ترجمه مختصر البلدان: بخش مربوط به ایران (ابن الفقیه)
ترجمه مختصر البلدان: بخش مربوط به ایران (ابن الفقیه) | |
---|---|
پدیدآوران | مسعود، ح. (مترجم)
ابن فقیه، احمد بن محمد (نویسنده) حکیمی، محمدرضا (محقق) |
عنوانهای دیگر | البلدان البلدان. فارسی. برگزیده |
ناشر | بنياد فرهنگ ایران |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1349 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | ایران - جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14
ایران - سیر و سیاحت جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14 کشورهای اسلامی - جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | G 93 /الف2 ب80423 |
ترجمه مختصر البلدان، بخش مربوط به ایران، كتابى است كه از روى متن عربى كتاب «مختصر البلدان»، به فارسى برگردان شده است. در دائرةالمعارف الاسلاميه آمده «او ابوبكر احمد بن محمد بن اسحاق، معروف به ابن فقيه همدانى كتابى جامع به نام البلدان در حدود سال 290ق. تأليف كرده است كه مقدسى و ياقوت بسيار از آن، نام مىبرند. اين كتاب از ميان رفته است. دخويه مىگويد: احتمال دارد مختصرى را كه از روى اين كتاب نوشته شده است، على بن حسن شيزرى، در حدود سال 413 هجرى نوشته باشد. كتاب حاضر ترجمه بخش مربوط به ایران «مختصر البلدان» است كه به موضوع جغرافياى اسلامى شهرهاى ایران مىپردازد.
هدف از نگارش آثارى از اين قبيل دادن آگاهىها و دانستههاى جغرافياى اقتصادى، طبيعى، سياسى و انسانى به مراكز خلافتهاى اسلامى بوده تا سران كشورهاى اسلامى و فرماندهان سپاه و فرمانروايان بلاد و گردآورندگان ماليات بدان راه يابند و در گرداندن كارهاى خويش از آن يارى بگيرند، شمار مردم هر جا را بدانند و زبان و فرهنگشان را بشناسند و....
سخن ابن نديم درباره اين كتاب مبنى بر اينكه اين كتاب هزار برگ دارد كه از آثار ديگران به ويژه كتاب جيهانى گرفته (سَلْخ) شده است، موجب بروز ترديدهايى در ميان محققان شده است. مشكل عمده در اين مسأله مربوط به تاريخ نگارش البلدان است كه اغلب آن را پس از مرگ معتضد خليفۀ عباسى در 289ق يا 290ق دانستهاند. محمد قزوينى كه بنا را بر صحت نوشته ابن نديم گذارده بود با توجه به اين كه تاريخ تأليف كتاب جيهانى حدود 20 تا 30 سال پس از 290ق بوده است، چنين پنداشت كه لابد دخويه در تاريخ تأليف كتاب ابن الفقيه بايد سهو فاحشى كرده باشد، ولى كراچكوفسكى به حمايت از نظر دخويه، نوشته مؤلف الفهرست را قابل ترديد دانسته و متذكر شده است كه در استفاده ابن فقيه از آثار ديگران جاى ترديد نيست؛ اما وى نمىتوانسته از كتاب جيهانى بهره گرفته باشد، زيرا ابن فقيه كتاب خود را پيش از جيهانى نوشته است. نزدیکى و همانندى در نوشتههاى اين دو تن از لحاظ مضمون و محتوا قطعى است و چه بسا همين نكته سبب بروز چنين گمانى از سوى ابن نديم شده باشد.
در اين كه ابن فقيه كتاب خود را در حدود 290ق. نوشته، كمتر ترديد كردهاند، زيرا ابن فقيه از وقايع عهد خلافت معتضد (279 - 289ق) ياد كرده و او را «خليفتنا» ناميده است. وى در ضمن، دوبار از مكتفى (خلافت: 289- 295ق) ذكرى به ميان آورده، ولى به عنوان خليفه از او ياد نكرده است. معلوم مىشود كه به هنگام نگارش كتاب يا مكتفى هنوز به خلافت نرسيده بوده و يا اينكه ابن فقيه از آن آگاهى نداشته است.
ساختار
كتاب حاضر؛ مشتمل بر مقدمه مترجم؛ آقاى ح. مسعود، مقدمه مؤلف و چهارده گفتار و نيز توضيحات و تعليقات است.
گزارش محتوا
مطالب اين كتاب تا اندازهاى با نوشتههاى جاحظ نيز مرتبط و نزدیک است. بعضى از مؤلفان چون مقدسى، ابن فقيه را مقلّد جاحظ دانستهاند.
البلدان را داراى 5 مجلد و حاوى دو هزار صفحه معرفى كردهاند. مقدسى با احتياط از آن ياد كرده و نوشته است: «كتابى را كه ابن فقيه همدانى مؤلف آن بود در 5 مجلد ديدم». اين كتاب برجا نمانده، ولى ظاهراً در حدود 413ق. شخصى بهنام ابوالحسن على بن جعفر شَزْرى (شَيْزرى) آن را ملخص كرده است. در بعضى نوشتهها نسبت اين شخص شيرازى ذكر شده است. از اين تحرير خلاصه شده 3 نسخه باقى است. در اين نسخهها بسيارى از مطالب حذف شده و بعضى مطالب كه ياقوت از ابن فقيه نقل كرده، به صورتى فشرده آمده است. يكى از اين نسخهها با عنوان مختصر كتاب البلدان، به كوشش دخويه در 1885م انتشار يافت. وجود عنوان «تم الاختصار» در صفحۀ 330 طبع دخويه نشانۀ ملخص بودن نسخهاى است كه توسط ابوالحسن شزرى (شيزرى) صورت گرفته است.
البلدان را نمىتوان صرفاً نوشتهاى جغرافيايى به شمار آورد. در اين كتاب علاوه بر مطالب جغرافيايى، احاديث، داستانها و مطالب عجيب و غريب نيز آمده است. ابن فقيه به هنگام بحث پيرامون نخستين سير و سفرهاى عهد اسلامى از حوادثى ياد كرده است كه بيشتر جنبۀ داستانسرايى دارد.
در اثر ابن فقيه نقل قولهايى از گذشتگان آمده است كه نشانۀ ذوق و سليقۀ اوست. مآخذ كتابِ او متعدد بودهاند و به تقريب از اكثر مؤلفان پيشين به ويژه جاحظ، ابن خردادبه و ديگران مطالبى در كتاب وى آمده است. در كتاب از سليمان سيرافى بازرگان دريانورد ایرانى مطالبى آمده كه مورد توجه گابريل فِران قرار گرفته است. مقدسى از فقدان نظم در كتاب ابن فقيه ياد كرده و نوشته است كه وى جز شهرهاى بزرگ را نام نبرده، روستاها و بخشها را مرتب نكرده و چيزهايى در كتاب آورده است كه شايسته نيست. گاه از دنيا پرهيز مىدهد و گاه بدان مىخواند، گاه مىگرياند و گاه بازى مىدهد و مىخنداند. در كتاب او حشو و زوايد نيز كم نيست. ابن فقيه مىگويد كه اينها را براى رفع خستگى خوانندگان آوردهام. هنگامى كه به كتاب ابن فقيه مىنگرم چنان در داستانهايش گم مىشوم كه نمىدانم سخن دربارۀ كدام شهر است.
كراچكوفسكى نيز در اين مورد حق را به مقدسى مىدهد. در تأييد نظر مقدسى كافى است به سرفصلها و موضوعهاى بخش نخستين مختصر كتاب البلدان (در متن عربى) پيرامون آفرينش زمين و درياهايى كه زمين را احاطه كردهاند، شگفتىهاى آن، تفاوت ميان چين و هند، مكه، بيتالله الحرام، طائف، مدينه و مسجد آن، تفاوت ميان تهامه و حجاز، يمامه، بحرين، يمن، جدّى گرفتن هزليات و هزل شمردن مطالب جدى، ستايش خانه بدوشان و آوارگان، مصر و نيل، سرزمينهايى؛ چون نوبه، حبشه، بجا (البُجَۀ)، مغرب، بيتالمقدس، دمشق، جزيره، بيزانس، ستايش و نكوهش بناهاى، كوفه و قصر خورنق (همراه با نقل قولها و تذكرات تاريخى)، بصره، فارس و غيره، توجه شود. به عنوان نمونه هنگام وصف يك چشمۀ نزدیک همدان به 3 موضوع اشاره شده است: شرحى در ستايش آب سرد، همنوايى ميان عبدالقاهر و حسین بن ابى سَرْح در ستايش همدان و عراق و نكوهش آنها و سرانجام موضوع ميهن دوستى و حب الاوطان.
صرف نظر از نقايص ياد شده، ابن فقيه به مسائلى اشاره كرده كه گرچه افسانهآميز به نظر مىرسد؛ ولى از ديدگاه تاريخى قابل توجه است. به عنوان نمونه قديمترين شرح پيرامون سمرقند در عهد اسلامى از ابن فقيه است. به نوشتۀ او گرد سمرقند همانند بلخ و بخارا ديوارى به طول 12 فرسنگ با 12 دروازه وجود داشت كه از چوب ساخته شده بودند و هر يك دو لنگه داشت. در پشت هر دروازه، دو در ديگر وجود داشت. ميان اين دو در، جايگاه دروازهبانان بود. چنين به نظر مىرسد كه مساحت شهر سمرقند در آن روزگار 5 هزار و با حومه آن 6 هزار جريب بوده است.
ابن فقيه از وجود مسجد جامع سمرقند نيز ياد كرده است. وى به نقل از اصمعى مىنويسد كه بر دروازۀ سمرقند با خط حميرى نوشته شده است كه از اين شهر تا صنعا هزار فرسنگ و از بغداد تا افريقيه هزار فرسنگ و از سيستان تا دريا 200 فرسنگ است. ياقوت نيز به اين نكته اشاره كرده است. مطالب ابن فقيه در اين باب مفصلتر از اصطخرى است. همۀ آنان بر اين عقيده بودهاند كه خط حك شده بر دروازۀ آهنين سمرقند حميرى بوده است. بعضى محققان چنين اظهار نظر كردهاند كه خط مزبور مشابه حروف سنگ نبشتۀ اورخون بوده كه مشابهتهايى با خط حميرى داشته است. عربها معمولاً خطوط بيگانه و ناشناخته را حميرى و يا مسند مىناميدند. ابن فقيه از وجود پرستشگاه بودايى نوبهار در بلخ كه نزد مسلمانان شهرت فراوان داشت، ياد كرده و شرح مبسوطى در اين زمينه آورده است. به نوشتۀ ابن فقيه فرمانروايان چين و كابل به زيارت اين پرستشگاه مىآمدند و زائران بسيار بدان روى مىآوردند. وى مىنويسد زمينهاى اطراف نوبهار با 700 نهر آب و روستاى نزدیک آن 8 فرسنگ در 4 فرسنگ بود كه برمكيان سرپرستى آن را برعهده داشتند. ابن فقيه ويرانى بلخ و نوبهار را در عهد خلافت عثمان بن عفان نوشته است؛ ولى بلاذرى آن را به عهد خلافت معاويه مربوط مىداند. بارتولد نوشتۀ ابن فقيه دربارۀ اين پرستشگاه را تا اندازهاى افسانه آميز دانسته است. به نوشتۀ او دروازۀ اين پرستشگاه در غرب شهر باستانى افراسياب قرار داشت.
از مسائلى كه تاكنون به درستى روشن نشده، اسلام آوردن برمك پدر خالد است. بسيارى از منابع اين نكته را مشخص نكردهاند كه برمك اسلام آورده بوده است يا نه؟ ولى ابن فقيه با صراحت از ورود برمك به مدينه در عهد خلافت عثمان و اسلام آوردن او ياد كرده و نوشته است كه وى پس از مسلمان شدن، نام عبدالله برخود نهاد. مطالبى كه ابن فقيه به نقل از سليمان سيرافى آورده، شايان توجه بسيار است، زيرا از اين بازرگان مشهور ایرانى كه به سفرهاى دريايى پرداخته بود، جز بعضى داستانهاى افسانهآميز، تقريباً هيچ اطلاعى در دست نيست.
گروهى از محققان نسبت به صحت داستانها و سفر او به چين ابراز ترديد كردهاند؛ ولى گابريل فران، به اين نكته توجه نموده كه ابن فقيه داستان او را با ذكر نام ارائه كرده است. بعضى محققان تاريخ، داستان سفر او را مربوط به 237ق.دانستهاند. هرگاه تاريخ نگارش كتاب ابن فقيه را منطبق با واقعيت بدانيم، در اين صورت مىتوان گفت كه مطالب مربوط به سفر سليمان سيرافى حدود نيم قرن پس از نگارش يادداشتهاى اين بازرگان دريانورد بوده است.
عناوين گفتارهاى چهارده گانه اين كتاب به شرح زير است:
گفتار درباره فارس، گفتار درباره کرمان، گفتار درباره كوهستان، گفتار درباره کرمانشاهان، گفتار درباره نهاوند، گفتار درباره اصفهان، گفتار درباره قم، گفتار درباره رى و دنباوند(دماوند)، گفتار درباره قزوين و زنجان و ابهر، گفتار درباره آذربايجان، گفتار درباره ارمنستان، گفتار درباره طبرستان و آخرين گفتار خراسان.
وضعیت کتاب
كتاب حاضر مشتمل بر پاورقىها و تعليقات و توضيحات و نيز يادآورى و استدراك مترجم و فهرست مطالب مىباشد.
منابع مقاله
1- روحانى، محمدحسين، دائرةالمعارف تشيع، ج3، ص411.
2- بادكوبه هزاوه، احمد، دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 4، ص408-412.
3- مقدمه مترجم.