درآمدی بر استراتژی انتظار (اراده معطوف به حق)
استراتژى انتظاراثر اسماعيل شفيعى سروستانى، به تدوين راهبردى استراتژيك، براى بازسازى فرهنگى و مدنى سرزمين اسلامى ايران تحت آموزههاى دينى پرداخته است.
درآمدی بر استراتژی انتظار (اراده معطوف به حق) | |
---|---|
پدیدآوران | شفیعی سروستانی، اسماعیل (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | استراتژی انتظار |
ناشر | موعود عصر(عج) |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1384 ش |
چاپ | 5 |
شابک | 964-6968-15-5 |
موضوع | مهدویت - انتظار |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 3 |
کد کنگره | BP 224/4 /ش7د4 |
كتاب به زبان فارسى و در سال 1383ش نوشته شده است.
ساختار
اين اثر، يك مجموعه سه جلدى است كه در قالب يك مجلد، به شرح ذيل ارائه گرديده است:
جلد (1) درآمدرى بر استراتژى انتظار:
اين جلد، با مقدمه مؤلف در توضيح واژه «استراتژى» آغاز شده و مطالب در سه فصل ارائه گرديده است.
اين اثر، ضمن بازشناسى تحليلى تحولات فرهنگى، اجتماعى ايران در دوره جمهورى اسلامى، سعى در گشودن بابى نو بر موضوع انتظار و فرهنگ مهدویت به عنوان زيربناى استراتژيك در عرصه حيات فرهنگى و مادى مردم اين سرزمين شيعى در عصر غيبت دارد.
نویسنده معتقد است مسئله انتظار، به ويژه با مفهوم خاص شيعى خود، از استعداد و ظرفيت بالايى براى تبديل شدن به يك استراتژى كلان برخوردار است و مىتواند مانع بروز و تكرار اشتباهات در توين استراتژىها، برنامهريزىها و تصميمگيرىها شود.
(2) «حجت موجه»:
با مقدمه مؤلف در تبيين اجمالى ساختار كتاب، آغاز شده و مطالب در چهار جلد ارائه گرديده است.
نگارنده در اين جلد، ضمن بازشناسى تحليلى تحولات فرهنگى، اجتماعى ايران پس از انقلاب و ارزيابى آن بر فرهنگ مردم، به ويژه جوانان گذشته، سعى دارد موضوع «انتظار» و «مهدى باورى» را زيربناى نوعى «استراتژى» در عصر غيبت معرفى كند. لذا وى انتظار را به عنوان يك استراتژى تعريف كرده و آن را تنها راه مطمئن براى مواجه با بحرانهاى فرهنگى- اجتماعى امروز جوامع بشرى دانسته است.
(3) اراده معطوف به حق:
با مقدمه مؤلف در توضيحاتى پيرامون كتاب، آغاز شده و مطالب در هفده بحث، به بررسى اوضاع جهان در قرن كنونى و ارتباط آن با مسأله «مهدویت» و «آينده جهان» پرداخته است.
در اين جلد، سعى شده است به تبيين مسأله انتظار و لزوم و بازسازى فرهنگى سرزمينهاى اسلامى وعلل سقوط فرهنگى تمدن غرب پرداخته و در پرتو مباحث مربوط به مهدویت، بايستههاى يك تمدن تمام عيار انسانى نيز تصوير مىگردد.
نگارنده با توجه به اوضاع نابسامان فكرى، تربيتى و فرهنگى تمدن غرب، يكى از مهمترين كمبودهاى انسان معاصر را نبودن يك رهبر الهى و آسمانى ارزيابى كرده و معتقد است با ظهور آن ولى خدايى، تمام كمبودهاى جهان كنونى و انسانها برطرف مىشود.
وى در همين راستا، با تبيين مقوله انتظار و آثار مفيد آن، به بررسى عقايد شیعیان در خصوص امامت و ويژگىها و شايستگىهاى امامان معصوم(ع) مىپردازد.
گزارش محتوا
جلد (1):
در فصل اول، سعى نگارنده مصروف عرضه تصويرى عمومى از بيست سال اوليه انقلاب ايران بوده و معتقد است جايگزينى تحليلىهاى سياسى به جاى مطالعات فرهنگى و برنامهريزى بسيارى از گردانندگان امور اجرايى كشور، موجب بروز برداشتهايى قابل تأمل شده تا آن جا كه ناخواسته سمت و سوى بسيارى از تصميمگيرىهاى سازمانهاى فرهنگى، اقتصادى و سياسى كشور، متمايل به خروج از خاستگاه اوليه انقلاب اسلامى، مدار تعيين شده توسط منابع نظر دينى و بالاخره خروج از مدار مبارزه با استكبار و امپرياليسم شده است.
وى هيچ يك از اين امور و حوادث جارى را سرنوشت ناگزير و پيامد غيرقابل اجتناب نمىشناسد، بلكه آنها را ناشى از مجموعه عواملى مىداند كه در طى تحليل چهار مرحله از حيات انقلاب اسلامى، به آنها پرداخته است.
در طى سالهاى گذشته، بسيارى از مطبوعات، به تبع حوادث و رخدادها، درباره هر يك از پيشامدها و حوادث، اعلام موضع كرده و يا راه حلهايى را پيشنهاد كردهاند، اما به نظر مؤلف، هيچيك منجر به دگرگونى كلان نشده و حتى اتخاذ برخى تصميمات، زمينههاى بروز حوادثى بزرگتر را نيز فراهم ساخته است.
نگارنده بر اين باور است كه شايد به توان گناه بسيارى از حوادث را به گردن نظام استكبارى و يا برخى عوامل نفوذى انداخت؛ اما معتقد است، هيچ خردمندى اين همه را عذر موجهى براى غفلتهاى ما نمىداند، لذا در دوم، به بيان و تشريح هفت غفلت بزرگى كه موجب بروز ناهنجارىهاى بسيارى در گستره حيات فرهنگى و مادى مردم ايران شده، پرداخته است.
سوم، به دنبال ارائه طرحى براى خروج از ايستايى هفتمين غفلت كه موضوع آن غفلت از مهدویت و امام عصر(عج) است، پيشنهاد به دستور كار قرار گرفتن سه موضوع داده و به توضيح هر يك پرداخته است:
- شناسايى وضع موجود؛
- ترسيم وضع مطلوب؛
- شناختن نحوه سير از وضع موجود به وضع مطلوب.
جلد (2):
فصل نخست، به صورت خلاصه، ناظر بر ضرورت تدوين استراتژى و ملزومات آن بوده و ساكنان سرزمين ايران را مواجه با سه تاريخ مىداند:
- تاريخ و تفكر جديد غربى كه با پشت سر گذاشتن چهار قرن، تمدن تام آن در صورت تكنولوژى مدرن و امپرياليسم آمريكا بروز يافته است.
- تفكر دينى كه سالهاست از آن فاصله گرفته و فقط وجهى از صورت آن را با خود مىكشد.
- تاريخ آينده كه باطنى دينى دارد و صورت خود را هم رقم خواهد زد.
دوم، دربرگيرنده دوازده دليل مبنى بر آن است كه گفتگو از امام عصر(عج) و طرح استراتژى انتظار، تنها از طريق گذر از وضعيت فعلى براى رسيدن به شهر امن منتظران و ورود به خيل طالبان و داعيان صاحب الزمان(عج) است و از جمله آنها، مىتوان به: ضرورت خروج از موضع انفعالى و اتكاء به حجت در طى طريق، لزوم تجديد حيات فرهنگى و فكرى، احياء اقامه عدل در ميان مردم، اصلاح دين و دنياى مردم و... اشاره كرد.
در سوم، به تذكر ضرورت مراجعه به حجت پذيرفته شده خداوند، در همه ساحات حيات فرهنگى و مادى انسان پرداخته و درباره حجيت اهلبيت(ع) و امام عصر(عج) با عنوان «حجت موجه» سخن گفته است كه به نظر مؤلف، قطب ميانى و اساس استراتژى مهدوى است.
به عقيده وى، توجه اديان آسمانى به «حجت»، توجه به قوىترين، عالىترين و دقيقترين شاخصى است كه متضمن ماندن انسان در طريق تعادل و عدالت است.
در چهارم، به بررسى وجوه مختلف «عهد» پرداخته و از ضرورت بسته شدن عهد با امام زمان(عج) به منزله حلقه اصلى و كليدى ورود به صحن منتظران ياد شده است.
جلد(3):
موضوع و محتواى كلى مباحث اين جلد، «پرسش از غرب» و ضرورت آن است.
به نظر مؤلف، اساساً اين پرسش، پرسشى فلسفى است و در مقام نظر، ناظر بر شرايط تاريخى ويژهاى است كه گذار از آن بدون اين پرسش ممكن نبوده و پاسخگويى بدان، بر عهده عوام مردم نيست؛ بلكه متفكران و صاحبان نظر مخاطب اين پرسشاند.
در اين جلد، نگارنده ضمن طرح ضرورت پرسش، سعى در بيان جايگاه و موضوع «پرسش» دارد و در ميان كليه ساكنان مشرق زمين، ايران اسلامى و شيعى مذهب را شايستهتر براى اين مىشناسد؛ چرا كه به نظر او، ساير ملل شرقى، اگرچه در رويارويى با غرب، متحمل خسارات فرهنگى بسيار شدهاند، ليكن حسب سابقه و جانمايه فرهنگىشان، از امكان تجديد حيات فرهنگى كمترى برخوردارند و در نظام فكرى فاقد رويكردى بنيادين و جدى به آيندهاند.
همين ويژگىها است كه باعث شده تا مؤلف اين نتيجه را اخذ كند كه آنها از ايجاد يك جريان جدى بنيادگرا و نقطه عطف مهم تاريخى، محروم بمانند.
لزوم تفكر و تعيين وضع، دروازههاى عالم دينى و عالم غربى، ما و متدولوژى غربى، حيات كولىوار هديه غرب، ولايت حق استقبال از تاريخ فرداست، اولين پرسش مبدأ هستى و عالم غربى، پرسش از انسان، طبيعت و علم جديد، از مباحث مهم اين جلد است.
به عقيده مؤلف، اگر چه بازسازى همه آن چه حوزههاى تفكر، فرهنگ و تمدن مسلمين را در دريايى از انفعال فروبرده، كارى سخت است؛ اما بر اين باور است كه به كارگيرى آن چه وى در قالب «اراده معطوف به حق» پيشنهاد داده، مىتواند جاذب لطف و عنايت آسمانى بوده و ما را به عنوان جماعتى به حقيقت منتظر، طلايهدار سپاه جهادگر و زمينهساز ظهور معرفى نمايد.
او براین باور است كه اگر اين مباحث منجر به انعقاد عهدى قلبى نگردد و متكاى برنامهريزى كلان و استراتژيك نشود، نمىتوان اميدوار به آيندهاى عارى از بحران، التقاط و امتزاج نظرى و فرهنگى براى مسلمين بود.
وى استخراج استراتژىهاى فرعى اقتصادى، اجتماعى، سياسى، نظامى، تربيتى و... اين طرح را از عهده و توان يك فرد، به دليل محدويت زمانى و گستردگى ابعاد آن، خارج دانسته و اميدوار است پس از اين، انديشه بلند و ذهن فعال استراتژيستهاى مؤمن به فرهنگ ولايى، رهگشاى معزلات باشد.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب هر جلد، در ابتداى آن آمده است.
پاورقىها به ذكر منابع و توضيح برخى كلمات و عبارات متن پرداخته است.
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- پارسا با مشاركت بنياد فرهنگى حضرت مهدى موعود(عج) و انتشارات مسجد جمكران، (1388)، «امام مهدى(عج) در آينه قلم كارنامه منابع پيرامون امام مهدى عليهالسلام و مهدویت»، قم، مؤسسه اطلاعرسانى اسلامى مرجع.