سفرنامه ترکستان، ماوراء النهر

    از ویکی‌نور
    سفرنامه ترکستان، ماوراء النهر
    سفرنامه ترکستان، ماوراء النهر
    پدیدآورانپاشینو، پیتر ایوانوویچ (نويسنده)

    داوود خانف، مادروس (مترجم)

    کیان‌فر، جمشید (به کوشش)
    ناشروزارت فرهنگ و آموزش عالی، موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگی (پژوهشگاه)
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1372 ش
    چاپ1
    موضوعآسیای مرکزی - سیر و سیاحت - قرن 19م.

    پاشینو، پتر ایوانوویچ، 1838 - 1891م. - خاطرات

    سفر نامه‎ها
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DK‎‏ ‎‏854‎‏ ‎‏/‎‏پ‎‏2‎‏س‎‏7
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    سفرنامه تركستان: ماوراء النهر، تألیف پاشينو؛ ترجمه مادروس داود خانف؛ به كوشش جمشيد كيانفر به زبان فارسى گزارش سفر به ماورالنهر مى‌باشد.

    پاشينو نايب سفارت روسيه در تهران به تركستان سفر مى‌كند و در اين سفر اطلاع كاملى از اوضاع و احوال و گذران مردم آن سامان حاصل مى‌نمايد و از متصرفات جديد دولت روسيه مطالب جامعى فراهم مى‌آورد و به زبان روسى كتابى مى‌نويسد و يك نسخه از كتاب خود را به ناصرالدين شاه تقديم مى‌كند. ناصرالدين شاه هم به مادروس خان دستور مى‌دهد، تا آن را ترجمه كند.

    ساختار

    كتاب داراى فهرست مندرجان، پيش‌گفتار، هيجده باب و بخش نمايه عام مى‌باشد. كتاب به نثر دوره قاجار نگاشته شده است.

    گزارش محتوا

    پيش‌گفتار كتاب؛ شامل مباحث، همانند: گرجستان، مرو، هرات، پيشروى روس‌ها در ماوراءالنهر(تركستان)، سخنى در باب سفرنامه تركستان و مؤلف آن، سخنى در باب مترجم كتاب و روش تصحيح مى‌شود.

    باب اول در صحرا به شروع سفر از اروپا مى‌پردازد. باب دوم «قلعه نمره اوّل و رود سيحون»، باب سيم در قلعه نمره دويم، باب چهارم در قلعه پرسكى، باب پنجم قلعه جولك، باب ششم شهر تركستان، باب هفتم از تركستان تا چمكند، باب هشتم در چمكند، باب نهم ورود به شهر تاشكند، باب دهم در تاشكند، باب يازدهم در فقره گوسفند، باب دوازدهم در تاشكند، باب سيزدهم در باب تاشكند...

    ابواب كتاب بر اساس منازلى كه مؤلف از تهران پيموده است تا به تركستان رسيده است، چيده شده است. مؤلف سفرنامه وقتى كه گزارش سفر را بازگو مى‌كند، با دقت زياد تمام جزئياتى را كه در طول مسير مى‌بيند، بيان مى‌كند؛ همانند: «... چونكه منزل بسيار نزدیک بود و كالسكه‌چيان در حين رفتن به خيال اينكه به ورود منزل پول عرقى خواهند گرفت، تصنيف روسى را به زبان شكسته خود آهسته آهسته مى‌خواندند و هر چه نزدیک تر مى‌شديم آواز خود را بلندتر مى‌كردند تا اينكه به منزل رسيديم كه در جلوش تل برفى حايل بود و كالسكه‌چيان مرا راهنمائى كردند، به اطاق كوچكى كه وسعتش پنج ذرع در سه ذرع بود و دربى داشت بسيار پست كه با نمد مستور بود و چيزى كه در آن اطاق ديدم يك بخارى بزرگ و يك عدد تخت كه مفروش بود، از قالى كهنه و قواعد رفتار ملايم با كالسكه‌چيان و فهرست منازل از آنجا تا به قلعه نمره اوّل بر روى ديوار او كشيده و بعضى اسباب اسب و كالسكه. و ضابط آن منزل شخصى بود سرانگشتان بريده و از گريختگان شهر خيوق بود و زبان روسى را خوب مى‌دانست و بسيار زيرك و بافراست بود...».

    از جمله مواردى كه براى مؤلف جالب توجه بوده شرايط آب و هوايى منطق ماوراءالنهر بوده كه آن را اين گونه وصف مى‌كند: «از قلعه نمره اوّل تا به چشمه مبداء رود سيحون كه قطعه زمينى وسيع ممتد است، همه اراضى مثمره و حاصلخيز است و از رود سيحون مشروب مى‌گرداند و سواحل رودخانه‌هاى آريس و بوكونى [بوغونى] و كلس و چرچيك نيز در هنگام طغيان آب آنها آن اراضى را نيز مشروب مى‌گردند و بسى حاصلخيزند و حتى اين كه شنيدم كه در آن سمت رود چرچيك در امتداد رود اكنون نيز مزارع شلتوك بسيار است؛ ولى مسافت قليلى از چكمند تا به تاشكند كوهستانى واقع است كه محل زراعت نيست و بكلى نيز از نباتات طبيعى عارى است و در آن سمت رود سيحون تا به شهر خجند اراضى بايرند؛ ولى ممكن الزّراعه مى‌باشند...».

    در اين سفرنامه دو باب درباره صنايع و تجارت در ماوراءالنهر اختصاص پيدا كرده كه اطلاعات خوبى در اين موارد در اختيار قرار مى‌دهد؛ همانند: «بى‌بضاعتى ساكنين آنجا و عدم سررشته از شيمى و طبيعى و اشكال بسيار در تحصيل اسباب و قلة هيزم و چوب ممكن نمى‌شود و مرايشان را كه چند نفرى جمع گشته كارخانه بزرگى ترتيب دهند؛ ولى با جود اين همه موانع مذكوره باز اهالى تركستان چه ساكنين شهرى و چه متوقفين در قراء هر يك به قدر قوّه كارخانه فراهم آورده‌اند، از قبيل نمدمالى و كلاه نمدى و امثال آن.»

    «تجارت داخله تركستان به ملاحظه رغبت زياد طايفه سارت به اين عمل رواج و شيوع تامى دارد و اكثر معاملات به معاوضه مى‌گذرد و اغلب اجناس دست بدست با جزئى منفعت به فروش مى‌رود و اين فقره باعث ضايع نمودن عمر عزيز و بيهوده صرف وقت است كه مثلاًدر دكانى دو نفر جوان كارآمد از طايفه سارت به دو سه تومان جنس دكان خود قانع و جميع اوقات را به بيكارى مى‌گذرانند...».

    وضعیت کتاب

    كتاب در پايان؛ شامل بخش نمايه عام مى‌باشد.

    در تصحيح نسخه سعى بر آن بوده كه اصالت ترجمه با توجه به سياق نثرى عصر ناصرى حفظ شود و تنها اصلاحات به عمل آمده به قرار ذيل است:

    1. تغيير ضبط برخى از اسامى مانند: «گرگيز» به «قرقيز» و يا «كوكاند» به «خوقند».

    زيرا مترجم اسامى را برابر املاى روسى به فارسى برگردانده، ولى سعى مصحح بر آن بوده كه برابر متون جغرافيايى و تاريخى اسامى را ضبط كند.

    2. در مواردى كه جمله نامفهوم بوده با اندك تغييرى در جمله سعى شده كه مفهوم‌تر شود، مانند «اما با وجود اين حالات بسيار چست و چابكند در كارها» به «اما با وجود اين حالات در كارها بسيار چست و چابكند»، تغيير يافته است.

    3. اصلاح املاى كلماتى؛ مانند «خواطرم»، «ضوب»، «مرض حسبه» به «خاطرم»، «آب كردن»؛ يعنى ذوب كردن و «مرض حصبه».

    4. نقطه‌گذارى و پاراگراف‌بندى براى آنكه مطالعه آسانتر شود.