سرخسی نیشابوری، علی بن ناصر
نام | سرخسی نیشابوری، علی بن ناصر |
---|---|
نامهای دیگر | حسینی نیشابوری، علی بن ناصر |
نام پدر | ناصر |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | |
اساتید | |
برخی آثار | اعلام نهجالبلاغة |
کد مؤلف | AUTHORCODE4584AUTHORCODE |
سيد سند، على بن ناصر حسينى سرخسى از دانشمندان و متكلمان بزرگ قرن ششم هجرى است. متأسفانه درباره زندگى وى اطلاع چندانى جز آنچه ذيلا مىآيد، در دست نيست.
- على بن ناصر سرخسى، از دانشمندان اواخر سده ششم و معاصر فخر رازى بوده و افزون بر ادب و فقه و حديث در فلسفه و حكمت هم دست داشته و جالب اين كه در سند فلسفى خواجه نصير طوسى به ابن سينا، نام وى به عنوان شاگرد افضلالدين غيلانى، متكلم و فلسفهدان نامدار و نويسنده كتاب حدوث العالم ياد شده است.
- على بن ناصر، مكاتبهاى هم با فخر رازى داشته كه متن آن بر اساس دو نسخه در مجله معارف به قلم آقاى حسن انصارى منتشر شده است.
- سرخسى افزون بر اين دانشها، در دانش تاريخنگارى هم دست داشته و كتابى درباره تاريخ سلاجقه نوشته، با عنوان اخبار الدولة السلجوقية كه بارها به چاپ رسيده است.
- وى در انتقال نسخه نهجالبلاغة به يمن به دليل شاگردان زيدى خود سهم مهمى داشته و شرح او نيز براى زيديان يمن متنى شناخته شده بوده و در حقيقت كتاب او تنها از اين طريق براى آيندگان حفظ شده است.
فخرالدين رازى، وى را از اهالى سرخس و نيشابور مىداند. بنابراین محتمل است كه وى در نيشابور زاده شده و به فراگيرى علوم در اين شهر پرداخته و سپس به سرخس رفته و در آن جا ساكن شده باشد و نيز ممكن است، قضيه به عكس باشد.
اعجاز حسين نيشابورى كنتورى در كتاب كشف الحجب و الاستار، على بن ناصر را نخستين شارح نهجالبلاغه و از شاگردان سيد رضى معرفى مىكند. اين گفته كنتورى بين نويسندگان و محققان مشهور گرديده و پژوهشگران نهجالبلاغه، به گفته وى در آثار خويش استناد جستهاند.
ظاهرا كنتورى كتاب «اعلام نهجالبلاغه» را نديده، چرا كه اگر خود آن را مشاهده كرده بود، به روشنى مىديد كه مؤلف از وبرى نقل قول مىكند و وبرى خود از اعلام قرن ششم هجرى است كه معاصر با على بن زيد بيهقى شارح نهجالبلاغه بوده است.
به نظر مىرسد كه مدير كتابخانه رامپور هند سبب بروز اين اشتباه براى كنتورى شده، چرا كه وى اسامى كتابهاى مخطوطه را براى كنتورى مىفرستاده و كنتورى با اعتمادى كه به وى داشته، به ثبت آن اسامى در كتاب خود اقدام مىنموده است. اشتباه از آن جا ناشى شده كه مدير مذكور در كتاب به اين عبارت برخورده كه مىگويد: السيد المصنف زيد عزه و علوه، بنابراین گمان برده كه مراد از اين سيد، مرحوم سيد رضى، مؤلف نهجالبلاغه است؛ در حالى كه مراد از آن شارح؛ يعنى على بن ناصر سرخسى است.
اما محقق ديگرى بر اين باور است، اين على بن ناصر كه كنتورى او را شاگرد سيّد رضى به حساب آورده، با صدرالدين ابوالحسن على بن ناصر مؤلّف زبدة التواريخ(اخبار الدولة السلجوقيه) يكى است. وى براى اثبات اين كه شارح نهجالبلاغه كه كنتورى متذكّر او شده، از نظر زمانى نمىتواند شاگرد سيد رضى باشد و بايد همان كسى باشد كه زبدة التواريخ را نوشته، به چند نكته اشاره مىكند.
اولا در كتاب معارج نهجالبلاغه، تأليف زيد بيهقى كه در سال 552 نوشته شده، آن گونه كه سبک كتاب است، به شارحان نهجالبلاغه قبل از خود اشاره كرده است؛ امّا در اين كتاب به هيچ عنوان ذكرى از شرح اعلام نهجالبلاغه و مؤلّف آن، على بن ناصر، نشده است. چه اگر اعلام نهجالبلاغه تأليف على بن ناصر حسينى، بنا به گفته كشف الحجب، اوّلين شرح نهجالبلاغه بود، زيد بيهقى با آن دقّت و فراستى كه داشت، به اين هم شهرى خود؛ يعنى على بن ناصر و شرح او حتما اشاره مىكرد.
ثانيا: شارح اعلام نهجالبلاغه، در شرح خود از منهاج البراعه فى شرحالبلاغه تأليف قطبالدين ابوالحسن سعيد راوندى كه در حدود سال 556 تأليف شده، استفاده كرده است. بنابراین، مؤلّف اعلام نهجالبلاغه بايستى اثر خود را بعد از تاريخ فوق نوشته باشد و اين چنين كسى از نظر زمانى نمىتوانسته از شاگردان سيد رضى (متوفى 406) بوده باشد.
ثالثا: در تاريخ بيهق كه در اوايل نيمه دوم قرن ششم، تأليف شده و نام علما و فضلا و ائمه آن ناحيه را در بردارد، از صدرالدين على بن ناصر حسينى كه به تصريح بسيارى از منابع، اهل نيشابور است، نامى به ميان نياورده و اين خود، دليل بر اين است كه شخص مورد بحث تا تاريخ فوق از چنان شهرتى برخوردار نبوده كه در زمره علما و افاضل قرار گيرد و شايد هم در همين سالها به دنيا آمده باشد.
اينها مواردى است كه هر كدام به نحوى تأييد مىكند كه على بن ناصر سرخسى(نيشابورى) كه «كشف الحجب» او را مؤلّف شرح نهجالبلاغه دانسته و صدرالدين ابوالحسن على بن ناصر نيشابورى كه وى را مؤلّف زبدة التواريخ(اخبار الدولة السلجوقيه) گفتهاند، از نظر زمان و مكان يكسان و بلكه هر دو نفر يكى بودهاند.
به گفته محقق مذكور، مؤلّف زبدة التواريخ همان كسى است كه شرح اعلام نهجالبلاغه و تاريخ اسكندر(سلطان محمد خوارزمشاه) را نوشته است. وى مدّتها شغل استيفاى نيشابور را داشته و پس از مدّتى كنارهگيرى كرده و احتمالا پس از شكست سلطان محمد از مغولان آثار خود را تألیف كرده است. از قراين برمىآيد كه او در يكى از سالهاى بين 622 تا 625 دار فانى را وداع گفته است.