شرح حدیث عنوان بصری (بندگی حقیقی و حقیقت علم)
شرح حدیث عنوان بصری (بندگی حقیقی و حقیقت علم) | |
---|---|
پدیدآوران | حسینزاده اصفهانی، حسین (تنظيم) تحریری، محمدباقر (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | بندگی حقیقی و حقیقت علم |
ناشر | نشر حر |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1388 ش |
چاپ | 2 |
شابک | 964-6885-35-7 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
شرح حديث عنوان بصرى (بندگى حقيقى و حقيقت علم) اثر محمدباقرتحريرى، شرح و توضيح فرازهايى از حديث معروف عنوان بصرى و تبين عبوديت و بندگى حقيقى مىباشد كه به به زبان فارسى و در سال 1429ق نوشته شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه نويسنده در بيان نكاتى پيرامون مطالب و متن و ترجمه حديث شريف عنوان بصرى آغاز شده است.
عنوان بصرى، پيرمردى است كه پس از عمرى، گمشده خويش را نزد امام صادق(ع) يافت و در محضر آن حضرت، زانو زد و با برخوردهاى تربيتى امام(ع)، منقلب شد و به يافتهها و دانستههاى خيالى خويش پشت پا زد و همچون كودكى نوآموز در مكتب جعفرى، الفباى سلوك را فرا گرفت. نكات آموزنده و كاربردى امام صادق(ع)، فصل جديدى را فراروى او و سالكان و طالبان كوى حقيقت گشود و اصول و قوانين حركت به سوى محبوب را به آنان يادآور شد كه اين سخنان از جهت توجه به مباى حركت كمالى و راه و روش دقيق و منظم براى عموم مؤمنان، از بهترين سفارشها در اين زمينه است.
كتاب، بر اساس سخنان امام صادق(ع) به عنوان بصرى تنظيم و جواب نيازهاى معرفتى و عملى براى حركت به سوى كمال حقيقى در آن مطرح گرديده است و با نگرشى كاربردى به مطالب، از طرح مباحث علمى خوددارى شده است. به هدف اعلاى از خلقت و راه رسيدن به آن، به طور كلى و مقدمات و شرايط حركت به سوى كمال حقيقى و موانع و آثار سير به سوى آن، توجه ويژهاى شده است.
اين مطالب در پنج بخش و هر بخش در چندين فصل، بيان شده است تا چراغى فراروى كسانى باشد كه همت حركت به سوى پروردگار را دارند.
بحثهاى اين كتاب، به نظر شارح آن، از جهت تبيين معارف نظرى و مسائل عملى و تربيتى، در سطح دوم قرار دارد كه هدف بندگى را با راهكارهاى اساسى و كلى ارايه مىدهد و مىتوان بدون ارتباط با استاد خاص تربيتى، از آن استفاده كرد.
گزارش محتوا
مطالب بخشهاى مختلف كتاب به اختصار عبارت است از:
در بخش اول كتاب، مقدمات سير الى الله بيان شده است. نويسنده معتقد است كه حركت به سوى حق تعالى و رسيدن به مقام قرب الهى كه هدف عالى از آفرينش انسان است، داراى روش معينى است كه بالاترين درجه قرب و روش را، نبى اكرم(ص) و اهلبيت(ع) پيموده و به ما تعليم فرمودهاند. علاوه بر اين، داراى مقدماتى است كه بعضى از آنها غير اختيارى و بعضى از آنها بايد با توجه و اختيار فراهم شود. به اعتقاد وى، اين مقدمات از اول سير تا آخر، بايد همراه سالك باشد، اگرچه در هر مرحلهاى، كيفيت آن تغيير و تكامل مىيابد. نويسنده در اين بخش، اين مقدمات را بررسى كرده است.
زمينهها و شرايط تربيت معنوى، يقظه و بهرهمندى از نفخات الهى، ايجاد آمادگى براى دريافت معارف، معرفت صحيح و هدف و راه رسيدن به آن، بهرهمندى از برخورد اولياى الهى با انسان، استقامت در طريق تكامل، لزوم تدبير در امور، قطع علايق و وابستگىها، استفاده مثبت از ناكامىها و گرفتارىها، تدبير در وقايع عالم، افراط و تفريط در توكل و مجاهده و لزوم توسل در رسيدن به كمالات از عناوين مطرح شده در اين بخش مىباشد.
در بخش دوم، بهترين مقدمه سير الى الله، در چهار فصل زير، بررسى و بيان شده است:
در فصل اول: علم و اقسام آن در قرآن سنت؛ كه پس از تعريف علم، اقسام آن كه عبارتند از: علم حضورى و حصولى، مورد بحث قرار گرفتهاند.
در فصل دوم، عوامل مؤثر در رشد علمى معرفى شدهاند. اين عوامل عبارتند از: كارآمد نمودن دانستهها، طلب فهم از خداوند و ياد دادن به ديگران.
در فصل سوم، اوصاف عالمان حقيقى بيان شده كه عبارتند از: تواضع و فروتنى، دورى از حسد، فهميدن، راستگويى، تفحص و تحقيق، اخلاص در تحصيل علم، اهتمام در شناخت اشيا، مهربانى به ديگران، زيارت علما و مانند آن.
در فصل چهارم، آفات علم معرفى شده است كه عبارتند از: زوال علم، هواپرستى، دنيازدگى و ابعاد آن مانند پيروى از حاكمان ظلم، حرص و ريا.
در بخش سوم كتاب، هدف اصلى آفرينش و ابعاد آن، در دو فصل زير بررسى شده است:نويسنده در فصل اول، ابتدا به تعريف عبوديت و اقسام آن پرداخته و پس از بررسى رابطه عبادت و عبوديت، از روشهاى رسيدن به بندگى حقيقى، بحث كرده است. وى معتقد است كه براى نيل به مقامات عالى انسانى، كمالات روحى و مشاهده اسماى جمالى و جلالى خداوند از طريق عبوديت، دو روش كلى وجود دارد:
1- سير تربيتى كه بر اساس پيروى از دستورهاى قرآن و سنت، به صورت گام به گام و مرحله به مرحله انجام مىگيرد و اولين قدم آن، التزام به اوامر و دورى از نواهى خداوند است و در گامهاى بعدى، لطافت وجود سالك بيشتر مىشود و با عمل صحيح، دقيق و مستمر به دستورها و برنامههاى خاص و پياده كردن مراتب اخلاص، حجابهاى ظلمانى و نورانى از فطرت توحيدى او كنار مىرود و قدم در شهود عوالم توحيدى مىنهد.
2- روش جذبهاى، كه در اين روش، فرد بدون طى مراحلى و تنها با داشتن زمينه روحى و معنوى بر اساس لطف خاص خداوند، به كمالات روحى نايل مىگردد و در ابتدا كششى قلبى به سوى عالم قدس برایش حاصل شده، سپس مرحله يا مراحلى از عوالم توحيدى، بر قلب او جلوهگر مىشود.
در فصل دوم، نشانههاى بندگى حقيقى و جلوههاى عبوديت بيان شده است. نويسنده اولين جلوه بندگى را تحول در بينش انسان و درك مالكيت خداوند دانسته است.
وى تحول در تدبير و رفتار انسان را از ديگر جلوههاى بندگى دانسته و معتقد است كه با دقت در موجودات عالم، به ارتباط تنگاتنگ بين اجزاى آن و ظهور آثار شگفتانگيز هر يك از موجودات، به اين نكته پى برده مىشود كه تمامى امور، تحت تدبير و ارادهى قادر و عالم حكيم مطلقى قرار دارد كه نظامى متقن و بدون اختلال را در راستاى هدفى عالى اجرا مىكند.
در بخش چهارم كتاب، آثار تحقق ابعاد عبوديت در چهار فصل، بررسى شده است:
در فصل اول، دورى از تعلقات دنيايى، مورد بحث قرار گرفته است. به اعتقاد نويسنده، در نظام آفرينش، دنيا و وجود عالم ماده، دورترين مخلوق از منبع فيض بوده و به جهت دور افتادن از سرچشمه نور، ويژگىهاى منحصر به فردى يافته است كه عبارتند از: آخرين آفرينش خداوند، تعفن و تاريكى و زوالپذيرى.
در فصل دوم، از شيطان و اوصاف او، بحث شده است. نويسنده معتقد است از مجموعه آيات و احاديث مشخص مىشود كه محدوديه فعاليت شيطان، ادراكات انسان و وسيله و ابزار وى براى اثرگذارى، عواطف و احساسات مىباشد. او اوهام دورغين و افكار باطل را در نفس انسان القا مىنمايد كه به آن، وسوسههاى شيطانى گفته مىشود.
محور مباحث در فصل سوم، تأثير نپذيرفتن از ارزشيابى مردم در طريق حق مىباشد. به اعتقاد نويسنده، با توجه به اينكه خداوند براى هر كسى ابزار رسيدن به هدف حقيقى را قرار داده و تمامى آنها نيز هدف و هدفمند بودن خود و نظام عالم را درك مىكنند، از اين جهت، ارزش واقعى انسان، در درك صحيح از هدف و راه رسيدن به آن، بهكار بستن آن در شؤون گوناگون زندگانى است.
در فصل چهارم، لزوم مديريت معنوى نفس بيان شده است. خداوند انسان را براى رسيدن به كمال، به توانمندىهايى مجهز فرموده و هر يك از اين توانمندىها، كشش و گرايشهايى را در وجود انسان پديد مىآورد كه لازم است به هر يك از آنها، پاسخ مناسبى داده شود و اينجاست كه انسان، نيازمند مديريت معنوى صحيحى است تا در پرتو آن، بتواند مجموع گرايشها و خواستههاى نفس خود را سامان دهد و دچار افراطها و تفريطهاى مهلك نگردد.
در فصل پنجم، نحوه حصول حالت تقوا و مراتب آن كه عبارتند از تقواى عملى، قلبى و معرفتى، بررسى و بيان شده است.
در آخرين بخش كتاب، دستورالعملهاى ويژه تربيتى امام صادق(ع)، در چهار فصل زير بيان شده است:
1- توجه به برنامه جسمانى؛ 2- توجه به برنامه اخلاقى؛ 3- تنظيم برنامه علمى؛ 4- تنظيم برنامه عملى.
اهميت سفارشهاى امام صادق(ع) به عنوان بصرى، به قدرى است كه عارفان و واصلانى همچون آيتالله قاضى، به شاگردان و مريدان و طالبان سير و سلوك سفارش مىكردند كه روايت عنوان بصرى را نوشته و همواره با خود داشته باشند و هفتهاى يك يا دوبار آن را مطالعه و به دستورهاى آن عمل كنند.
اين روايت، علاوه بر غناى محتوايى، به لحاظ رفتار تربيتى امام صادق(ع) نيز داراى مطالب عميقى است كه توجه به آن، براى كسانى كه قصد كوى محبوب را دارند، امرى ضرورى است.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست آيات، روايات، ادعيه، موضوعى و منابع مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
پاورقىها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.