تاریخ حدیث شیعه (1) (عصر حضور)
تاریخ حدیث شیعه (1) (عصر حضور) | |
---|---|
پدیدآوران | سیدطباطبایی، سیدمحمدکاظم (نويسنده) |
ناشر | دانشکده علوم حديث |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1388 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | احادیث شیعه حدیث - تاریخ |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 106/5 /ط2ت2 |
تاريخ حديث شيعه (1) (عصر حضور) اثر حجةالاسلام سيد محمدكاظم طباطبايى، بررسى و بحث پيرامون تاريخ حديث شيعه در دوران حضور ائمه(ع) مىباشد كه به زبان فارسى و در دوران معاصر نوشته شده است.
نويسنده بر اين باور است كه با وجود نگاشتههاى پيشين، نياز به پژوهشى جامع و آموزشى درباره تاريخ حديث شيعه، از آغاز تا كنون احساس مىشود. پژوهشى كه به تمام حوادث تاريخ حديث شيعه و موضوعات مرتبط با آن اشاره كند و تاريخ و مصادر حديثى آن را معرفى كند. اين اثر با انگيزه پاسخ به اين نياز تهيه شده است.[۱]
در واقع اين كتاب براى دانشجويان رشته علوم حديث به عنوان اولين منبع اصلى درس تاريخ حديث در مقطع كارشناسى به ارزش دو واحد تدوين شده است.[۲]
ساختار
كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در ضمن يك درآمد، سه بخش و هر بخش در چندين فصل، تنظيم شده است.
در ابتداى هر فصل، مقدمهاى با عنوان «درآمد» آمده و در انتها، چكيدهاى از مطالب عنوان شده در آن فصل، پرسشهاى متناسب با مباحث فصل و همچنين مباحثى با عنوان «پيوست آموزشى» جاى گرفته است.
نويسنده در اين اثر، تلاش كرده كه تاريخ حديث شيعه را در سه قرن نخست هجرى كه مصادف با دوران ائمه(ع) بوده بررسى كند.[۳]
گزارش محتوا
در مقدمه، به اين نكته اشاره شده كه سنت پيامبر(ص) و امامان(ع)، دومين مرجع مهم و تأثيرگذار در شناخت آموزههاى دينى است و اعتبار و جاودانگى اين ذخيره بزرگ، همانند قرآن كريم، حقيقتى محورى و بنيادين در شناخت و دستيابى به معارف اسلامى تلقى مىشود.[۴]
درآمد كتاب، بيان ويژگىهاى تاريخ حديث شيعه، آثار و فوايد بررسى تاريخ حديث شيعه و اشاره به پيشينه پژوهش در اين زمينه مىباشد.[۵]
در بخش اول، دوران آغازين حديث شيعه، در قالب شش فصل زير، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است:
در فصل اول، به حديث در عصر نبوى نگريسته شده است. هدف نويسنده از اين فصل، علاوه بر فضاشناسى پيدايش حديث، آگاهى از چگونگى تعامل مسلمانان صدر اسلام با حديث، آشنايى با شيوههاى نشر حديث توسط پيامبر(ص) و تبيين ويژگىهاى حديث در عصر ايشان مىباشد.[۶]
نويسنده معتقد است كه پيامبر(ص)، در محيطى پا به عرصه وجود نهاد كه از جهت زمانى و مكانى، نماد بارز جهل، عصبيت و عقبماندگى فرهنگى بود. به نظر وى، تببين ويژگىهاى اين دوران كه با نام دوران جاهليت توصيف مىشود، به منظور ترسيم دوران پس از بعثت و زحمات طاقبفرساى پيامبر(ص) براى بنا نهادن فرهنگى نو و متعالى، مفيد و ضرورى به نظر مىرسد، لذا در اين فصل، به اين مهم پرداخته شده است.[۷]
در فصل دوم، به ميراث حديثى حضرت زهرا(س) پرداخته شده است. به نظر نويسنده، حضور كوتاه مدت حضرت زهرا(س) پس از پيامبر(ص)، سبب شد تا ميراث حديثى آن حضرت، محدود و معدود باشد. وى معتقد است علاوه بر رواياتى كه ايشان از پيامبر(ص) نقل كردهاند، سخنان شخص ايشان به عنوان حجت الهى حديث شمرده مىشود. خطبههاى سياسى حضرت فاطمه(س) به ويژه خطبه فدكيه، مشهور و زبانزد است. مصحف حضرت فاطمه(س) نيز مشهور بوده و مورد توجه است.[۸]
در فصل سوم، حديث در عصر اميرالمؤمنين(ع) بررسى شده است. امام على(ع) راوى روايات نبوى، شخصيتى يگانه و بىهمتاست. نويسنده معتقد است ايشان به سبب ويژگىهاى منحصر به فرد، همچون همراهى با پيامبر(ص) در تمام عمر خويش و اهتمام پيامبر(ص) به آموزش وى، مخزن علم نبوى بودهاند. مدت طولانى حيات ايشان، پس از پيامبر(ص) بهويژه دوران پنج ساله خلافت ايشان، زمينه لازم را براى نشر و گسترش روايات نبوى، آماده ساخت.[۹]
چند مكتوب حديثى از امام على(ع) گزارش شده است كه در اين فصل، به آنها پرداخته شده است. مهمترين اين آثار، كتاب امام على(ع) است كه به عنوان ميراث امامت مورد توجه بوده است. صحيفه امام على(ع) و مصحف ايشان نيز دو مكتوب مهم حديثى ايشان است.[۱۰]
نويسنده در درس چهارم، به بررسى احاديثى پرداخته كه از شخص اميرالمؤمنين(ع) صادر شده است و مستقيماً به پيامبر(ص) مستند نيست. در كتاب ارزشمند «نهج السعادة»، پنج سخن از امام على(ع) در زمان حيات پيامبر(ص) نقل شده كه بزرگترين آنها، خطبه عقد امام على(ع) در مراسم ازدواج با حضرت زهرا(س) است. نويسنده معتقد است كه امام على(ع) در حضور پيامبر(ص)، كمتر از جانب خود سخن گفته يا چيزى نوشته است.[۱۱]
پس از رحلت پيامبر(ص)، امام على(ع) علاوه بر نقل سخنان ايشان، به ايراد خطابه و انشاى نامه و كتاب پرداخت و وجه ديگرى از شخصيت بىنظير خويش را نمايان ساخت. احاديث امام على(ع) در اين دوره در دو قسمت بررسى شده است:
الف) احاديث پيش از پذيرش حكومت؛
ب) گفتهها و نوشتههاى پس از پذيرش حكومت.[۱۲]
فصل پنجم، به بررسى حديث در عصر حسنين(ع) اختصاص يافته است. نويسنده معتقد است روزگار امام حسن و امام حسين(ع)، دورانى سخت و تيره از جهت سياسى، اجتماعى و فرهنگى بوده و مراجعه مردم و احساس نياز و يادگيرى بسيار كم بود. سختگيرى حكومت معاويه سبب شد كه حتى شيعيان نيز در محضر اين دو امام، حاضر نباشند. به نظر وى طبيعى است كه ميراث حديثى اين دو امام بزرگوار نيز بسيار محدود و اندك باشد. سخنانى كه از ايشان در دسترس ماست، برخى به موعظههاى شخصى مربوط است و بعضى ديگر به احتجاج و تبيين فضايل اهلبيت(ع) پرداخته است. گفتنى است كه دوان شش ماهه قيام امام حسين(ع) دورانى ويژه در بيان معارف اصيل اسلامى در مواجهه با ظلم و تعدى حاكمان و ترغيب به آزادگى و تعالى روح است.[۱۳]
وضعيت حديث در روزگار امام سجاد(ع)، در فصل ششم مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. در اين فصل به اين نكته اشاره شده است كه وضعيت سياسى و اجتماعى در روزگار امام سجاد(ع)، نابسامان و سخت بود ولى به سبب مظلوميت پديد آمده از حادثه كربلا و دوران طولانى امامت امام سجاد(ع)، ميراث حديثى باقيمانده از ايشان بيش از حسنين(ع) است. «صحيفه سجاديه»، «رساله حقوق» و «رساله زهد»، از جمله مكتوبات حديثى باقيمانده از ايشان است. امام سجاد(ع) در دعا و مناجات شهره بوده و مجموعه ادعيه ايشان، بسى بيشتر از «صحيفه سجاديه» است؛ اگرچه شهرت صحيفه را ندارد، زيرا كتاب «صحيفه سجاديه» از مشهورترين و پرنسخهترين كتابهاى حديثى است كه شروح فراوانى دارد.[۱۴]
نويسنده در بخش دوم، كه داراى شش فصل مىباشد، دوران شكوفايى حديث شيعه را گزارش كرده است:
در فصل اول، عصر صادقين(ع) مورد مطالعه قرار گرفته است. نويسنده معتقد است در عصر صادقين(ع)، به سبب مساعد بودن شرايط سياسى، اجتماعى و فرهنگى، حديث شيعه وارد مرحله تازهاى گشت. به نظر وى، بر افتادن بنى اميه، حضور شاگردان فقيه، آمادگى عمومى و فرهنگى و فرمان كتابت حديث از طرف عمر بن عبدالعزيز، سبب گسترش مراجعه به امامان و شكوفايى حديث در ميان شيعه و سنى شد و صادقين(ع) با استفاده از شيوههاى مقبول، به تربيت راويان فقه پرداختند و معارف دينى را عمق بخشيدند.[۱۵]
در فصل دوم، ميراث حديثى صادقين(ع) بررسى شده است. بيشتر احاديث موجود در مصادر حديثى شيعه، به نقل از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است. به نظر نويسنده، آنان با برپايى حوزه حديثى و تربيتى شاگردان فرهيخته، زمينه گسترش و نشر حديث را آماده كردند. روايات صادقين(ع) در تمامى موضوعات علمى، همانند تفسير قرآن، مباحث اعتقادى- به ويژه توحيد و امامت- فقه، قواعد فقهى و اصولى، اخلاق و تاريخ و سيره در دست است.[۱۶]
در فصل سوم، به مطالعه پيرامون شاگردان صادقين(ع) پرداخته شده است. گروه اول و دوم اصحاب اجماع، از جمله شاگردان فراوان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) هستند. در اين ميان، افرادى همچون زراره، محمد بن مسلم، ابوبصير، بريد بن معاويه، جميل بن دراج، هشام بن سالم و هشام بن حكم، جايگاهى ويژه دارند. در اين فصل، به اجمال به حيات سياسى و علمى برخى از اين افراد، پرداخته شده است.[۱۷]
فصل چهارم، به مباحث مربوط به اصول اربعمائه اختصاص يافته است. «اصل» يعنى اولين نوشتههاى حديثى كه بنيان حديث شيعه را تشكيل مىدهد. مشهور آن است كه تعداد اصول حديثى شيعه، 400 نوشته بوده كه به اصول اربعمائه معروف است. اين نوشتهها بيشتر در زمان صادقين(ع) نوشته شده و ترتيب موضوعى نداشتند. پس از نگارش كتابهاى موضوعى و جامع حديثى، اصول حديثى فراموش و نابود شد.[۱۸]
رابطه ميان غلات و حديث، در فصل پنجم بررسى شده است. غاليان گروهى انحرافى با عقايد افراطى بودند كه با ادعاهاى شيعهگرى افراطى و ربوبيت امامان(ع)، ضربهاى سهمگين بر جامعه شيعى وارد كردند.[۱۹]
نويسنده معتقد است اين تفكر از زمان امام على(ع) آغاز شد و در زمان صادقين(ع) به اوج خود رسيد. به نظر وى، انحراف رهبران غاليان، افراط گرايى برخى شيعيان، ترويج تفكر غير الزامى و بدون تكليف و... از عوام ايجاد و گسترش غاليان بود. آنان با جعل و تحريف حديث، متونى را به حديث شيعه اضافه كردند كه با همت عالمان و راويانى همچون يونس بن عبدالرحمن از مصادر شيعى پيراسته شد.[۲۰]
در فصل ششم، به مبحث عرضه حديث بر امامان(ع) پرداخته شده است. عرضه حديث به معناى ارائه حديث به منابع براى اطمينان از صدور، مراد جدى حديث و... است. نويسنده معتقد است اين شيوه زمان پيامبر(ص) وجود داشته و در زمان صادقين(ع) و امام رضا(ع) به اوج خود رسيده است. پس از دوران حضور نيز گونهاى عرضه وجود داشته و دارد. به باور وى، متنمحور بودن معارف دينى همراه با آسيبهاى محتمل كه در متون نقلى پديد مىآيد، ضرورت اين عمل را نشان مىدهد. هدف از عرضه حديث، اطمينان از صدور روايت، دستيابى به متن صحيح، آگاهى از قراين، فهم مراد جدى حديث، آشنايى با لايههاى برتر موجود در حديث و حل تعارض بين احاديث است.[۲۱]
در بخش سوم، در هفت فصل، به تاريخ حديث پس از صادقين(ع) نگريسته شده است.
فصل اول، به كليات اختصاص يافته است. نويسنده، عصر پس از صادقين(ع) را دوران حديثى شيعه دانسته است. در اين زمان، مناطق شيعهنشين گسترش يافته و تعداد آنان رو به فزونى نهاده بود و عالمان شيعى، با استفاده از ميراث حديثى امامان پيشين، به ويژه صادقين(ع)، به تدوين جوامع حديثى پرداختند. سازمان وكالت پديد آمد و ارتباط مكتوب با امام، گسترش يافت و احتجاج و مناظره امام با مخالفان- به ويژه مناظرات امام رضا(ع) - سبب بروز اعتلاى تفكر شيعى در جامعه علمى آن دوران شد.[۲۲]
ميراث حديثى امام كاظم(ع) در فصل سوم بررسى شده است. نويسنده معتقد است وضعيت سياسى در دوران امام كاظم(ع) مناسب نبود ولى با اين وجود، شاگردان امام صادق(ع) و دانشمندان شيعى، روايات امام كاظم(ع) را فراوان نقل كردهاند.[۲۳]حديث در عصر امام رضا(ع)، تلاشهاى حديثى امام رضا(ع)، حديث در عصر امام جواد(ع)، امام هادى(ع) و امام حسن عسکری(ع) عناوين ساير فصول كتاب را تشكيل مىدهد.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع و توضيح برخى از كلمات و عبارات متن، نص آيات و رواياتى كه ترجمه آنها در متن ذكر شده آمده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.