نيل الوطر من قاعدة لاضرر
نيل الوطر من قاعدة لاضرر | |
---|---|
پدیدآوران | سبحاني تبريزي، جعفر (محاضر) سبحاني، سعيد (مقرر) |
عنوانهای دیگر | رسالة تبحث في قاعدة لا ضرر و شروطها و موانعها و الفروع المترتبة عليها |
ناشر | مؤسسه امام صادق عليه السلام |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1420ق, |
شابک | 964-6243-53-3 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نيل الوطر من قاعدة لاضرر، تقریرات درس آیتالله جعفر سبحانی (معاصر) به قلم سعید سبحانی است. در این رساله از قاعده لاضرر و شروط و موانع و فروعی که بر آن مترتب است بحث میشود. در نیمه دوم کتاب رساله دیگری از آیتالله سبحانی با عنوان «الوضوء علی ضوء الكتاب و السنة» ارائه شده است.
ساختار
کتاب در دو قسمت به صفحهبندی مجزا ارائه شده است:
- رساله «نيل الوطر»: مشتمل است بر مقدمه، دو بخش ضرر و ضرار در کتاب و سنت (در پنج قسم)، دوازده تنبیه و خاتمه است.
- رساله «الوضوء علی ضوء الكتاب و السنة»: مشتمل بر مقدمه، مدخل، هشت فصل و خاتمه است.
گزارش محتوا
نيل الوطر من قاعدة لاضرر
قاعده لاضرر از قواعد فقهی عامی است که فقیه در اکثر ابواب فقه بر آن اعتماد و فروعی مهمی را از آن استنباط میکند. بسیاری از فقهای بزرگ بهویژه متأخرین پس از فراغت از بحث در دو قاعده برائت و اشتغال به تبعیت از شیخ اعظم انصاری (متوفی 1281ق) به بیان دلایل و فروع و احکام مترتب بر قاده لاضرر پرداختهاند؛ همچنان که رسائل مستقلی نیز که شایسته بحث و مطالعه است در این موضوع تألیف شده است. آیتالله جعفر سبحانی از جمله علمایی است که همانند سایر اصولیان در مباحث درس اصولش به این بحث پرداخته است. شیخ حسن مکی عاملی (معاصر) در کتاب معروف به «قاعدتان فقهیتان» و شیخ محسن حیدری (معاصر) در رساله «قاعده لاضرر» چاپ شده در ضمن کتاب «الرسائل الاربع» این مباحث را به بهترین شیوه تقریر کردهاند. آیتالله سبحانی «تنبیهات قاعده» را با شیوه جدیدی که پیش از آن تدوین نشده مطرح کرده است. سعید سبحانی فرزند آیتالله سبحانی، علاوه بر مباحث مذکور، تقریرات شیخ حیدری را به آن ضمیمه کرده و نام آن را «نیل الوطر من قاعدة لاضرر» گذاشته است[۱].
کلمه «الضرر» تنها در آیه 95 سوره نساء وارد شده است: «لایستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر». ضرار از فروع ظلم و تعدی بر نفوس و حقوق و اموال است و لذا عقلاً قبیح و شرعاً حرام است. کلمه «الضرار» و مشتقات آن در هفت آیه از قرآن کریم مورد بررسی قرار گرفته است. البته منحصر به این هفت آیه نیست بلکه به صیغههای مختلفی نزدیک به 63 آیه دیگر بهکار رفته لکن چون ارتباط محکمی به موضوع بحث نداشت از ذکر آن در کتاب خودداری شده است. این آیات قاعده کلیه که حرمت ضرر و ضرار یعنی حرمت ضرر زدن مکلف به فرد دیگر را اثبات میکند[۲].
در رابطه با سنت، روایات مختلفی در تحریم ضرر و ضرار در منابع شیعه و سنی ذکر شده است؛ از آن جمله روایت سمرة بن جندب است که فخرالمحققین در ایضاح الفوائد ادعا کرده متواتر است. محقق کتاب نیز بر آن صحه گذاشته و نیازی به تفتیش اسناد نمیداند؛ وی معتقد است اعتبار آن را اگر هم در حد تواتر نباشد بهطورقطع در حد مستفیض خواهد بود[۳]. در ادامه به 85 مستند روایی از منابع مختلف اشاره شده است[۴].
نویسنده سپس سؤالاتی را مطرح کرده است. از جمله اینکه: آیا «لاضرر و لاضرار» در غیر مورد حدیث سمره هم وارد شده یا نه؟ آیا در ذیل حدیث «علی مؤمن» یا «فی الاسلام» آمده است؟ فرق بین ضرر و ضرار چیست؟ وی ابتدا به این سؤالات پاسخ داده و سپس دوازده تنبیه ذکر کرده است[۵]؛ بهعنوان نمونه در تنبیه دوم به این نکته اشاره شده که فقها اتفاق دارند بر اینکه مدار در ضرر در باب عبادات ضرر شخصی است. پس استعمال آب در وضو لازم است مگر آنکه استعمال برای آن شخص خاص مضر باشد پس از او به شخص دیگر تغییر نمیکند[۶].
در خاتمه این کتاب موضوع «اضرار به نفس» مطرح شده است. نویسنده اضرار به نفس را از مسائل مبتلابه عصر حاضر دانسته است؛ بهعنوانمثال در دفاع از اسلام و مسلمین با اینکه زندگی شخصی افراد بهسختی میافتد؛ یا خودکشی زن برای خلاصی از تجاوز به عرض و آبرویش؛ یا خودکشی با هدف خلاصی از مرض صعبالعلاج از مصادیق اضرار به نفس است. بسیاری از مسائل عمومی نیز مانند پیرامون این قاعده میچرخد: استفاده از دخانیات؛ اهداء عضوی از اعضاء مانند کلیه برای کسانی که نیاز به کلیه دارند؛ مسابقه بوکس که در بسیاری موارد به نقص عضو یا جراحت یا شکستن برخی اعضاء منجر میشود و مسائل جدیدی که انسان در قرن بیستم به آن مبتلاست[۷]. مشهور فقها از زمان تألیف فقه الرضا تا امروز قائل به حرمت شدهاند. آیتالله سبحانی این مباحث را در دوره گذشته درس اصول خود اقوال فقها را متذکر شده بود؛ لذا در اینجا به رساله دوم از «الرسائل الاربع» به قلم شیخ محسن حیدری ارجاع میدهد و از تکرار مطالب در این بحث خودداری میکند[۸]. سپس مباحث را از دیدگاه کتاب و سنت مورد بررسی قرار داده و با استدلال به عقل با این عبارت به پایان میبرد: شکی نیست که عقل اضرار به نفس را بدون غرض عقلایی که مجوز آن باشد قبیح میداند و بهتنهایی حکم به لزوم اجتناب از آن میکند. این حکم از قبیح بودن نزد شارع نیز کشف میکند... اما در رابطه با پیوند اعضاء، با این شرط که طبیب متخصص به آن اجازه دهد جایز است؛ همچنان که در اهداء یکی از کلیهها به کسی که نیازمند کلیه است کمک میکند؛ چراکه یک کلیه در واقع جایگزین دیگری میشود؛ زیرا وقتی به نظر متخصص یکی از دو کلیه کافی در انجام وظایفش باشد مانعی از اهدای یکی به مریض دیگر نیست؛ اما این مسئله در رابطه با چشم و دست جایز نیست زیرا نقص عضو و اضرار به بدن است[۹].
الوضوء علی ضوء الكتاب و السنة
رساله «الوضوء علی ضوء الكتاب و السنة»، با ذکر آیه 6 سوره مائده «يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا إِذٰا قُمْتُمْ إِلَى اَلصَّلاٰةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى اَلْمَرٰافِقِ وَ اِمْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى اَلْكَعْبَيْنِ»؛ «ای اهل ایمان! هنگامیکه به [قصدِ] نماز برخیزید، صورت و دستهایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان و روی پاهایتان را تا برآمدگی پشت پا مسح کنید»، آغاز شده است. این رساله در پاسخ به نامه تعدادی از شیعیان سودان نوشته شده است. شیخ ابو عبدالرحمن بن عقیل ظاهری در مجله «الفیصل» سعودی مقالهای پیرامون مسح و شستن پاها در وضو مینویسد و در آن به نقض مستندات امامیه از دلائل برگرفته از آیه مذکور میپردازد. آیتالله سبحانی اگرچه پیش از آن مقالهای درباره وضو در کتاب «الاعتصام بالكتاب و السنة» نوشته بود، اما مقاله حاضر را نیز در پاسخ به شبهات آن مقاله مینویسد؛ البته در این رساله مباحث با تفصیل بیشتری ارائه شده و بحث بر مفاد آیه متمرکز است. آیه در مدلولش واضح است و در تبیین آیه -جز در مواردی که آیه ساکت از آن است- نیازی به حدیث یا اثر دیگری نیست[۱۰].
از روایات فراوانی روشن میشود که اختلاف در کیفیت وضو در عصر عثمان آشکار شد. علت آن است که تعدادی زیادی از صحابه چگونگی وضوی رسول خدا(ص) را نقل کردهاند که پاهایش را مسح کرد؛ همچنان که عده دیگری نیز نقل کردهاند که آنحضرت پاهایش را شست. هر دو کیفیت از عثمان نقل شده است[۱۱].
نویسنده با ادله متقن اثبات میکند که قرآن کریم بدون شک قول به مسح را تقویت میکند و کسی که بخواهد مورد کتاب را قول به شستن قرار دهد، تفسیر به رأی کرده و مذهب خود را دلیلی بر تفسیر آیه قرار داده و آیه را حمل بر امری غیر صحیح کرده است[۱۲]. همچنان که بسیاری از علمای اهل سنت مانند ابن حزم (متوفی 456ق)، حسین بن مسعود بغوی (متوفی 516ق)، رازی (متوفی 606ق) و قرطبی (متوفی 671ق) آیه را به آنچه شیعه میگوید تفسیر کردهاند[۱۳].
نویسنده در خاتمه کتاب با عنوان «اکنون حقیقت روشن شد»، ابتدا بر اینکه شستن پاها در وضو مخالف قرآن کریم است و اعلام صحابه نیز شستن پاها را بهشدت انکار میکردند، بر شیوه امامان باقر و صادق(ع) بر مسح پاها و نیز روش علی(ع) که باب علم نبی(ص) و مدار حق بود اشاره کرده است[۱۴].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب هر کتاب در انتهای آن ذکر شده است. در پاورقیهای کتاب مستندات مطالب و توضیحاتی ارائه شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه، قسمت اول، ص6-5
- ↑ ر.ک: متن کتاب، قسمت اول، ص13-7 و پاورقی 3، صفحه 13
- ↑ ر.ک: متن و پاورقی 1، ص 14
- ↑ ر.ک: متن کتاب، قسمت اول، ص44-15
- ↑ ر.ک: همان، ص46
- ↑ ر.ک: همان، ص92
- ↑ ر.ک: همان، ص141
- ↑ ر.ک: همان، ص143
- ↑ ر.ک: همان، ص154
- ↑ ر.ک: مقدمه، قسمت دوم، ص 8-7
- ↑ ر.ک: همان، ص12
- ↑ ر.ک: همان، ص24
- ↑ ر.ک: همان، ص 35-32
- ↑ ر.ک: همان، ص 127
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.