فرقهای برای تفرقه
فرقهای برای تفرقه | |
---|---|
پدیدآوران | طبسی، نجمالدین (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | بررسی پیشینه فکری و سیاسی جریان وهابیت |
ناشر | [بی نا] |
مکان نشر | [بی جا] - [بی جا] |
سال نشر | 13 ش |
چاپ | 1 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
فرقهای برای تفرقه، اثر نجمالدين طبسى (متولد نجف، 1334ش)، است كه در آن، به نقد كلامى و تاريخى انديشهها و پيدايش فرقه استعمارى وهابيت و همپيمانى حكومت آل سعود با آن پرداخته و نقش اين فرقه را در تخريب وحدت اسلامى توضيح داده است.
نام كامل اين اثر عبارت است از: «فرقهاى براى تفرقه، بررسى پيشينه فكرى و سياسى وهابيت».
ساختار
كتاب حاضر، از مقدمه نویسنده و متن اصلى (شامل 3 بخش) تشكيل شده است. روش نویسنده در اين اثر، انتقادى و كلامى است و از كتاب، سنت، تاريخ و عقل استفاده كرده است.
گزارش محتوا
برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:
- نویسنده در مقدمه كوتاهش كه آن را در قم، تاريخ 4 مرداد 1386 نوشته، يادآور شده است: «... نوشته حاضر ضمن سلسله بحثهايى است كه در سال 1416ق (دوازده سال قبل) در حوزه «الرسول الأكرم» بيروت به زبان عربى تدريس مىشد و طلاب محترم حوزه را از خطر وهّابيت و افكار منحرف ابن تيميه و جريان سلفىگرى برحذر مىداشت. پيش از نقد عقايد آنان، به تاريخچه ابن تيميه و ابن وهاب و نقش آنان در ايجاد اختلاف و درگيرى بين امّت واحده اسلامى و ازهمپاشيدن صفوف مسلمين پرداخته شده تا همگان بدانند كه امروز چه كسانى به نام دين و مذهب، خنجر بر پيكره دين مىزنند و كارى را كه يهود (عليهم لعانالله) و استعمارگران نمىتوانند به آن دست يابند، متأسفانه اين گروه و حزب، بهآسانى آن را به دست آورده و نتايج آن را تقديم دشمنان اسلام مىكنند..[۱]
- در زمان حيات ابن تيميه و بعد از او، علماى بسيارى پرده از افكار انحرافىاش برداشتند و در اين ميان نقد علماى معاصر او از اهميت بسيارى برخودار است؛ چنانكه صفىالدين هندى، از بزرگان مذهب اشعرى، در مجلسى با ابن تيميه به مناظره پرداخت. روش صفىالدين هندى بهگونهاى بود كه وقتى وارد بحث و بررسى يك مسئله علمى مىشد، با حوصله تمام، همه جوانب آن مسئله را مورد كاوش قرار مىداد؛ اما ابن تيميه برخلاف او با شتاب از مسئلهاى به مسئله ديگر مىپرداخت و بدون اينكه آن را خوب تقرير كند، از آن مىگذشت؛ ازاينرو، صفىالدين هندى به او گفت: اى ابن تيميه تو را چگونه مىبينم! تو مانند گنجشكى هستى كه وقتى مىخواهم آن را به دام بيندازم، از اين شاخه به آن شاخه مىپرد... بعد از مدتى ابن تيميه زندانى و بر ضدّ او روشنگرىها و تبليغات وسيعى انجام گرفت..[۲]
- از ديگر شعارهاى وهابيان، تكفير مسلمان است. شاهد اين مطلب گفتارى از آلوسى، صاحب كتاب تاريخ نجد است. آلوسى از چهرههاى مورد تأييد وهابيت، در مورد سعود بن عبدالعزيز مطالبى آورده، در ادامه مىنويسد: «سعود با لشكريان خود توانست بزرگان و رؤساى عرب را وادار به تسليم كند. او مردم را از انجام فريضه حج بازمىداشت و بر سلطان وقت مىشوريد و در تكفير مخالفان خود غلوّ مىكرد و در بعضى از احكام بهشدت سختگيرى و اكثر امور دين را حمل بر ظواهر مىكرد و حال آنكه انصاف، برگزيدن راه ميانه و كاستن از سختگيرىهايى بود كه علماى نجد انجام مىدادند؛ مانند جهاد في سبيل الله شمردنِ غارت اموال مسلمين و ايجاد مانع براى مردم در انجام اعمال حج و نيز گرفتن جلوى تساهلى كه مردم عراق و شامات و... داشتند.
- البته وهابيان در اين اواخر، تغيير سياست داده، آشكارا به تكفير مسلمين نمىپردازند و تهمت تكفير در نوشتههايشان كمتر ديده مىشود، ولى در مورد شيعه همچنان شيوه تكفير و تهمت را آشكارا به كار مىبرند. انصافى را كه آلوسى مدعى آن است، در كجا مىتوان يافت؟! آيا كشتار و تجاوزى را كه وهابيت در كربلا و نجف به راه انداختند، مىتوان فراموش كرد..[۳]
- ابن عبدالعزيز پس از استقرار حكومتش، شروع به تخريب آثار اسلامى در مكه و جدّه و مدينه نمود؛ بهطورىكه در مكه، گنبد عبدالمطلب(ع) و ابىطالب(ع) و امّالمؤمنين خديجه(س) و نيز محل تولد پيامبر اكرم(ص) و فاطمه زهرا(ع) را ويران نمود و وقتى وارد شهر جدّه گرديد، گنبدى را كه بر روى قبر حوّا(ع)قرار داشت، خراب كرد. او حتّى در تمام شهرهاى حجاز كه بر روى قبرها بناهاى گنبدىشكل داشت، همين اعمال را انجام داد و در زمانى كه مدينه را محاصره نمود، مسجد حمزه را با خاک يكسان كرد. على الوردى مىگويد: «بقيع، مقبره اهالى مدينه در زمان رسول خدا(ص) و بعد از آن حضرت بوده است كه در آن عباس و خليفه عثمان و زنان پيامبر(ص) و جمع كثيرى از صحابه و تابعين به خاک آرميده بودهاند و نيز چهار تن از امامان معصوم (امام حسن، امام سجاد، امام باقر و امام صادق(ع)) دفن گرديدهاند و شیعیان بر روى اين قبور مبارک، ضريح باشكوهى كه با ضرايح معروف در عراق و ايران شباهت داشت، ساختند. تمام اين قبور، تا چهار ماه اوّل كه عبدالعزيز بر جزيرة العرب مسلط شد، آباد بودند و..[۴]
- آل سعود و در رأس آن، محمد بن سعود، از حاميان ابن عبدالوهاب بودند و اين به سبب پيمانى بود كه بين محمد بن عبدالوهاب و آنها منعقد گرديد و همچنان پايدار است. ليكن وسعت دعوت وهابيون متوقف بر شناخت صحيح از حيات قبيله آل سعود و اعمالى است كه مرتكب شدند و نيز خونريزى و ويرانىهايى است كه به بار آوردند. اعمالى كه وهابيون مرتكب شدند، برخاسته از حركتى دينى نبوده، بلكه ناشى از تعصبات قبيلهاى بوده كه در پوشش دين و شعار ترك شرك، آن فجايع را انجام دادند..[۵]
وضعيت كتاب
كتاب حاضر، مستند است و نویسنده ارجاعات و توضيحاتش را بهصورت پاورقى آورده است.
نویسنده براى توليد اثر حاضر از منابع معتبر و متعددى از انديشمندان قديم و جديد بهره برده است.
براى كتاب حاضر فقط فهرست تفصيلى مطالب در آغاز آن، تنظيم شده، ولى متأسفانه فهرستهاى فنى و حتى فهرست منابع آماده نشده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.