جهشیاری، محمد بن عبدوس

ابوعبداللّه محمد بن عَبدوس جَهْشِيارى، مورخ اَخبارى، كاتب و دولت‌مرد در اواسط دوره عباسيان است.

جهشیاری، محمد بن عبدوس
نام جهشیاری، محمد بن عبدوس
نام‎های دیگر اب‍ن‌ ع‍ب‍دوس‌ ال‍ج‍ه‍ش‍ی‍اری‌

ج‍ه‍ش‍ی‍اری‌، اب‍وع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ ع‍ب‍دوس‌

م‍ح‍م‍د ال‍ج‍ه‍ش‍ی‍اری

نام پدر عبدوس
متولد
محل تولد کوفه
رحلت 331 ق
اساتید
برخی آثار الوزراء و الكتّاب
کد مؤلف AUTHORCODE3344AUTHORCODE

به جهشيارى نسبت كوفى داده‌اند. از اين نسبت برمى‌آيد كه خاندان وى در اصل اهل كوفه بوده‌اند. به گفته صفدى، شهرت او به جهشيارى ازآن‌روست كه پدرش، در خدمت ابوالحسن على بن جهشيار، سردار و حاجب موفّق عباسى و از ياران خاص وى، بود. او به اعتبار پدرش، به ابن عبدوس نيز شهرت داشته است.

جهشيارى در بغداد نشو و نما يافت. پدرش با حكم على بن عيسى (متوفى 334)، وزير عباسى، در دستگاه دولت رياستى داشت و حاجب وزير نيز بود. بعدها جهشيارى جانشين پدر و حاجب على بن عيسى شد. وقتى حامد بن عباس به وزارت مقتدر (از 306 تا 311ق) رسيد و على بن عيسى در مقام نايب و جانشين وى زمام امور را به دست گرفت، جهشيارى همچنان مقام حاجبى داشت و با حامد بن عباس، به دليل بدزبانى و هرزه‌گويى‌اش، بى‌پروا سخن گفت. در 316ق كه مقتدر، ابوعلى بن مُقله را، به توصيه نصر حاجب، به وزارت برگزيد، جهشيارى از ياران نزدیک ابن مقله بود و گويا در تصدى وزارت، وى را يارى كرد. در اين زمان، قرمطيان به شورش و فساد سر برآورده بودند؛ ازاين‌رو، در 317ق كه جهشيارى امارت حجاج عراقى را بر عهده گرفت، به سبب ناامن بودن مسير معمول، از راه شام به مكه رفت. وى پوشش خانه كعبه را با خود داشت. با بركنارى و تبعيد و مصادره اموال ابن مقله در جمادى‌الاولى 318ق، ظاهراً جهشيارى نيز از مقام‌خود عزل شد.

ابن مقله در 320ق، در آغاز خلافت قاهر، بار ديگر به وزارت رسيد. وى در 321ق، عزل و ابوجعفر محمد بن قاسم وزير شد. جهشيارى نيز به اتهام ارسال يادداشت‌هاى ابن مقله به برادر وى، ابوعبداللّه، دستگير شد. از جهشيارى و ابوعبداللّه كه او نيز دستگير شده بود، براى يافتن مخفيگاه ابن مقله بازجويى كردند، اما خبرى نيافتند و آنان را، چون از بزرگان دستگاه خلافت بودند، با تسامح آزاد كردند.

در شوال 322ق كه ابن مقله در نوبت سوم وزارتش، شَلمغانى، از مدعيان نيابت خاصه امام عصر(ع)، را دستگير كرد. جهشيارى نيز، ظاهراً متهم به پيروى و جانبدارى از شلمغانى گرديد. جهشيارى در رجب 324ق، به دستور ابوجعفر كَرْخى، وزير خليفه راضى، دستگير و سرانجام با پرداخت هشتاد هزار دينار آزاد گرديد. در اواخر 328ق، در زمان وزارت سليمان بن حسن بن مخلد، جهشيارى را دستگير كردند، زيرا يكى از غلامانش در شمار ياران خاندان بريدى بود.

وفات

جهشيارى كه در بغداد مخفى شده بود، در 331ق، در آنجا درگذشت و پس از آن، اولاد و اطرافيانش پنهان شدند.

به نظر مى‌رسد كه‌جهشيارى به امور عمرانى توجه مى‌كرده است. به نوشته رشاطى، وى در 290 در تأسيس شهر وَهْران مشاركت كرد. وى افزون بر آنكه در دستگاه دولتى صاحب مقام بود، مردى فاضل بود و در علوم و فنون گوناگون دست داشت.

آثار

جهشيارى آثارى تأليف كرده است كه از ميان رفته‌اند، از جمله «ميزان الشعر و الاشتمال على انواع العروض». به نوشته محمد بن اسحاق، جهشيارى كتابى تأليف كرده بوده كه گزيده هزار داستان از داستان‌هاى عربى و ايرانى و يونانى (رومى) و غيره و هر جزء آن مستقل بوده است. جهشيارى داستان‌سرايان را نيز گرد آورده و بهترين داستان‌هايى كه مى‌دانستند، از آنان برگرفته و از كتاب‌هايى كه درباره داستان‌ها و افسانه‌ها نوشته شده بود، مطالبى برگزيده بود و بدين ترتيب، 480 قصه فراهم آورده بود كه هريك داستانى تمام و مجموعاً حدود پنجاه برگ بود. پيش از آنكه شماره داستان‌ها به هزار برسد، وى درگذشت. ابن اسحاق بخش‌هايى از اين كتاب را به خط ابوطيب، برادر شافعى، ديده بوده است.

جهشيارى اخبار مقتدر باللّه، خليفه عباسى را نيز در چند هزار برگ (به گفته برخى از آگاهان، در هزار برگ) نوشته بود كه چند جزء كوچك آن به دست مسعودى رسيد.

منابع مقاله

دانشنامه جهان اسلام

وابسته‌ها

الوزراء و الكتّاب