جامع التواریخ (تاریخ سامانیان و بویهیان و غزنویان)

    از ویکی‌نور
    جامع التواریخ (تاریخ سامانیان و بویهیان و غزنویان)
    جامع التواریخ (تاریخ سامانیان و بویهیان و غزنویان)
    پدیدآورانرشیدالدین فضل‌الله (نويسنده) روشن، محمد (مصحح)
    عنوان‌های دیگرجامع التواریخ. برگزیده
    ناشرمرکز پژوهشی ميراث مکتوب
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1386 ش
    چاپ1
    شابک978-964-8700-39-8
    موضوعایران - تاریخ - دیلمیان، 320 - 447ق.

    ایران - تاریخ - سامانیان، 279 - 389ق.

    ایران - تاریخ - غزنویان، 351 - 582ق.

    ایران - تاریخ - مغولان و ایلخانان، 616 - 756ق.

    نثر فارسی - قرن 7ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DSR‎‏ ‎‏1029‎‏ ‎‏/‎‏ج‎‏2‎‏ر‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    جامع التواريخ، اثر رشيدالدين فضل‌الله، سياستمدار و تاريخ‌نگار ايرانى، از آثار ارزشمند و كهن تاريخى به زبان فارسى درباره تاريخ، اسطوره‌ها، باورها و فرهنگ قبايل ترك و مغول و همچنين تاريخ پيامبران از آدم(ع) تا پيامبر اسلام(ص)، تاريخ ايران تا پايان دوره ساسانيان و ساير اقوام است كه نگارش آن، از سال 702ق به دستور غازان خان - ايلخان مغول - آغاز و در سال 710ق، در روزگار، «اولجايتو» به پايان رسيده است.

    انگيزه مؤلف، فراهم آوردن مجموعه‌اى از تاريخ‌هاى ملل و اقوام گوناگون عالم بوده است.

    مرحوم بهار در مورد خصوصيات سبک ى، زبان و بيان كتاب معتقد است كه: «به طرز ساده نوشته شده و نويسنده در نقل عبارات متكلفانه مورخان قبل از خود، سعى كرده است كه حتى الامكان لغات دشوار و غير مشهور را حذف كند، مگر گاهى كه به ناچار به نقل عين عبارات پرداخته است».

    اهميت كتاب از آن جهت است كه غازان خان، تمام اسناد و نوشته‌هاى قديمى و دولتى را در اختيار مؤلف گذاشت و دانشمندانى كه از تاريخ و فرهنگ ترك و مغول آگاه بودند را همراه او كرد تا كار به بهترين وجه پيش برود.

    ساختار

    كتاب با مقدمه مصحح در بيان ويژگى‌هاى كتاب آغاز و مطالب دربردانده بخش سامانيان، بويهيان و غزنويان از تاريخ «جامع التّواريخ» است.

    نويسنده كتاب را به درخواست غازان خان نوشت و چون غازان خان درگذشت، آن را به اولجايتو تقديم كرد. به فرمان اولجايتو اين كتاب به نام «مبارک غازانى» ناميده شد، ولى بخش‌هايى ديگر شامل تاريخ دوران پادشاهى اولجايتو، تاريخ ادوار و اقوام جهان، صورالاقاليم و مسالك الممالك در دو جلد نوشته و به بخش پيشين افزوده شدند كه اين سه جلد روى همرفته، جامع‌التواريخ را تشكيل مى‌دهند.

    جامع التواريخ به سه جلد بخش مى‌گردد:

    جلد اول، چكيده‌اى از تاريخ تيره‌هاى مغول و ترك و تاريخ فرمانروايى چنگيزخان و جانشينان او و تاريخ اولوس‌هايى است كه از امپراتورى مغول پراكنده شده بودند. همچنين به تاريخ خانان مغول در ايران تا مرگ غازان‌خان پرداخته است.

    دوم و سوم، شامل تاريخ اولجايتو تا هنگام نگارش كتاب، تاريخ پيامبران از آدم تا پيامبر اسلام(ص)، ايران تا پايان دوره ساسانيان، زندگانى حضرت محمد(ص) و خلفا، خاندان‌هاى فرمانرواى ايران پس از اسلام تا زمان لشكركشى مغولان و تاريخ قوم‌ها و ملت‌هاى گوناگون؛ از جمله اغوزان، چينيان، هندیان و فرنگان كه در بر گيرنده پاپ‌ها و قيصران است.

    بخشى از دوم (يعنى تاريخ اولجايتو) و سوم، اكنون در دسترس نيست و گويا در گذر زمان نابود شده است.

    در حقيقت جامع‌التواريخ نخستين دوره كامل تاريخ و جغرافياى آسيا است كه با استفاده از وسايل و منابعى ترتيب داده شده است كه تا آن زمان در اختيار هيچ كس قرار نگرفته بود.

    كتاب از لحاظ دقت، صحت و اصول تاريخ‌نويسى، بسيار ارزشمند بوده، علاوه بر اينكه دامنه وسيعى از مطالب را به نثرى عالمانه بيان نموده، از نظر دسترسى مؤلف به منابع شفاهى بسيار نيز درخور توجه است.

    كتاب، بر خلاف سبک فاخر و فنى «جهانگشاى جوينى» و شيوه منحط و مغلق و به كلى مصنوع «تجزيه الامصار» وصاف، بسيار ساده، روان، بى‌پيرايه و گاه به ويژه در برگرداندن نوشته‌هاى مغولى، به زبان محاوره روزگار مؤلف نوشته شده و با آن، سبکىنو در نگارش فارسى آغاز گرديده است؛ ولى درعين حال حدود بيست هزار واژه تركى و مغولى در خود دارد. تعداد كلمه‌هاى عربى نيز در حد معمول زمان خود بوده است.

    قسمت حاضر، در واقع خلاصه‌اى است از ترجمه «تاريخ يمينى» جرفادقانى كه نويسنده برخى بخش‌هاى آن را از قلم انداخته، اما بيشتر قسمت‌هاى آن را نقل كرده است. معمولا ابيات و عبارات عربى و گاه برخى جملات را نيز حذف كرده، ولى در بسيارى مواضع، نوعى نسخه بردارى است از كتاب مذكور، كه گاه با اندك تفاوتى در الفاظ و عبارات و افعال همراه است.

    در نوشتن تاريخ سلجوقيان، گويا ماخذ نويسنده كتابى است كه به نام «سلجوقنامه ظهيرى».

    نثر كتاب در ديباچه‌ها با متن اصل كتاب، تفاوت دارد و به شيوه ديباچه كتاب جوينى و روش كليله نظر دارد و نثر آن بر خلاف متن كتاب، تاحدى پيچيده و فنى و همراه با انواع صنايع از سجع، جناس، تضمين آيات، عبارات عربى، اشعار فارسى، تشبيهات، استعارات، مبالغه و اغراق است.

    در بخش‌هايى كه مقتبس از ساير كتب است، نثر كتاب بيش از آن كه نشانگر زبان، بيان و شيوه نگارش مؤلف باشد، منعكس كننده سبک، زبان و بيان منابع و مآخذ اصلى آن است كه معمولا داراى نثرى ساده و روان بوده‌اند.

    گزارش محتوا

    مطالب با شرح حالات و مقامات سلطان محمود ابن سبک تگين بن سرنك بن اغم ياوغوى، آغاز شده و سپس، نحوه به قدرت رسيدن ابوالحسن بن سيمجور در خراسان تا وقت وفات و رسيدن منصب او، به پسرش ابوعلى بيان شده است. پس از ابوعلى، برادرش ابوالقاسم بن سيمجور به قدرت رسيده است.

    در ادامه به نام امراى سامانى و مدت سلطنت هريك اشاره شده است. سامانيان، مدت صد و دو سال در خراسان، سيستان، گرگان، کرمان، طبرستان و دى، به ترتيب زير حكومت كردند:

    1. ابوابراهيم اسمعيل بن احمد مدت هشت سال.
    2. ابونصر احمد بن اسمعيل؛ شش سال و سه ماه.
    3. ابوالحسن نصر بن احمد؛ سى سال.
    4. نوح بن نصر ملقّب به حميد؛ دوازده سال و سه ماه و هفت روز.
    5. عبدالملك بن نوح؛ هفت سال و شش ماه و يازده روز.
    6. منصور بن نوح ملقّب به سديد؛ پانزده سال و نه ماه.
    7. نوح بن منصور ملقّب به رضى؛ بيست و يك سال و نه ماه.
    8. ابوالحارث منصور بن نوح، يك سال و هفت ماه.
    9. عبدالملك بن نوح؛ هشت ماه و هفده روز.

    نويسنده از جنگ‌هایى كه گزارش مى‌كند، به عنوان «غزوه» ياد و جزئيات آن‌ها را تشريح كرده است؛ از جمله: غزوه غور، بهاتيه، مولتان و...

    از جمله وقايعى كه نويسنده آن‌ها را به تفصيل بيان كرده، مى‌توان به فتح قلعه بهيم نغرا، واقعه ناراين، تانشير، خروج ابوابراهيم اسمعيل بن نوح، گذشتن ايلك خان از جيحون و فتح قصدار اشاره كرد.

    نويسنده، نحوه انقراض خوارزمشاهيان و به قدرت رسيدن سلطان محمود را به خوبى به تصوير كشيده و بعد از بيان وقايع دوران سلطان محمود؛ از جمله فتح شهرهاى هندوستان؛ مانند مهرّه و قنّوج، نحوه وفات و حوادث آخرين روزهاى زندگانى او را بيان كرده است.

    مطالب پايانى، مربوط است به نحوه به قدرت رسيدن و وقايع دوران پسران سلطان محمود؛ از جمله محمّد بن محمود و ابوالفتح مودود بن مسعود بن محمود.

    در پايان به نسخه بدل‌هاى تاريخ سامانيان، بويهيان و غزنويان اشاره شده و كتاب با ترجمه تاريخ يمينى جرفاذفانى سنجيده شده است.

    با اين كه نگارنده خود از كارگزاران ايلخانان مغول بوده و ناچار در اثر خود از آنان با احترام ياد كرده است، گزارش كشتارها، ويرانگرى‌ها و غارت‌هاى آنان را نيز به تفصيل بيان كرده و تأسف خود را از اين وقايع ابراز نموده است. همچنين نظر خود را درباره كشتن كارگزاران ايرانى؛ همچون خواجه شمس‌الدين جوينى و خواجه بهاءالدين جوينى و حتى برخى اميران مغول مثل امير نوروز آورده است.

    كتاب، به همراه «تاريخ جهانگشاى» جوينى، از جمله بى‌بديل‌ترين منابع تاريخ مغول به شمار رفته كه دربردارنده اطلاعات بسيار مفيد ادبى، فرهنگى و اجتماعى است؛ با اين حال، بيشتر قسمت‌هاى آن برگرفته از ديگر متون تاريخى است؛ چه به صورت اقتباس و نقل عين عبارات و چه به صورت اختصار و چه با تطويل بيشتر و به همين جهت، نثر قسمت‌هاى مختلف آن، يك دست نبوده و داراى نوسانات زيادى است.

    وضعيت كتاب

    كتاب در روزگار مؤلف، به عربى، تركى و مغولى ترجمه شد؛ اما فقط بخش‌هايى از ترجمه عربى جلد دوم آن به جاى مانده است.

    بخش‌هايى از كتاب تاكنون به زبان‌هاى تركى شرقى، تركى عثمانى، عربى، فرانسه، انگليسى، آلمانى و روسى ترجمه و بخش عمده آن‌ها منتشر شده است. بخشى از اين كتاب نيز نخستين بار در‌م در پاريس چاپ شد.

    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست آيات، اشعار فارسى، عبارت‌هاى تازى، نام‌هاى افراد، مكان‌ها و شهرهاى مذكور در متن، در انتهاى كتاب آمده است.

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.
    2. سايت خبرى حوزه نت.
    3. www.farsiblog.javanblog.com.