الدّر المصون في علوم الكتاب المكنون
الدّر المصون في علوم الکتاب المکنون | |
---|---|
پدیدآوران | صیره، احمد محمد (مقدمه نويس)
طلبه، جمال (گردآورنده) سمین، احمد بن یوسف (نويسنده) معوض، علی محمد (محقق) |
ناشر | دار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1414 ق یا 1994 م |
چاپ | 1 |
موضوع | قرآن - اعراب قرآن - صرف و نحو |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 6 |
کد کنگره | BP 82/8 /س8د4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الدرّ المصون في علوم كتاب المكنون وى شهابالدينابوالعباس احمد بن يوسف بن محمد بن ابراهيم معروف به سمين حلبى (متوفى 756ق) از مفسران بزرگ قرن هشتم هجرى قمرى است.
در الدرر الكامنة (360/1) و طبقات المفسرين سيوطى (100/1) آمده كه:سمين حلبى تفسير الدر المصون را در زمان حيات استادش ابوحيان آغاز كرده و در اواسط ماه رجب سال 734 آن را به پایان رسانده است.
هدف از تألیف
به عقيده سمين، تألیف تفسيرى كه علوم قرآن را دربرداشته باشد ضرورى مىنمايد. وى همچنين معتقد است پس از تجويد و تلاوت لازم است آيات و واژگان قرآن از ديدگاه علوم پنجگانه ادبى مورد بررسى قرار گيرد: يعنى اعراب، تصريف، لغت، معانى و بيان؛ زيرا به نظر وى مفسران گذشته برخى به بيان اعراب اكتفا نموده، بعضى به مفردات الفاظ پرداخته و علم تصريف را در بسيارى از موارد رها كرده، و پارهاى به پژوهشهاى اعجازى و بلاغى قرآن توجه نمودهاند. وى بر اين باور است كه اين علوم با يكديگر ارتباط تنگاتنگ دارند. از اينرو قرآن را از منظر هر يك از اين علوم مورد تفسير قرار داده است.
ارزش تفسير
هيچكس نمىتواند تلاش تفسيرى مفسران گذشته را انكار كند. سمين حلبى نيز يكى از اين مفسران است. تفسير وى تفسير بزرگى است كه همه علوم ادبى را در خود جاى داده است. وى در تعريف تفسيرش در مقدمه مىگويد:اين تصنيف در حقيقت نتيجه علوم ادبى را در خود جاى داده است.
وى در تعريف تفسيرش در مقدمه مىگويد: اين تصنيف در حقيقت نتيجه عمرم و ذخيره علمى دوران زندگیم است(46/1). حاجى خليفه در كشف الظنون (122/1) مىگويد: اين تفسير با اينكه مشتمل بر مباحث تفسيرى است، بهترين تفسير ادبى قرآن بهشمار مىآيد.
سيوطى مىگويد: تفسير سمين حلبى بهترين تفسير ادبى است (100/1). داودى در طبقات المفسرين مىگويد: وى نگارش آن را در زمان استادش آغاز كرد [از اينرو بحر محيط را مورد نظر داشت] ولى كمبود آن را جبران نمود و در موارد بسيارى آن را مورد مناقشه و نقد و نظر قرار داد. خواننده گرامى از اين مطالب اهميت و جايگاه علمى اين تفسير را به خوبى درك مىكند. خلاصه براى اين تفسير ويژگىهاى زير را مىتوان برشمرد:
- اشتمال بر آراء و انديشههاى دانشمندان ادبيات عرب پيرامون هر يك از آيات قرآن همراه با ذكر دليل، توضيح و تحليل مبانى و نقد و نظر آنها؛ از اينرو آنرا بهترين تفسير ادبى شمردهاند.
- دربرداشتن معانى واژگان قرآن؛ از اينرو خواننده گمشده لغوى خود را در آن مىيابد و اين تفسير از اينجهت يك دانشنامه واژهشناسى تحليلى قرآن بهحساب مىآيد.
- دربرداشتن يكدوره قرائات قرآن به همراه دليل آن.
- اشتمال بر شواهد عربى در قواعد ادبى. كمتر صفحهاى از آن خالى از شاهد مثال است.
- پرداختن به مباحث بلاغى در بيشتر آيات. اين تفسير اگرچه تفسير بلاغى بهشمار نمىآيد ولى خوشبختانه اهتمام فراوانى به تفسير بلاغى قرآن دارد و اين بر ارزش تفسير مىافزايد.
روش تفسيرى
وى در آغاز، بعضى الفاظ آيه را مطرح مىكند سپس آنرا از جهت واژهشناسى، اشتقاق و معنا مورد تفسير قرار مىدهد. آنگاه احتمالات لغوى را بيان مىكند سپس با استفاده از شواهد گوناگون احتمالات را مورد نقد و بررسى قرار مىدهد و وجوهى را كه با آيه سازگار است، انتخاب مىكند. پس از آن به نحو اجمالى قرائت را مطرح نموده و بعد به نقد و بررسى قرائات مىپردازد و قرائت مورد نظر خود را اختيار مىكند. پس از آن به بيان اعراب و اقوال دانشمندان پيرامون آيه مىپردازد. در اين ميان اگر مناسبتى براى طرح مباحث ادبى و نحوى بيابد، اصول آن را ذكر مىكند و ساير مطالب را رها مىكند تا مطلب ادبى تفسيرش پيچيده نشود. از اينرو درمىيابيم كه روش تفسيرى سمين با ابوحيان متفاوت است؛ زيرا ابوحيان در بحر محيط سوره را به چند دسته آيه تقسيم مىكند. سپس دسته آيات را از جهت لغوى و اشتقاق مورد بررسى قرار مىدهد. سپس آن دسته را از نظر اعراب و ساير مباحث ادبى مورد تفسير قرار مىدهد؛ درحالىكه سمين مباحث را بسيار منظم و دقيق مطرح مىكند. هرگاه واژهاى را از نظر لغوى مورد بررسى قرار مىدهد، كليه مباحث لغوى آن را مطرح مىكند و بحث را به انتها مىرساند تا ديگرباره مجبور نشود براى تكميل، آن واژه را مورد واژهشناسى قرار دهد. همچنين ساير مباحث را در ذيل هر واژه يا آيه يك بار بهطور كامل طرح مىكند و از تكرار و تكميل احتراز مىكند. از ديگر ويژگىهاى روش تفسيرى وى اهتمام به امانت علمى است. از اينرو اقوال را بهطور كامل به صاحبان اقوال نسبت مىدهد تا شبهه ايجاد نشود. بههينخاطر در هر صفحه صاحبان آراء و اقوال مشاهده مىشود. در اين ميان پس از بيان آراء و انديشهها با بيان الفاظ كوتاهى همچون «اظهر»، «اولى»، «احسن» و «راحج» به ترجيح اقوال مىپردازد.
مصادر
وى در مقدمه تفسير، تعدادى از مصادر را كه در تفسير به آنها اعتماد نموده، ذكر مىكند كه به شرح زير است.
- تفسير البحر المحيط، تأليف ابوحيان اندلسى. حاجى خليفه بر آن است كه سمين مطالبى بر بحر محيط افزوده است. ولى به نظر محقق تفسير در مصون، سمين بيشتر قرائات و وجوه اعراب را با لفظ قال الشيخ مطرح مىكند كه مراد ابوحيان است، حتى واژه شيخ بطور مطلق در تفسير حلبى براى ابوحيان عَلَم شده است.
- پس بيشترين تأثيرپذيرى سمين از ابوحيان است. البته پوشيده نباشد كه شخصيت علمى سمين اقتضا مىكند كه مقلد محض نباشد. از اينرو در بسيارى از موارد به آراء استادش اعتراض مىكند و آن را مورد نقد و نظر قرار مىدهد و آراء زمخشرى و ديگران را بر آن برترى مىدهد.
- محرر وجيز ابن عطيه: سمين در تفسيرش از محرر وجيز نقل مطلب مىكند. اقوالى را كه ابن عطيه نقل مىكند به آنها استشهاد مىنمايد و در پارهاى از مواقع مطالب او را مورد نقد و نظر قرار مىدهد.
- كشاف زمخشرى: سمين در جايىكه قصد دارد به اعجاز قرآن و فصاحت و بلاغت آيه بپردازد، به تفسير كشاف مراجعه مىكند و آن مهمترين مصدر بلاغى در مصون است. البته گاهى مطالب آن را تاييد و زمانى مورد ترديد و اعتراض قرار مىدهد.
- املاء عكبرى: اين نيز از مصادر سمين است. البته در مواردى با آراء ابوالبقاء عكبرى به مخالفت برمىخيزد. البته به اقوال جامع البيان طبرى و مفاتيح الغيب رازى نيز مراجعه مىكند.
- در مباحث لغوى به كتاب جمهره ابن دريد نيز اعتماد نموده ولى نقل قولهاى وى از آن، از ده مورد تجاوز نمىكند. همچنين به مفردات راغب اصفهانى اعتماد نموده است. البته در نقل معانى الفاظ قرآنى از مفردات راغب بسيار نقل مىكند.
- مصادر قرائت وى عبارتند از: الحجة ابوعلى فارسى (ت 377ق)، محتسب ابن جنى (ت 392ق) و لوامع ابوالفضل رازى (ت 454ق).
- مصادر نحوى وى عبارتند از: كتاب سيبويه، مقتضب مبرد، كتب ابن مالك، اعراب القرآن زجاج و نحاس، معاني القرآن فرّاء و مجاز القرآن ابوعبيده.
تأثيرپذيرى از الدرّ المصون
در ميان مفسران پس از سمين حلبى شمار زيادى از تفسيرپژوهان از او تأثير گرفتهاند. برخى از آنان عبارتند از: سليمان بن عمرو عجيلى در فتوحات الهيه، آلوسى در روح المعانى، دمياطى در اتحاف فضلاء البشر، محمد بن على صبان در حاشية الصبان على شرح الاشمونى و عبدالقادر بن عمر بغدادى در خزانة الأدب.
نسخه پژوهى تفسير
نسخه خطى
در چاپ نسخه حاضر از چند نسخه خطى به شرح زير استفاده شده است.
- نسخه خطى محفوظ در دار الكتب مصريه به شماره 108 تفسير. اين نسخه مشتمل بر پنج جلد است. از اول آيه ليس عليك هداهم (بقره272/) تا سوره طارق را دارد.
- كاتب آن محمد بن ابراهيم محمد بشتكى در سال 800ق است. خط آن بسيار زيبا و خواناست. در هر صفحه 23 سطر و هر سطر 20 كلمه دارد.
- نسخه خطى محفوظ در دار الكتب مصريه به شماره 107 تفسير، دو جلد است. جلد اول از آيه «و ما محمد إلاّ رسول قد خلت من قبله الرسل» شروع مىشود. و جلد دوم تا پایان سوره. خط آن خوانا و زيباست. هر صفحه 23 سطر و هر سطر 13 كلمه دارد.
- نسخه خطى محفوظ در دار الكتب مصريه (تيمور) به شماره 384 تفسير. اين نسخه در 10 جلد است. جلد اول آن گم شده است. پر از غلط املايى و نحوى است.
- نسخه خطى محفوظ در موزه اوقاف آستانه؛ انجمن آثار خطى وابسته به دانشگاه دولتى دولتهاى عربى به شماره 132 تفسير.
- نسخه خطى محفوظ در كتابخانه شهيد على پاشا در استانبول تركيه به شماره 16 تا 119. اين نسخه به خط مؤلف است.
- نسخه خطى محفوظ در كتابخانه الازهر به شماره 206 علوم قرآن. از اين نسخه تنها جزء سوم آن باقيمانده است. خط آن نسخ و در هر صفحه 25 سطر دارد.
روش تحقيق
در آغاز تلاش شد متن تفسير از نسخههاى مذكور بدون غلط املايى و نحوى استخراج شود. اختلاف نسخهها ذكر نشد مگر در مواردى كه سياق متن آن را اقتضا مىكرد و مفيد فايده بود. در صحت و ضبط متن به مصادر تفسيرى مراجعه شد و مطالب با آنها مقايسه شد و آدرس مصادر در پاورقى درج گرديد.
شاهد مثالهاى شعرى با درج آدرس از منابع استخراج شد. قرائات و كلمات و الفاظ مشكلدار مشخص شد. آيات و احاديث نبوى استخراج گرديد. شرححال بعضى از اعلام متن در پاورقى بيان شد. در پایان هر جلدى فهرست موضوعى مطالب و در پایان جلد آخر فهرستهاى عمومى اضافه شد.
نسخه حاضر
نسخه حاضر در شش جلد رحلى با تحقيق و تعليق على محمد معوض، عادل احمد عبدالموجود، جاد مخلوف جاد، و زكريا عبدالمجيد النوتى و تقريظ احمد محمد صيره براى نخستينبار به سال 1414ق1994/م در دار الكتب العلمية بيروت لبنان به چاپ رسيده است. اين چاپ داراى مقدمهاى تحقيقى در شرححال مفسر و كتابشناسى تفسير است.
آدرس آيات، روايات، اشعار و مانند آن استخراج و در پاورقى درج گرديده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.