تاریخ فلسفه در جهان اسلامی
تاریخ فلسفه در جهان اسلامی | |
---|---|
پدیدآوران | فاخوري، حنا (نويسنده)
آيتي، عبدالمحمد (مترجم) جر، خليل (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | تاريخ فلسفه در جهان اسلامي
تاريخ الفلسفة العربية تاريخ الفلسفة العربية. فارسي |
ناشر | شرکت انتشارات علمي و فرهنگي |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1373ش, |
موضوع | فلسفه اسلامي - تاريخ
فلسفه عربي فيلسوفان ايراني فيلسوفان عرب |
زبان | فارسي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BBR 14 /ف2 ت2041 |
تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ترجمه عبدالمحمد آیتی از کتاب «تاريخ الفلسفة العربية» نوشته حنا الفاخوری و خلیل الجر است. اصل کتاب در دو جلد است، ولی ترجمه در یک جلد منتشر شده است. این ترجمه را استاد محمدرضا حکیمی بازخوانی کرده و با متن عربی کتاب مطابقت داده و پیوستی نیز با عنوان «توضیحات» به کتاب افزوده است.
ساختار
کتاب با مقدمه مترجم آغاز شده است. متن اثر شامل دو بخش است که هر بخش شامل چند باب و هر باب حاوی چند فصل است.
گزارش محتوا
عنوان عربی کتاب حاضر، «تاريخ الفلسفة العربية» است که مترجم با الهام از استاد احمد آرام که در اینگونه موارد بهجای «العربي و العربية» «جهان اسلام یا اسلامی» بهکار میبرده، عنوان تاریخ فلسفه در جهان اسلامی را برای ترجمه کتاب حاضر برگزیده است؛ زیرا به باور وی «کسانی چون فارابی، ابن سینا، غزالی، ابن رشد، ابن باجه، ابن طفیل و ابن خلدون، که ذکرشان در این کتاب آمده و آثار خود را به عربی نوشتهاند، همه از فرهنگ عظیم اسلامی مایه گرفتهاند»[۱].
بخش نخست شامل دو باب است. باب نخست که حاوی سه فصل است، به مقدمات عامه اختصاص دارد. مؤلفان در فصل نخست، «فلسفه و مکتبهای فلسفی»، درباره حقیقت فلسفه، پیدایش و تطور فلسفه، موضوع فلسفه و پیوند آن با علوم دیگر سخن گفته ومعتقدند مکتبهای فلسفی که در طول تاریخ پدید آمدهاند و در نیرو بخشیدن به عقل آدمی سهیم بودهاند، بیشتر از این ارزش دارند که تنها از جنبه تاریخی درباره آنها بحث شود. هریک از این مکتبها، سنگ تازهای است برای بنای رفیع معرفت بشری و گامی است بهسوی هدفی که آدمیان در پی رسیدن به آن هستند. همه مسائلی که فلاسفه - و از جمله فلاسفه اسلام - مطرح کردهاند و در حل آن کوشیدهاند، از مسائل مهم انسانیت هستند. فصل دوم «فلسفه قدیم در شرق»، به بحث درباره مفهوم فلسفه در شرق اختصاص دارد و مفهوم این علم در مصر، سومر و بابل و آشور، ایران و هند مورد بحث قرار گرفته است. مؤلفان دو مفهوم متفاوت را از فلسفه شرق نسبت به مفهوم غربی آن بیان کردهاند؛ در مفهوم نخستی که عرضه شده، به اعتقاد مؤلفان فلسفه به معنای مرسوم آن ویژه سرزمین یونان است و بدان مفهومی که در یونان بهکار میرفته، در هندوچین، مصر و دیگر تمدنهای قدیم شرقی وجود نداشته است. مورخ فلسفه مشرق، واژه دیگری که اعم از واژه نخستین است بهکار میبرد و بهجای «فلسفه قدیم مشرق» میگوید: «اندیشه شرقی» یا «حیات روحی شرقی». در مفهوم دوم، فلسفه شرق و غرب از یکدیگر جدا نیستند و مؤلفان دیدگاه ماسون اورسل را در این زمینه نقل میکنند: «فکر در مغربزمین در هیچ دورهای، بریده از دیگر قسمتهای عالم نبوده است». به اعتقاد وی یک حقیقت بیشتر وجود ندارد و آن «اوراسیا» است که شامل دو طرف است: طرف شرقی آن آسیا و طرف غربی آن اروپاست[۲].
فصل سوم و پایانی باب نخست به تشریح و معرفی فلسفه قدیم در غرب اختصاص دارد که چهار دوره آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این چهار دوره عبارتند از: از طالس تا سقراط (از قرن هفتم تا پنجم ق.م)، سقراط، افلاطون و ارسطو (قرن پنجم و چهارم ق.م)، از مرگ ارسطو تا آغاز فلسفه نوافلاطونی (از پایان قرن چهارم ق.م تا قرن سوم م) و نوافلاطونی (از قرن سون تا ششم م)[۳].
باب دوم بخش نخست شامل شش فصل است:
- مؤلفان در فصل نخست ابتدا دیدگاه برخی از اندیشمندان اسلامی و عربی را درباره ماهیت فلسفه اسلامی بیان کردهاند. سپس مؤلفان اشاره میکنند: «پس همه آنچه را که تحت عنوان فلسفه عربی میآوریم، مولود فکر عرب نیست؛ زیرا ملتهای مختلفی در تکوین آن سهیم بودهاند و در گردآوری و تطور آن دخالت داشتهاند، مانند: ایرانیان، هندیان، ترکان، سریانیان، مصریان، بربرها و اندلسیها[۴].
- فصل دوم به معرفی اسلام، ارکان و فرق این دین اختصاص دارد. مؤلفان ابتدا قسمتی را با عنوان «ارکان اسلام» مطرح نموده و قرآن، سنت و حدیث را زیر این عنوان ذکر کرده و هریک را بهاختصار معرفی کردهاند. در ادامه برخی از فرق اسلامی معرفی شدهاند. این فرق عبارتند: از خوارج، فرق شیعه (زیدیه، غلات شیعه، امامیه) و معتزله. در میان این فرق، فرقه معتزله به اعتبار اینکه – از نظر مؤلفان - معتبرترین و قدیمیترین مکتب اندیشه و فکر در میان مسلمانان است، بهتفصیل معرفی و بررسی و اصول اعتقادی (توحید، عدل، وعد و وعید، منزلة بين المنزلتين، امر به معروف و نهی از منکر) و فلسفه سیاسی، فلسفه طبیعی و فلسفه اخلاقی این فرقه تبیین شده است.
- علم کلام موضوع فصل سوم است. مؤلفان در این فصل با بررسی تعریفهای علم کلام و عوامل شکلگیری آن معتزله و متکلمان را از یکدیگر جدا میدانند؛ زیرا این نام (متکلمین) ویژه کسانی است که کلام را وسیله دفاع از حدیث میشمارند و کتابهای خود را نیز بر این شیوه تألیف کردهاند؛ حال آنکه معتزله دشمنان اهل حدیث هستند. این بدان دلیل است که معتزله فقط برهان عقلی را ارزشمند دانسته و میگویند هر برهان سمعی (نقلی) که عقل آن را استوار نداند، مردود است؛ درحالیکه متکلمین و در رأس آنان اشعریان تأکید میکنند که برهان عقلی را از آن جهت ارزش است که شرع به پیروی از عقل امر کرده است و عقل ذاتاً ارزشی ندارد، بلکه ارزش آن در چیزهایی است که توسط شرع میآموزد و آنجا که نتوان به برهان عقلی دست یافت، باید به برهان سمعی روی آورد.
- عنوان فصل چهارم، «غلات شیعه» است. در این فصل با بررسی شرایط اقتصادی صدر اسلام و دولت اسلامی و نیز جنبشهای انقلابی چون جنبش مزدکی و جنبش بابکیان، به زمینههای شکلگیری اسماعیلیان و قرمطیان پرداخته شده و هریک از این دو فرقه بهتفصیل مورد بررسی قرار میگیرند.
- فصل پنجم به معرفی اخوانالصفا و رسائل آنان اختصاص دارد. مؤلفان با بیان اینکه ظهور اخوانالصفا نتیجه طبیعی اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آن عصر است، از اختلاف مورخان و اندیشمندان درباره ماهیت و نام اخوانالصفا، اهداف آنان و پنهانکاری ایشان سخن گفته و رسائل اخوانالصفا را بهتفصیل معرفی و بررسی کردهاند.
- فصل ششم و پایانی باب دوم، به موضوع تصوف اختصاص دارد. در این فصل درباره چیستی تصوف، تصوف در اسلام، مذهب تصوف اسلامی و طریق حق بحث شده و در پایان محیالدین عربی عارف بزرگ و اندیشههایش معرفی و بررسی میشود[۵].
بخش دوم شامل چهار باب است که جز باب نخست که به موضوع «تأثیر متقابل اندیشه اسلامی و یونانی» اختصاص دارد، در بابهای دیگر اندیشهها و دیدگاههای چند تن از فیلسوفان مسلمان شرق و غرب جهان اسلام معرفی و بررسی شده است[۶].
در باب دوم، «فلسفه اسلام در شرق»، کندی، فارابی، ابن سینا و غزالی معرفی و اندیشه و آثارشان مورد بررسی قرار گرفته و جای فیلسوفان دیگری چون شیخ شهابالدین سهروردی، خواجه نصیرالدین طوسی، میرداماد، ملاصدرا و دیگران در این باب خالی است.
فصل دوم نیز به بررسی اندیشهها و دیدگاههای فارابی اختصاص دارد. در این فصل ابتدا زندگی و آثار فارابی ذکر شده، سپس دستهبندی علوم از دیدگاه وی بهتفصیل مورد بحث قرار گرفته است.
فصل سوم به ابن سینا اختصاص دارد. مؤلفان در این فصل نخست به زندگی و آثار ابن سینا پرداخته، سپس تقسیمبندی علوم را از نظر وی معرفی و هریک را بهتفصیل مورد بحث قرا دادهاند. این تقسیمبندی از نظر شیخالرئیس از این قرار است: منطق، علم طبیعی، علم ریاضی، علم الهی، علم کلی، علم اخلاق، تدبیر منزل، تدبیر مدینه و نبی.
بررسی اندیشههای غزالی، موضوع فصل چهارم است که در آن ابتدا زمانه غزالی و زندگی، آثار و حیات فکری و روحی او بحث شده، آنگاه دیدگاه وی درباره موضوعاتی چون فلسفه، علم کلام، باطنیه، نظریه معرفت و اخلاق مورد بررسی قرار گرفته است[۷].
باب سوم، «فلسفه اسلامی در مغرب»، شامل دو فصل است. در این باب سه فیلسوف اهل اندلس، یعنی ابن باجه، ابن طفیل و ابن رشد معرفی شدهاند[۸].
باب پایانی، «فلسفه تاریخ و اجتماع»، شامل یک فصل است. در این فصل پس از اینکه محیط اجتماعی ابن خلدون و زندگی پرفرازونشیب او تشریح میشود، مؤلفان بهتفصیل به معرفی و بررسی مقدمه او پرداخته و دیدگاههای وی را درباره فلسفه اجتماع، عمران بشری، فلسفه تاریخ و مفهوم عصبیت تشریح کرده و این دیدگاهها را از سویی با دیدگاههای فیلسوفان و حکمای یونانی و اسلامی و از سوی دیگر با آرای جامعهشناسان و اندیشمندانی چون ماکیاولی، دورکیم، ژان ژاک روسو، جان لاک و دیگران مقایسه میکنند[۹].
پایانبخش این کتاب، پیوستی با عنوان توضیحات است. استاد محمدرضا حکیمی در این پیوست کوشیده است کاستیهای کتاب و خطاهای مؤلفان را تبیین سازد[۱۰].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و کتابنامه و فهرست راهنما در ا نتهای آن ذکر شده است. در پاورقیهای کتاب آدرس منابع مورد استفاده نویسنده ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- علیمحمدی، علی، «فلسفه اسلامی یا عربی (نگاهی تحلیلی بر کتاب تاریخ فلسفه در جهان اسلامی)»، پایگاه مجلات تخصصی نور، کتاب ماه فلسفه، دی 1392، شماره 76، صفحه 75 تا 80، به آدرس اینترنتی :
https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1002613