علم الامام

    از ویکی‌نور
    علم الامام
    علم الامام
    پدیدآورانمظفر، محمد حسین (نويسنده)
    ناشرالمطبعة الحيدرية
    مکان نشرنجف اشرف - عراق
    سال نشر1384 ق
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    علم الامام، تأليف علامه محمدحسين مظفر، در موضوع علم امام و منشا آن به زبان عربى در 107 صفحه منتشر شده است. مؤلف در انگيزه تأليف بيان مى‌دارد كه از جواب‌هاى بديع و شگفت امام در مسائل غامض كه در كتب گوناگون آمده است، اين سؤال به ذهن خطور مى‌نمايد، كه علم امام از كجا ناشى شده است؟! منشاء آن چيست؟ و چگونه علمى است؟

    اين كتاب در صدد پاسخ‌گويى به اين سؤال مهم است.

    ساختار و گزارش محتوا

    مؤلف در مقدمه بعد از بيان انگيزه‌ى تألیف، مى‌نويسد: از آنجايى كه علم ائمه امتداد علم رسول گرامى و آن نيز استمرار علم الهى است، لذا رسيدن به حقيقت رسالت و امامت و علم ايشان براى ما ممكن نيست و تنها ما به آثار علم ايشان و معجزات و فضائل ايشان مى‌توانيم دست پيدا نماييم، بنابراین ما نمى‌توانيم به كنه علم ايشان برسيم و به علومى كه منسوب به ايشان است، اشاره و اكتفا مى‌نماييم، و تحديد علوم ايشان و فهم حدود آن از فهم ما بدور است.

    مقدمات قبل از بحث

    مقدماتى در تعيين محل بحث و فهم بهتر مطالب در ابتدا اشاره مى‌شود، از جمله اينكه مراد از امام، حجت الهى بر بندگان است، كه از على و اولاد ايشان تا امام زمان(عج) را شامل مى شود. نبى اكرم(ص) نيز چون داراى مقام امامت هست، داخل در اين بحث مى‌باشد. همچنين مراد از حضورى بودن علم، علم لدنى امام است كه به تعليم الهى و با الهام بر امام حاصل شده است.

    علم نبى(ص)

    از آنجايى كه پيامبر اسلام براى كل بشريت و عالم مبعوث شده است، و شريعت او مختص گروه يا مكان يا نژادهاى خاصى نيست، بلكه عالمگير است، پس پيامبر براى استقرار اين شريعت عام بايد علم و قدرت لازم را در حكومت بر عالم دارا باشد. و بايد توانايى پاسخ‌گويى به همه طوايف و قبايل و گروه‌ها را داشته باشد، در نتيجه علم او بايد فوق بشر بوده و به علم الهى متصل باشد تا بتواند اين سيطره را دارا باشد.

    از اين مطلب بدست مى‌آيد كه خلفاى پيامبر اسلام نيز بايد داراى اين ويژگى بزرگ باشند، چرا كه همه شؤون حضرت را دارند غير از رسالت و نبوت را، بنابراین بايد داراى آن توانايى‌هاى نبى براى هدايت كل عالم باشند، و كسى كه خود هدايت شده نباشد، توان هدايت ديگران را نخواهد داشت: "أفمن يهدي إلى الحق أحق أن يتبع. أمَّن لا يهدي إلا أن يهدى".

    دلايل عقلى حضورى بودن علم امام

    دليل اول: حضورى بودن علم امام، به حال امت نافع‌تر است. به دلايل واضح عقلى بايد رسول الهى داراى خلفايى باشد و الا امت او متفرق و رسالت ناقص خواهد بود، و امام و خليفه پيامبر براى اداره امت جهانى اسلام بايد داراى شئون هدايتگرى و امامت امت باشد، از جمله اين شئون بايد علمى را كه براى حكومت و هدايت شريعت جهانى اسلام مورد نياز است را دارا باشد و الا موجب انحراف و افتراق امت خواهد بود.

    دليل دوم: علم امام و رسول بايد كاملترين علم باشد، چرا كه كمال رسالت و امامت به اين است كه در صفات رسول و امام كاملترين باشد، و اگر علم امام حضورى نباشد، مستلزم نقص در صفات امام است.

    دليل سوم: حضورى بودن علم امام اتمام نعمت الهى است كه در اين مقام، لازم است و خداوند متعال هم در اتمام آن تواناست.

    دليل چهارم: حضورى بودن علم امام بيانگر تماميت قدرت الهى است.

    دليل پنجم: حضورى بودن علم امام بيانگر اكمليت لطف الهى است؛ يعنى اقتضاى لطف مبين آن است.

    دليل ششم: حضورى بودن علم امام اختيار صفت افضل است.

    دليل هفتم: حضورى بودن علم امام و رسول رساترين مثال الهى است، صفات رسول و اوصياء او مثال صفات خداوندى است، لذا بالاترين مثال بايد در ايشان باشد.

    دليل هشتم: حضورى بودن علم امام رساترين دليل در دلالت به اين مقام است.

    دليل نهم: صاحب علم حضورى از خدعه‌ها و فريب‌ها سالم مى‌ماند.

    دليل دهم: بايد علم سفير و شهيد، حضورى باشد، و اين از شئون رسول و امام است.

    دلايل نقلى حضورى بودن علم امام

    بعضى از دلايل نقلى از كتاب و سنت، در حضورى بودن علم رسول و امام در اينجا مى‌آيد. به آياتى از جمله: "ولا يعلم تأويله إلا الله والراسخون في العلم" و "وما ينطق عن الهوى إن هو إلا وحي يوحى علمه شديد القوى" و "ولا يظهر على غيبه أحداً إلا من ارتضى من رسول" و...، احتجاج مى‌شود.

    در استدلال به روايات، روايات به گروه‌هاى مختلفى تقسيم مى‌شود، رواياتى كه ائمه را خزائن علم و حجج بالغه معرفى مى‌كنند. رواياتى كه بيانگر اين است كه علم ائمه به همه چيز در زمين و آسمان‌ها احاطه دارد. رواياتى كه ائمه را راسخون در علم و صاحبين علم، معدن علم، وارثين علم نبى، داراى جميع كتب، عالم به كل كتاب، صاحب جميع علوم، شهداء الناس و.. مى‌خوانند.

    در پايان به بيان دلايل نقلى معارض و نافى علم حضورى امام، اشاره و جواب داده مى‌شود.

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.