تفسير القرآن المسمی تبصير الرحمن و تيسير المنّان

تفسير القرآن المسمى تبصير الرحمن و تيسير المنان، اثر على بن احمد مهائمى، تفسيرى است كه در آن، به نظم قرآن و روابط ميان آيات و سوره‌ها با يكديگر، پرداخته شده است.

تفسیر القرآن المسمی تبصیر الرحمن و تیسیر المنّان
تفسير القرآن المسمی تبصير الرحمن و تيسير المنّان
پدیدآورانسجستانی، أبی بکر محمد (نويسنده) مهائمی، علی بن احمد (نويسنده)
عنوان‌های دیگرنزهة القلوب في تفسیر غریب القرآن
ناشرعالم الکتب
مکان نشربیروت - لبنان
سال نشر1403 ق یا 1983 م
چاپ2
موضوعتفاسیر اهل سنت - قرن 4ق.

تفاسیر اهل سنت - قرن 9ق.

غریب القرآن

قرآن - مسایل لغوی
زبانعربی
تعداد جلد2
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏96‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏9‎‏ت‎‏7

اين كتاب، به «تفسير رحمانى» يا «تفسير مهائمى» معروف است..[۱]

كتاب به زبان عربى و در قرن نهم هجرى نوشته شده است.

علماى بزرگى از اين تفسير تجليل كرده‌اند؛ از جمله شيخ عبدالحق محدث دهلوى مى‌نويسد: «تفسير رحمانى به هفت ايجاز و تدقيق موصوف است و تفسير را به قرآن امتزاج داده است». مولانا عبدالحى نيز در اين باره مى‌نويسد: «اين تفسير بر ساير تفاسير، برجستگى دارد. ويژگى اين تفسير آن است كه آيات را چنان به همديگر ارتباط داده است كه انسان بدون خستگى، تمام مجلدات تفسير را مى‌خواند و لذت مى‌برد»..[۲]

ساختار

كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در دو جلد، تنظيم شده است.

نويسنده، آيات را به‌گونه‌اى تفسير مى‌كند كه روابط ميان آيات، از نظر محتوا و سبک، روشن گردد. در ضمن او مفاهيم آيات را نيز بيان كرده است. نكاتى كه وى درباره روابط آيات و سوره‌ها كشف و بيان نموده، به تعبير عرفا، آن را از توفيقات الهى و از رشحات رحمانى تلقى مى‌كند..[۳]

نويسنده، معتقد است كه تفسير و تأويل آيات و استنباط عقلى، بايد در چهارچوب حدود و قيود شرع و سنت صورت گيرد..[۴]روش او در تفسير، با روش مفسران و علماى شيعه مشابه است كه از يك‌سو «تفسير بالرأى» را محكوم مى‌كنند و از سوى ديگر، معتقد به تفسير و تأويل عقلانى هستند. وى معتقد است روش پسنديده تفسير، آن است كه رأى و نظر خود را تابع مقصود الهى بسازیم. به نظر وى، اعتماد بر احاديث و روايات، بسيار لازم است، اما در كنار منقولات و مدلولات لغوى، بايد عقل و فهم را نيز به كار گيريم تا بتوانيم مفاهيم عميق آيات و نيز فلسفه آن را استنباط نماييم..[۵]

گزارش محتوا

نويسنده در مقدمه كتاب، به توضيح روش تفسيرى خود پرداخته است..[۶]

مهائمى مطالب را با حمد و ثناى پروردگار آغاز كرده و سپس عقل را «بصر» و شريعت را «نور» دانسته و معتقد است اگر آدمى كور فاقد بصر باشد، نور به او سودى نمى‌دهد و اگر داراى چشم، اما در تاريكى باشد، باز از ديدن حقايق ناتوان است؛ بنابراین هر دو لازم مى‌باشند..[۷]

وى در مورد عقل مى‌نويسد: عقل در بسيارى از جاها راهنما، اما در موارد ديگر، حجاب و ستار است. در عين حال كه نويسنده از كاربرد عقل در فهم قرآن طرف‌دارى مى‌كند، اما در تفسير خود، از احاديث و اخبار به‌طور فراوان استفاده مى‌كند. سبک او آن است كه در تفسير آيات، پس از شرح مفردات و معانى، به احاديثى كه در مورد آن وارد شده، استناد مى‌كند و سپس، به استنباط عقلى مى‌پردازد؛ به‌عنوان نمونه، در تفسير آيه 238 سوره بقره «حافظوا على الصلوات و الصلاة الوسطى» ، به نقل اخبار و احاديث مى‌پردازد و مى‌گويد مقصود نماز عصر يا فجر است..[۸]

در برخى موارد، به بيان شأن نزول و مورد نزول آيات و سوره‌ها نيز مى‌پردازد؛ مثلاًدر مورد آخرين آيه سوره الليل ( و لسوف يرضى )، مى‌گويد اين آيه در مورد ابوبكر است كه از اين امر ثابت مى‌شود نويسنده از شیعیان نبوده است..[۹]

از نظر محتوا، روش و نگرش دينى نويسنده، روش اخلاقى است. او بر انجام «حقوق الله» و «حقوق عباد» بيشتر تأكيد مى‌كند. در موارد زيادى از تفسير خود، بر انجام حقوق و وظائف اخلاقى تأكيد دارد. وى يك عارف و مرشد صوفى بود، اما در اين تفسير، مباحث عرفان نظرى، همانند وحدت الوجود و غيره ديده نمى‌شود، بلكه عموماًبر عرفان عملى و ارزش‌هاى اخلاقى تكيه شده است..[۱۰]

مهائمى تأكيد مى‌كند كه: «آينه دل با انعكاس صفات الهى مى‌تواند به كمال خود برسد و از كرامات اخلاق است كه آينه دل را چنان پاك و صاف نگه مى‌دارد كه منعكس‌كننده صفات الهى گردد. با صفات اخلاقى و مجاهده و رياضت، انسان از بيمارى‌هاى روحى شفا مى‌يابد و دل با مشاهده حق منور مى‌گردد»..[۱۱]

وى كبر، خودپسندى و هواپرستى را مادر تمام خصايص حيوانى و رذايل اخلاقى مى‌داند و مى‌گويد: «ابليس به خاطر اين ويژگى‌ها مردود گرديد و جوهره اسلام، انقياد و شكستن خودپسندى است»..[۱۲]

مهائمى در ضمن تفسير آيات، بر صفت قناعت و توكل نيز بسيار تأكيد مى‌ورزد و قناعت را بزرگ‌ترين ثروت مى‌داند و مى‌گويد: «هر ثروتمند بدون صفت قناعت، فقير و نادار و هر درويشى با صفت قناعت، شاه جهان است»..[۱۳]

در مورد بيان و شرح قصص قرآن، روش نويسنده آن است كه از تفاصيل خوددارى و از نقل «روايات اسرائيلى» به‌كلى اجتناب كرده است؛ مثلاًبسيارى از مفسران درباره تعداد اصحاب كهف و ماهيت و شمايل سگ آنان، بسيار بحث كرده و قصه‌هاى زيادى را از يهود نقل كرده‌اند، اما نويسنده از تفاصيل اجتناب ورزيده و اين‌گونه روايات را «رجما بالغيب» يا حدس در مورد امور غيبى كه ماوراى علم ما هستند، محسوب مى‌كند؛ اما در برخى موارد، از روش خود تجاوز كرده؛ مثلاًدر ضمن بازگويى قصه «ملكه سبا» بسيارى تفاصيل غير ضرورى را نقل مى‌كند..[۱۴]

از ديگر ويژگى‌هاى اين تفسير، ايجاز و اختصار است. نويسنده در اين تفسير از تفصيل اجتناب ورزيده و به‌طور عموم، آيات را خلاصه و مجمل تفسير مى‌كند، اما سوره فاتحه را به‌تفصيل شرح داده است. وى اين سوره را خوب تفسير نموده است؛ به‌شكلى كه نخست به فضائل و اهميت اين سوره، اسامى مختلف و موضوعات آن اشاره نموده، سپس مفاهيم الوهيت، ربوبيت، رحمانيت، رحيميت، مالكيت، عبادت و استعانت را به‌تفصيل تمام شرح داده است..[۱۵]

ويژگى ديگر اين تفسير، آن است كه در آغاز هر سوره، نكات جديدى در تفسير آيه «بسم الله» متذكر مى‌شود. نويسنده در هر سوره، آيه «بسم الله» را با توجه به مطالب و موضوع آن سوره، شرح مى‌دهد و آيه را به آن مطالب ارتباط مى‌دهد. اين امر ناشى از روش خاص و نگرش مهائمى، پيرامون «نظم قرآن» و روابط ميان آيات است؛ به‌عنوان نمونه تفسيرى كه مهائمى از آيه «بسم الله» در سوره فاتحه ارائه مى‌كند، با تفسيرى كه در سوره بقره ارائه مى‌دهد، مختلف است..[۱۶]

وضعيت كتاب

فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است.

كتاب، فاقد پاورقى است.

پانويس

  1. ر.ک: نقوى، سيد على‌محمد، ص42
  2. ر.ک: نقوى، سيد على‌محمد، ص42-43
  3. ر.ک: نقوى، سيد على‌محمد، ص42
  4. ر.ک: همان، ص43
  5. همان، ص45-46
  6. مقدمه، ج1، ص1-8
  7. ر.ک: نقوى، سيد على‌محمد، ص46
  8. ر.ک: همان، ص46-47
  9. همان، ص47
  10. ر.ک: همان
  11. همان
  12. همان، ص48
  13. همان
  14. همان، ص49
  15. ر.ک: همان، ص50
  16. همان، ص51

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن كتاب.
  2. نقوى، سيد على‌محمد، «تفسير و مفسران در هند»، رايزنى فرهنگى سفارت جمهورى اسلامى ايران - دهلى نو، چاپ اول، 1393، آدرس اينترنتى كتاب:

http://newdelhi.icro.ir/uploads/tafseer-mufassirin.pdf.