تاريخ القرآن و غرائب رسمه و حكمه

    از ویکی‌نور
    ‏تاريخ القرآن و غرائب رسمه و حكمه
    تاريخ القرآن و غرائب رسمه و حكمه
    پدیدآورانکردی، محمدطاهر(نویسنده) معصراوي، احمد عيسي (محقق)
    عنوان‌های دیگريبحث عن تعريف القران و ما يتضمنه و...
    ناشرأضواء السلف
    مکان نشرعربستان - رياض
    چاپ1
    موضوعقرآن - تاريخ

    قرآن - جمع و گردآوري

    قرآن - رسم الخط و کتابت
    زبانعربي
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏72‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏4‎‏ت‎‏2

    ‏تاريخ القرآن و غرائب رسمه و حكمه نوشته محمدطاهر کردی (1321-1400ق) به تحقیق احمد عیسی معصراوی، کتابی است که از تعریف قرآن کریم و معارف آن، جمع‌آوری و کتابت، ضبط و تصحیح، انواع رسم‌الخط‌ها و سایر مباحث علوم قرآنی بحث می‌کند.

    ساختار

    کتاب با مقدمه محقق و مقدمه‌ای از مؤلف آغاز شده است و محتویات کتاب در ضمن شش باب مطرح‌شده است؛ در ذیل هرکدام از ابواب، فصولی آمده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه محقق، زندگینامه نویسنده مورد بررسی قرار گرفته است.

    در مقدمه نویسنده، از مصحف عثمانی سخن به میان آمده و برخی از اختلافات در این مصحف بیان شده است.

    باب اول از این کتاب دارای سه فصل است، فصل اول پیرامون تعریف قرآن کریم و محتویات آن است؛ قرآن تماماً کلام خداوند متعال است که بر پیامبر اکرم(ص) نازل‌شده است، مکتوب در مصاحف است، حفظ‌شده در سینه‌هاست، قرائت‌شده بر زبان‌هاست و شنیده‌شده به‌وسیله گوش‌هاست.

    اشتغال به قرآن کریم، چه در تلاوت و چه در تدبر آن از با فضیلت‌ترین عبادات است؛ قرآن متضمن احکام و شرایع دین، امثال‌وحکم، مواعظ، تاریخ و حقیقت نظام هستی و سایر معارف حقیقی است.

    فصل دوم از این باب در مورد قرآن در لوح محفوظ است که ابن کثیر در تفسیر خود در ذیل سوره قدر از ابن عباس نقل می‌کند: خداوند متعال یک‌باره و جملگی قرآن را از لوح محفوظ به بیت‌العزه نازل کرد سپس آن را تدریجاً و به‌تفصیل در طول بیست‌وسه سال برحسب وقایع گوناگون بر پیامبر اکرم(ص) نازل فرمود.

    مصنف در فصل سوم در مورد زمان نزول قرآن کریم سخن به میان آورده و بر اساس آیات قرآن و چندین روایت با مضامین مختلف در این موضوع مباحث خود را پیش می‌برد[۱].

    باب دوم کتاب در هفت فصل پیرامون جمع، کتابت، ضبط، ترتیب سوره‌ها و نزول قرآن بر مبنای هفت قرائت است.

    فصل اول در مورد گردآوری قرآن کریم است که گاهی به حفظ آن در سینه‌ها اطلاق می‌شود و گاهی به کتابت قرآن کریم در مصاحف اطلاق می‌شود؛ که بر مبنای معنای دوم قرآن کریم سه مرتبه جمع‌آوری شده است: اولین آن در زمان رسول اکرم(ص) صورت گرفت که جمع‌آوری قرآن در یک موضع واحد نبود و ترتیبی برای سوره‌ها صورت نگرفته بود بلکه سوره‌ها متفرق و پراکنده بودند.

    جمع‌آوری دوم، در زمان خلیفه اول بود که مؤلف با بیان روایات تاریخی و مباحثی پیرامون آن این موضوع را به بحث نشسته است؛ و جمع‌آوری سوم، به عصر خلیفه سوم باز می‌گردد. نویسنده در این بخش موضوعاتی چون علت آتش زدن سایر مصاحف غیر از مصحف عثمانی، فرق بین گردآوری این دو خلیفه و جواب طبری از علت فقدان حرف‌های هفت‌گانه مطرح نموده است.[۲].

    در فصل دوم از باب دوم، پیرامون احتیاط و دقت خاص صحابه در کتابت قرآن کریم سخن به میان آمده است و فصل سوم به کیفیت ضبط و تصحیح قرآن کریم توسط صحابه و حافظان قرآن پرداخته‌شده که در زمان پیامبر اکرم(ص) بسیاری از اصحاب ایشان به حفظ قرآن مشغول بودند؛ از جمله آن‌ها حضرت علی(ع)، طلحه، سعد، ابن مسعود، حذیفه،‌ ابوهریره، ابن عباس و غیره بوده‌اند[۳].

    فصل چهارم این باب پیرامون توقیفی بودن ترتیب سوره‌ها و آیات قرآن کریم است که مؤلف بابیان قول مشهور و روایات در این باب مبنی بر اینکه ترتیب آیات قرآن و سوره‌ها توقیفی بوده و به دستور پیامبر اکرم(ص) چینش شده است، این فصل را پیش می‌برد. بخش نهایی از این باب اختصاص به بیان روایات و مباحثی پیرامون اثبات نزول قرآن بر پیامبر اکرم(ص) بر مبنای هفت قرائت است.[۴].

    سومین باب از کتاب به تحلیل و بررسی رسم‌الخط عثمانی در پنج فصل پرداخته شده است؛ و در فصل اول تعریف رسم‌الخط عثمانی بیان شده است به اینکه: مراد از آن روش و نحوه کتابت قرآن در مصحف عثمانی به دست صحابه است که بر هیئت و قواعد مخصوصی بوده که قواعد و قوانین آن منحصر در شش قاعده است: حذف،‌ زیاده،‌ همز،‌ بدل، وصل و فصل[۵].

    فصل دوم در موضوع اختلافات در رسم‌الخط مصاحف عثمانی است، با توجه به اینکه عثمان مصاحف زیادی را به بلاد مختلف ارسال می‌کرد در هر یک از آن‌ها اختلافاتی به حذف یا اضافه مشاهده می‌شد که این اختلافات با توجه به تذکراتی که در نسخه داده‌شده بود قابل چشم‌پوشی بوده است.[۶].

    فصل سوم از این باب به این مطلب پرداخته‌شده است که آیا رسم‌الخط قرآن کریم توقیفی است یا غیر توقیفی؟ در این موضوع بین علمای این فن اختلاف است؛ بعضی آن را توقیفی دانسته و بعضی غیر توقیفی که هر یک از آن‌ها برای خود استدلالاتی آورده‌اند.

    فصل چهارم پیرامون وجوب پیروی و تبعیت از رسم‌الخط عثمانی است که مؤلف با ذکر ادله‌ای از روایات و اقوال علما، وجوب اجماعی پیروی از این رسم‌الخط را اثبات می‌کند. در فصل آخر این باب در مورد شناخت صحابه از قواعد املاء و کتابت سخن به میان آمده که نگارنده در سه استدلال بر معرفت آن‌ها به قواعد املاء و کتابت ارائه می‌کند.

    فصل آخر این باب به میزان آگاهی و اطلاع صحابه از رسم‌الخط اشاره شده است.[۷].

    باب چهارم در موضوع کتابت قرآن کریم است که در آن دو فصل است؛ فصل اول در مورد این است که آیا امکان این وجود دارد که ما بر اساس قواعد ادبی موجود و مشهور قرآن را کتابت کنیم یا نه؟ قولی مبنی بر این است که می‌توان قرآن را این‌گونه کتابت کرد که مصنف طی طرح مسائلی مشکلات این طرح را موردبررسی قرار می‌دهد.

    فصل دوم این باب به این سؤال جواب داده که آیا امکان این وجود دارد که ما در کتابت خود از رسم‌الخط عثمانی تبعیت و الگو گیری کنیم؟ نویسنده در جواب از این سؤال چنین بیان می‌کند که این روش امکان‌پذیر نیست زیرا رسم‌الخط عثمانی از قاعده و قانون خاص و منظمی پیروی نمی‌کند و لذا گاهی در یک موضع قاعده‌ای پیاده می‌کند و در جای دیگر مشابه آن موضع از قاعده‌ای دیگر پیروی می‌کند[۸].


    نویسنده در باب پنجم از این کتاب در طی فصولی به ذکر کلماتی از رسم‌الخط عثمانی که معتمد بر نقل امیری است، پرداخته که تفاوت‌هایی در آن‌ها وجود دارد، مثلاً کلمه ابراهیم در سوره بقره به شکل ابرهم آمده و در مابقی قرآن کریم به شکل ابرهیم آمده است؛ و به همین شکل کلمات دیگر و تفاوت‌های آن‌ها را ذکر می‌کند. در پایان این فصل برخی از کلماتی که در رسم‌الخط عثمانی، نوشتار آن بر اساس قاعده نیست را به معرض نمایش گذاشته است.[۹].

    باب آخر شامل پنج فصل است. نویسنده در فصل اول از این باب به ذکر تعلیلاتی از علما در تأیید سبک نوشتار رسم‌الخط عثمانی پرداخته است و ایشان به آن تعلیلات، پاسخ مناسب داده است. فصل دوم از این باب، در مورد اختراع نقطه، اشکال و حرکات و سبب انتخاب آن‌هاست. در فصل سوم، چهارم و پنجم به ترتیب در موضوع شیوه کتابت قرآن کریم از زمان قدیم تاکنون، عدم جواز قرائت قرآن کریم به غیر زبان عربی و اعداد سوره‌ها و آیات و... سخن به میان آورده است.[۱۰].

    فضیلت قرآن، فضیلت تلاوت قرآن، تجوید قرآن، آداب تلاوت و کتابت آن، پنج فایده‌ای است که نویسنده در خاتمه به شرح آن پرداخته است.[۱۱].

    وضعیت کتاب

    در انتهای کتاب فهرست مطالب ذکرشده است.

    در پاورقی‌ها توضیح برخی از عبارت‌ها و آدرس مطالب ذکرشده است.

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب: ص21-36
    2. ر.ک: همان، ص39-67
    3. ر.ک: همان، ص68-84
    4. ر.ک: همان، ص84-121
    5. ر.ک: همان، ص123-126
    6. ر.ک: همان، ص126-131
    7. ر.ک: همان، ص132-173
    8. ر.ک: همان، ص173-192
    9. ر.ک: همان، ص193-219
    10. ر.ک: همان، ص219-245
    11. ر.ک: همان، ص267-245

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها

    تاريخ القرآن

    تاريخ القرآن (زنجانی)