نهاية الدراية في شرح الكفاية (ط. قم)

    از ویکی‌نور
    نهایة الدرایة في شرح الکفایة
    نهاية الدراية في شرح الكفاية (ط. قم)
    پدیدآورانآخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین (نویسنده) اصفهانی، محمدحسین (شارح)
    عنوان‌های دیگرکفایه الاصول. شرح
    ناشرموسسه سيدالشهداء(ع)
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1374 ق
    چاپ1
    موضوعآخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین، 1255 - 1329ق. کفایه الاصول - نقد و تفسیر اصول فقه شیعه - قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد3
    کد کنگره
    ‏‏BP‎‏ ‎‏159‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏آ‎‏3‎‏ ‎‏ک‎‏70226
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    نهاية الدراية في شرح الكفاية، نوشته آیت‌اللهشيخ محمدحسین اصفهانى غروى، مشهور به كمپانى(1296 - 1361ق)، است. اين كتاب، به زبان عربى و شرحى بر «كفاية الاصول» آخوند خراسانى است.

    تأليف كتاب «نهاية الدراية»، در دوازدهم شعبان 1332ق، به پايان رسيده است.

    البته قسمتى از متن «نهاية الدراية»، در زمان حيات مرحوم آخوند خراسانى نوشته شده، زيرا در عبارت‌هاى مؤلف، پس از نام آخوند، لفظ «أدام اللّه أيامه» و «مد ظلّه» و نظاير آن آمده است. اين عبارات، در تمام جلد اوّل و تا صفحه 22 جلد دوم كتاب ديده مى‌شود، امّا از آن صفحه به بعد و در جلد سوّم نيز عبارت «قدس‌سره»، پس از نام آخوند وجود دارد.

    گر چه تأليف كتاب، در سال 1332ق به پايان رسيده، اما در سال 1343ق؛ يعنى چند سال بعد از وفات آخوند خراسانى (1329ق)، چاپ شده است.

    امتياز طبع كتاب، به وسيله مؤلف، در نوزدهم محرم الحرام 1343ق، به حاج ميرزا احمد كتاب‌فروش تهرانى واگذار شد.

    بنا به گفته فرزند آیت‌الله غروى، هنگام نوشتن جلد اول«نهاية الدراية»، ايشان با خانواده در يك اتاق زندگى مى‌كرده‌اند و جلد اول كتاب، مسوّده(چرك‌نويس) ايشان بوده است، نه پاکنويس و شايد به همين دليل است كه بعدها حواشى به آن اضافه شده و غلطهاى آن تصحيح شده است.

    ساختار

    «نهاية الدراية»، در سه مجلد انتشار يافته است و شيوه كلى مباحث آن، بدين صورت است كه شارح، نخست، قسمتى از عبارت ماتن را كه نيازمند به شرح است، تحت عنوان «قوله» ذكر مى‌كند و سپس به شرح آن مى‌پردازد.

    گزارش محتوا

    جلد اول «نهاية الدراية» (چاپ انتشارات مهدوى)، شامل مباحث موضوع علم اصول تا مجمل و مبين است.

    جلد دوم، شامل مباحث حجيت قطع، برائت، اشتغال و قاعده لا ضرر است.

    جلد سوم، مباحث استصحاب، تعادل و تراجيح، اجتهاد و تقليد، قاعده فراغ و تجاوز، أصالة الصحة و قاعده يد را در بر دارد.

    شارح، به دليل آشنايى با فلسفه اسلامى و تدريس آن، در اصول نيز مبانى فلسفى را به پيروى از استادش گسترش داده است. بنا بر اين، كتاب، داراى متنى سنگين و فشرده است و مملو از نظريات بزرگان فلسفه اسلامى نظير صدر المتألهين، شيخ الرئيس ابوعلى سينا و محقق سبزوارى مى‌باشد.

    مباحث عقلى كتاب، نظير موضوع علم اصول، طلب و اراده، بحث ضد، بحث وضع، معنى حروف، تبديل امتثال، حسن و قبح عقلى و به خصوص مبحث مشتق، آميخته‌اى از اصول و فلسفه است.

    از طرفى بحث حجيت ظن، داراى مباحث كلامى وسيعى است. شارح، در ابتداى ورود، اين‌طور مى‌فرمايد: «لا بأس بعطف عنان الكلام إلى بيان حقيقة الأحكام العقلية المتداولة في الكتب الكلامية و الأصولية».

    در ادامه نيز، نظريات شيخ الرئيس، مرحوم لاهيجى، علامه قطب‌الدين و ديگر بزرگان را در حدود يازده صفحه از كتاب مطرح مى‌فرمايد و در انتها، مى‌فرمايد: من، به ادنى مناسبت، وارد اين بحث شدم.

    اين نحوه مطرح كردن بحث‌هاى فلسفى، نشان از ذوق فلسفى و كلامى مصنف براى بررسى مباحث اصولى دارد.

    ويژگى‌ها

    1. كتاب «نهاية الدراية»، تا قبل از حواشى جزء اوّل - كه در جلد سوم به چاپ رسيده است - شرح كفاية الأصول مرحوم آخوند است، اما از اين قسمت به بعد و همين‌طور مباحث قاعده فراغ و تجاوز، أصالة الصحة و قاعده يد، نظريات مؤلف است.

    در اين قسمت‌ها، مؤلف، علاوه بر مآخذ قبل، از نظريات مرحوم نايينى و مرحوم آقا رضا همدانى، صاحب تعليقه بر رسائل نيز استفاده كرده كه نشان از تحقيقات جديد مؤلف دارد.

    1. شارح، به دليل احاطه‌اى كه بر حواشى و تعليقات استادش آخوند خراسانى - قدس‌سره - بر رسائل داشته، در بسيارى موارد، از تعليقات ايشان براى تبيين مطالب كفايه استفاده مى‌كند.
    2. احاطه مؤلف صرفا بر نظريات استادش نبوده، بلكه بر نظريات شيخ اعظم انصارى نيز احاطه كامل داشته و گاهى عبارت‌هاى «فرائد الأصول» شيخ را تصحيح كرده و نظر اصلى ايشان را بيان مى‌فرمايد، مانند آنچه در صفحه 49 از جلد دوم، سطر 11 آمده است.
    3. از نكات مهم در متن كتاب، برخورد محترمانه مرحوم كمپانى - قدس‌سره - با نظريات استادش، آخوند صاحب كفايه است. چه بسا ايشان به نظريات استادش اشكال داشته و آن را رد كرده است، امّا در ابتدا به نظر نمى‌رسد كه اين، اشكال بر مرحوم آخوند باشد و تصور مى‌شود كه توضيح و شرح نظريه اوست، زيرا شارح از عبارت‌هاى «يرد عليه» و نظاير آن استفاده نكرده و از الفاظ محترمانه استفاده نموده است و اين، از نكات مهم اخلاقى و تربيتى براى طلاب و محصلين علوم دينى و غير دينى است.

    تفاوت مجلدات

    1. در جلد اول، مؤلف، مكررا نظريات ميرزا حبيب‌الله رشتى، صاحب بدايع الأفكار را مطرح كرده و بررسى مى‌نمايد و با توجه به دشوارى متن بدايع الأفكار و نظريات مطرح شده در آن، اين جلد از كتاب نيز داراى متنى علمى‌تر و پيچيده‌تر است. در اين جلد، علاوه بر نظريات ميرزاى رشتى، از نظريات صاحب فصول، شيخ محمدتقى اصفهانى؛ صاحب هداية المسترشدين (به تعبير مؤلف، صاحب حاشيه بر معالم)؛ شيخ على نهاوندى، صاحب تشريح الأصول؛ سيد يزدى، صاحب حاشيه مكاسب؛ شيخ هادى تهرانى، صاحب محجة العلماء و ديگر بزرگان مطرح و بررسى مى‌شود، اما در جلد دوم و سوم، به جز در بحث اقل و اكثر ارتباطى، متأسفانه نظريات اين بزرگان، به ندرت مطرح شده و فقط به نظريات شيخ اعظم و مرحوم آخوند خراسانى بسنده شده است.
    2. از ديگر نكاتى كه در جلد اول رعايت شده، آن است كه عموم منابعى كه اسامى آنها به كنايه در متن ذكر شده، به وسيله حواشى مشخص شده‌اند، اما در جلد دوم و به‌خصوص قسمت برائت، نام صاحبان مآخذ مشخص نشده و به‌صورت كنايه ذكر شده‌اند.

    رمزها و كنايات

    در كتاب «نهاية الدراية» از بعضى بزرگان و كتاب‌هاى آنان، به صورت كنايه نام برده شده كه به برخى از آنها اشاره مى‌شود:

    1. «بعض أجلة العصر»، ملا على بن فتح اللّه نهاوندى نجفى(متوفاى 1322ق)، صاحب تشريح الأصول است.
    2. «بعض أكابر فن المعقول يا صدر المحققين»، صدرالدين، محمد بن ابراهيم شيرازى، ملا صدرا است (متوفاى 1050ق).
    3. «بعض المحققين»، شيخ محمدتقى بن عبدالرحيم اصفهانى (متوفاى 1250ق)، صاحب هداية المسترشدين في شرح معالم‌الدين است.
    4. «بعض المدققين من عصرنا»، شيخ محمد هادى بن محمد امين تهرانى (متوفاى 1321ق)، صاحب محجة العلماء است.
    5. «بعض الأعلام ممن قارب عصرنا»، ميرزا حبيب‌الله رشتى (متوفاى 1312ق)، صاحب بدايع الأفكار است.
    6. «بعض أعلام العصر»، ميرزاى شيرازى، ميرزا محمدحسن بن اسماعيل حسينى شيرازى (متوفاى 1313ق)، صاحب تلخيص تقريرات شيخ انصارى است.

    چاپ‌هاى كتاب

    1. اين كتاب، ابتدا توسط انتشارات مهدوى در اصفهان و در سه مجلد منتشر شده كه چاپ سنگى بوده است.

    در آن چاپ، جلد اوّل به وسيله ابن شمس در ربيع الأول سال 1344ق، در 359 صفحه، نوشته شده است. جلد دوم، به وسيله محمد على مدرس‌زاده در سال 1365ق، در 427 صفحه نوشته شده است. جلد سوّم، به وسيله يوسف صديقى خوانسارى در سال 1371ق، در 354 صفحه نگاشته شده است.

    1. در چاپ ديگرى كه به وسيله انتشارات علميّه قم انجام شده، جلد اول، در دو مجلد آمده و ناشر آن، سيد اسدالله طباطبايى بوده و در تاريخ 1379ق، منتشر شده است.
    2. جلد سوم كتاب هم در يك مجلد و به وسيله مؤسّسة آل البيت(ع) لإحياء التراث منتشر شده است.

    يكى از نكات مفيد چاپ‌هاى انتشارات علميّه قم و مؤسّسه آل البيت(ع)، پاورقى‌هاى اين دو كتاب است كه صاحبان نظريه‌هاى عنوان شده را معرفى كرده و در مواردى نيز آدرس دقيق روايات و مطالب عنوان شده را ذكر كرده است.

    1. چاپ موجود در برنامه، توسط انتشارات سيدالشهداء قم، در سه جلد منتشر شده و تاريخ انتشار آن، سال 1374ش، است.

    اين چاپ كه با حروف‌چينى جديد عرضه شده، بهترين و كامل‌ترين چاپ موجود از كتاب است و تحقيق و مقابله خوبى نيز در آن ديده مى‌شود.

    نسخه موجود در برنامه، توسط انتشارات سيدالشهداء(ع)، براى بار اول در سال 1374ش، در قطع وزيرى، در سه جلد منتشر شده است.