اللمعة الإلهية في الحكمة المتعالية و الكلمات الوجيزة
اللمعة الإلهية في الحكمة المتعالية و الكلمات الوجيزة | |
---|---|
پدیدآوران | نراقی، مهدی بن ابیذر(نويسنده)
آشتیانی، جلالالدین(مقدمهنويس و مصحح) نراقي، حسن (مقدمهنويس) |
ناشر | انجمن فلسفه ايران |
چاپ | 1 |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 1 |
اللمعة الإلهية في الحكمة المتعالية و الكلمات الوجيزة، مشتمل بر دو رساله «اللمعة الإلهية في الحكمة المتعالية» و «الكلمات الوجيزة» ملا محمدمهدی نراقی (متوفی 1209ق) است. در این دو اثر دیدگاههای فلسفی نویسنده بهاختصار ارائه شده است.
کتاب، به زبان عربی است و با تعلیق و تصحیح و مقدمه سید جلالالدین آشتیانی و پیشگفتار حسن نراقی انتشار یافته است.
ساختار
کتاب اللمعة الإلهية داراى پنج باب کلّى است که هر باب، لمعههاى گوناگونى را در بر میگیرد. مباحث الكلمات الوجيزة نیز در شش «کلمه» تنظیم شده است و تفاوتش با اللمعة در «کلمه» ششم است که مستقلا به بحث امامت اختصاص دارد.
گزارش محتوا
موضوع آثار ملا مهدى نراقى، به جهت جامعیتش در علوم معقول و منقول، در رشتههاى گوناگون معارف دینى است. وى در حکمت الهى کتاب مفصّلى به نام «اللمعات العرشية» دارد که آراى فلسفىاش را به شکل مبسوط در آن آورده است و با توجّه به ذوق علماى آن روزگار مطالبش را یک بار بهطور خلاصه در «اللمعة الإلهية في الحكمة المتعالية» آورده است و بار دیگر این را نیز مختصر نموده، در «الكلمات الوجيزة» گنجانیده است.[۱].
ویژگى این دو کتاب در ایجازشان است. این ایجاز بیش از هر چیز احاطه کامل مؤلّف را بر مسائل حکمى نشان میدهد و اینکه وى بر همه اقوال و اشکالهاى طرحشده در مباحث گوناگون وقوف داشته است. باید به این نکته نیز اشاره کرد که ایجاز متن در برخى موارد به افراط گراییده و فهم آن را بس دشوار کرده است. شاید آنگونه که برخى بزرگان گفتهاند عمدى در این کار بوده است تا جویندگان حکمت با کاوش متن و حلّ پیچیدگیهایش مهارت بیشترى در درک متون حکمى پیدا کنند. البته «الكلمات الوجيزة»، بااینکه از «اللمعة الإلهية» بسیار مختصرتر است، متنى روانتر دارد و فهم مطالبش بهرغم ایجاز آسانتر است.[۲].
سید جلالالدین آشتیانی در مقدمه، مباحث مطرحشده در ابواب «اللمعة الإلهية» را عنوان کرده که بهاختصار به برخی لمعات آن اشاره میشود:
باب اول، در مباحث وجود و ماهیت است. مؤلف انواع و اقسام عارض را در لمعه اول از باب اول تقریر نموده و بین عوارض وجود و ماهیت فرق گذاشته و در ضمن بیان کرده است که در عروض وجود به ماهیت که از عوارض تحلیلی است، لازم نیست که معروض بهحسب وجود مقدم بر عارض باشد و نیز بیان کرده است که متحقق در خارج وجود است و ماهیت بالعرض تحقق دارد[۳]. لمعه اول از باب دوم، متکفل اثبات واجب و لزوم انتهای سلسله ممکنات و قبیله جائزات به واجب بالذات است. در لمعه سوم نیز دلائل اثبات علم حق به ذات و به مخلوقات و سلسله وجود بهنحو اختصار ذکر شده است.[۴].
باب سوم، مشتمل بر لمعات متعدد و مقدمهای در ایجاد و افاضت و صدور اشیا از حق بر سبیل ترتب و تقریر قاعده امکان اشرف و دفع اشکالات وارده بر آن است.[۵].
لمعه اول از باب چهارم، در بیان این مطلب است که نفس انسانی دارای ظاهری و باطنی و سر و علن و صاحب درجاتی از وجود است که درجهای از آن مادی صرف و مرتبهای از آن، مجرد محض و مرتبهای از آن برزخ بین مادی صرف و مجرد تام است.[۶].
باب پنجم، در بیان معنای نبوت و بعثت و تقریر دلائل وجود بعثت و نبوت در نظام وجود و فوائد مترتب بر آن و تقریر وجوه فرق بین قوانین الهیه و بشریه و نحوه وجود نبی و بیان حقیقت وحی و مباحثی از این دست است.[۷].
در کلمه نخست از کتاب الكلمات الوجيزه با ایجاز بیشتری ارتباط وجود با ماهیت و تحقق ماهیت به وجود مطرح شده است. در این کلمه چنین میخوانیم: ماهیت من حیث هى، مفهومى کلّى و اعتبارى است که به وجود، تحقّق مییابد و وجود، یا عامّ و اعتبارى است و یا خاص که تحقق این دومى به ذات یا به غیر، لازم مىگردد. اگر چنین نباشد لازم میآید: تحصّل امر حاصلشده، از چیزى غیر موجود و ثبوت معدوم یا تسلسل یا خلف و انتفاى موجود و انتفاى حمل متعارف و انتزاع عامّ از امر تحقّقنیافته یا تحقّقیافته به آن یا تحقّقیافته به غیر وجود. تحقّق ماهیت به وجود عامّ موجب دور یا تسلسل مىشود و به وجود خاصّ، مطلوب ما را ثابت میکند و به غیر آن دو نامعقول خواهد بود. ماهیت به جهت اعتبارى بودنش برگرفته از وجود خاصّ است و بدان تحقّق مىیابد[۸].
در کلمه پنجم این کتاب، نیاز به نبی و دلیل بر مراتب نبوت و نیز برتری خاتمالانبیاء بر دیگر پیامبران بهایجاز اثبات شده است. نبوّت واجب است؛ زیرا به جهت حفظ نوع، به کمال رسانیدن نوع بهواسطه آموزش و تتمیم آموزش، بیان حسن و قبح و ثواب و عقاب و سودمند و زیانبار، تعیین مکارم اخلاق و سیاستها و آموختن صنایع و فنون پنهان و دشوار، متضمن لطف است. نبى را سه ویژگى است که مترتب بر کمال قواى سهگانه است و به جهت اختلاف مراتب این ویژگیها، مراتب نبوت نیز گوناگون مىشود. قویترین مرتبه، از آن کسى است که دایره وجود به او ختم مىشود و متصل به اول قوس نزول است که همان مرتبه خاتمیت است. اشرفیت نبى به دلیل اختصاصش به جامعیتى است که موجب خلافت الهى شده است و نیز به جهت مجاهدتش در دفع انگیزههاى متضاد با قوه عقلیه. بدین ترتیب روشن مىشود که چرا خاتم انبیا(ص) از دیگر انبیا و از فرشتگان و وجودات متوازى از دو قوس، برتر است و وجوه مزیت در دو طرف به جهت تعارضى که با هم دارند، ساقط میشوند[۹].
آخرین کلمه این اثر به موضوع امامت اختصاص یافته است. نویسنده وجود امام را به دلیل قاعده لطف و وجود نص واجب دانسته و عصمت را شرط امامت دانسته است. امامت به دلیل در بر داشتن لطف، واجب است و عصمت، شرط آن است تا تسلسل و اجتماع ضدّین دفع شود و غرض حفظ شریعت و وجوب پیروى، حاصل گردد. عموم آیه: لاَ ينَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿البقرة: 124﴾، آن را تأکید مىکند. اگر عصمت نبود، امام از ضعیفترین عوام نیز پایینتر بود و قدرت و افضلیت با عصمت، منافات ندارد؛ زیرا مقدم داشتن مفضول، قبیح است و مساوى، ترجیح داده نمىشود. نص نیز بر امامت دلالت دارد؛ زیرا امامت، نیابت از نبی است که بر خدا واجب است و بنابراین نصب امام واجب است.[۱۰].
پس از ذکر ادله متقن در اثبات امامت و اثبات امامت امیرالمؤمنین علی(ع) و یازده فرزند او، در آخر ادعای ساختگی بودن امامت از سوی علمای شیعه را لجبازی محض میداند؛ اینکه برخى ادّعاى امامت از سوى امامان را انکار نمودهاند و این مذهب را ادّعایى ساخته و پرداخته بعضى مشایخ ما دانستهاند و امامان را بر مذهب سنّت معرّفى کردهاند، لجبازى محض است.[۱۱].
وضعیت کتاب
در پاورقیهای کتاب، تعلیقات سید جلالالدین آشتیانی بر برخی مطالب ذکر شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: نراقی، ملا مهدی، ص12
- ↑ ر.ک: همان، ص13
- ↑ ر.ک: مقدمه آشتیانی، صفحه چهلوسه و چهلوچهار
- ↑ ر.ک: همان، صفحه چهلوهفت و چهلوهشت
- ↑ ر.ک: همان، صفحه پنجاه
- ↑ ر.ک: همان، صفحه پنجاهویک
- ↑ ر.ک: همان، صفحه پنجاهوچهار
- ↑ ر.ک: باقر، علیرضا، ص108-107
- ↑ ر.ک: همان، ص129
- ↑ ر.ک: همان، ص132-131
- ↑ ر.ک: همان، ص133-131
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- باقر، علیرضا، «ترجمه اللمعة الإلهية في الحكمة المتعالية و الكلمات الوجيزة» ملا مهدی نراقی، انتشارات عهد، چاپ اول، 1381.