: همان، ص24-23
    3. ر.ک: همان، ص 26-25
    4. ر.ک: همان، ص57
    5. ر.ک: همان، ص74
    6. ر.ک: همان، ص75
    7. ر.ک: همان، ص82-81
    8. ر.ک: همان، ص86-84
    9. ر.ک: همان، ص268
    10. ر.ک: همان، ص270-269
    11. ر.ک: همان، ص271
    12. ر.ک: همان، ص282-281

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها