ابن زهره، حمزه بن علی
نام | ابن زهره، حمزه بن علی |
---|---|
نامهای دیگر | آل زهره، حمزه بن علی
بنی زهره، حمزه بن علی حسینی، عز الدین حمزه بن علی حلبی، ابوالمکارم حمزه بن علی سید بن زهره |
نام پدر | علی |
متولد | 511 |
محل تولد | حلب |
رحلت | 585 ق |
اساتید | علی بن زهره حلبی (پدر)
سید ابوالمحاسن زهره حلبی(جدش) ابومنصور محمد بن حسن بن منصور نقاش موصلی |
برخی آثار | غنية النزوع إلی علمی الأصول و الفروع |
کد مؤلف | AUTHORCODE00161AUTHORCODE |
عزالدّين ابوالمكارم حمزه بن على بن زهره الحسينى الحلبى، معروف به ابن زهره و سيّدبن زهره (511-585ق)، فقيه، اصولى، متكلّم، نحوى و از ثقات و نقيب سادات حلب و بهنامترين فرد این خاندان است. تا آنجا كه هرگاه «ابن زهره» بدون قرينهاى به كار رود، مقصود اوست.
تولد
وی در رمضان ۵۱۱ در شهر حلب دیده به جهان گشود و در خاندان علم و سیادت نشو و نما کرد.
آلِ زُهْره، يا بنى زهره، خاندانى از سادات تشيع دوازده امامى مىباشند كه بسيارى از آنان اهل علم و سياست و داراى تأليف بوده و دانشمندانى بزرگ، از آنان دانش آموختهاند. نسب این دودمان به زهره بن على بن محمد بن محمد بن احمد بن محمد بن حسین بن اسحاق ابن جعفرالصادق(ع) مىرسد. گاه آنان را اسحاقى (اسحاقيون) نيز خواندهاند.
وى افزون بر پاى بلند علمى، نقيب طالبيان و پيشواى مورد قبول شیعیان حلب بود. در 570ق. كه صلاحالدين ايوبى آهنگ حلب كرد و در بيرون شهر اردو زد، الملك الصالح زنگى صاحب حلب، از بيم آنكه مردم حلب شهر را به صلاحالدين تسليم كنند، آنان را در میدان شهر گردآورد و با گريه و لابه از آنان يارى خواست. شیعیان با تحمیل این شرايط قول همكارى دادند: حَىّ عَلى خَيْرِالعَمَل بر اذكار اذان افزوده شود؛ بخش شرقى مسجد جامع به آنان اختصاص يابد؛ نام 12 امام(ع) پيشاپيش جنازهها برده شود؛ در نماز بر مردگان پنج تكبير زنند و صيغ عقود و نكاحهایشان را ابوالمكارم حمزه جارى سازد.
اساتید
ابن زهره آموزش را نزد پدر خویش علی بن زهره حلبی و جدش سید ابوالمحاسن زهره حلبی آغاز كرد و از پدرش و شيخ ابوعبدالله حسین بن طاهر صورى و محمد بن حسن نقاش و با یک واسطه از ابوعلى پسر شيخ طوسى، اجازه روايت يافت. النهایه شيخ طوسى را بر حاجب حلبى خواند و از اينرو در فقه با 4 واسطه شاگرد شيخ بهشمار مىآيد.
شاگردان
شاگردان وى عبارتند از:
- برادرش عبدالله بن على بن زهره
- برادرزادهاش محيىالدّين محمدبن عبدالل-ه
- محمد بن جعفر المشهدى نویسند المزار
- شادان بن جبرئيل قمى
- معينالدّين سالم بن بدران مصرى مازنى
- عزالدّين ابوالحرث محمدبن حسن بغدادى.
فقيه نامدار، محمدبن ادريس حِلّى (د 598ق) نویسنده «السرائر» كه با ابوالمكارم حمزه معاصر بوده و از او اجاز روايت يافته، مىنویسد: «او را ديدهام و با یکديگر مكاتبه داشتهايم. در یکى از تصانيفش خطايى يافتم و با او در میان نهادم. وى با دلايل ناموجه از پذيرفتن آن تن زد و نشان داد كه این اعتراض بر او گران آمده است». این سخن ابن ادريس، كه برخى او را از نوابغ شيعه بهشمار مىآورند، چيزى از پاى علمى ابوالمكارم نمىكاهد، زيرا ابن ادريس از این دست سخنان در باب ديگر دانشمندان بزرگ شيعه نيز دارد.
وفات
او در ماه رجب سال ۵۸۵ق در ۷۴ سالگی در شهر حلب درگذشت و در دامن جبل جوشن، در نزدیک مشهدالسقط به خاک سپرده شد.
آثار
نزدیک به 20 کتاب، رساله و نامه بدو نسبت دادهاند. تنوع موضوعات این آثار، نشاندهند وسعت دامن دانش اوست. برخى از آنها عبارتند:
- غنية النزوع في علمى الاصول و الفروع
- مسألة في كونه تعالى جباراً؛ كه مهمترين اثر اوست. این کتاب، مجموعه كاملى از تمام مباحث فقهى است كه به سبک قدما نوشته شده و مؤلف به ترتيب با باب طهارت، اثرش را آغاز كرده و با مبحث قضا و شهادت، آن را به پایان رسانيده است. جز آنكه مبحث امر به معروف و نهى از منكر را در کتاب فقه خود نياورده و از مباحث اصول اعتقادات وابسته به مبحث امامت، منظور داشته و در کتاب اصول دين مطرح كرده است.
- مسألة في نفى الرؤية و اعتقاد الامامیة و مخالفيهم
- مسألة في الرد على من زعم ان الوجوب و القبح لايعلمان الاسمعاً
- نقض شبهة الفلاسفة
- النكت (فى النحو)
- قبس الانوار في نصرة العترة الاخيار و چند رسال ديگر و پاسخ به نامههایى كه از جبل، حِمْصْ و بغداد به او رسيده بود[۱].
پانویس
- ↑ دوانی، علی، ص27-32؛ انجوی نژاد، سید مهدی، ص34-35؛ عالم زاده، هادی، ج2، ص15-16
منابع مقاله
- انجوى نژاد، سيدمهدى، «نگاهى به ابن زهره و نظرات فقهى او»، مجله علوم اجتماعى و انسانى دانشگاه شيراز، بهار و پاييز 1379، شماره 30 و 31، ص33 -60.
- دوانى، على، «مفاخر مكتب اسلام- قرن ششم هجرى/ ابوالمكارم ابن زهره، درسهایى از مكتب اسلام» مرداد 1339، سال دوم - شماره 7، ص27 -32.
- عالم زاده، هادى، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.