دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی

    از ویکی‌نور
    ‏دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی
    دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی
    پدیدآورانناصر خسرو (نويسنده)
    عنوان‌های دیگرمشتمل بر قصايد و قطعات و رباعيات و اشعار پراکنده و رشنايي نامه و سعادت نامه ديوان
    ناشرنشر علم
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1385ش ,
    شابک964-405-553-5
    موضوعشعر فارسي - قرن 5ق.
    زبانفارسي
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏PIR‎‏ ‎‏4764‎‏ ‎‏1385

    دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی، کلیات اشعار ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی (متوفی 481ق)، مشهور به ناصرخسرو، شاعر فارسی‎زبان و حکیم و جهانگرد معروف است.

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر مقدمه‎ای کوتاه در شرح حال ناصرخسرو و سپس قصاید، قطعات، رباعیات و اشعار پراکنده و نیز روشنایی‎نامه و سعادت‎نامه است.

    گزارش محتوا

    ناصرخسرو یکی از چند قصیده‎سرای درجه اول زبان فارسی در طول تاریخ ادب ایران بشمار می‎رود و در شیوه خاص خود چهره‎ای است یگانه. زبان شعر او زبان شاعران دوره سامانی است و از نظر انتخاب اوزان، تشخص و امتیازی دارد. قصاید ناصرخسرو از نظر لفظی در حد اعلای استواری و انسجام و پختگی است و ابیات ضعیف در دیوان او به‎دشواری می‎توان یافت. خصوصیت برجسته شعر ناصرخسرو این است که وی هرگز دیوان خویش را به مدح شاهان و امیران معاصر خویش نیالوده است و آنچه را ستوده و در شعر خویش آورده، همه چیزهایی است که وی از نظر اجتماعی و مذهبی بدانها ایمان داشته است. قصیده‎های او اغلب به خطبه‎های بلیغ و سرشاری شباهت دارد که تمام اجزای آن با تسلسل منطقی و طبیعی همراه است و در این قصاید، وی از خویش با عنوان «ناصرخسرو»، «ناصر»، «حجت»، «حجت خراسان»، «حجت زمین خراسان» یاد کرده است[۱]‏.

    اعضای بدن انـسان، طبقه‎های مختلف مردم، طبیعت، دنیا و آسمان مهم‎ترین‎ عناصری هستند که ناصرخسرو‎ بـه‎عنوان مواد استعاره در دیوان خـود از آنـها بهره برده است. ناصرخسرو بیشتر برای توضیح و تبیین اندیشه‎های مختلف خود به عناصر خیال از جمله استعاره توجه داشته و برای این منظور نیز‎ از استعاره مصرحه مطلقه که فهم آن آسان‎تر است، بیش از دیگر انـواع استعاره استفاده کرده است. ناصرخسرو برای استعاره‎سازی معمولاً نخست تشبیهی می‎آورد و در بیت‎های بعد با حذف‎ مشبه‎ یا مشبه‎به آن تشبیه را به استعاره تبدیل می‎کند. شیوه دیگر، این است که ابتدا در بـیتی دربـاره موضوعی، شخصی، شیء یا گروهی مطلبی می‎گوید و سپس‎ در‎ بیت بعد، استعاره‎ای در رابطه با آن موضوع می‎آورد؛ از استعاره‎هایی که در دیوان ناصرخسرو آمده است، استعاره‎هایی است که در چیستان به‎کار رفته‎اند و بـا‎ تـوصیفاتی‎ که ناصرخسرو در مورد آن چیستان می‎دهد، یافتن مستعارله آسان است[۲]‏؛ برای‎ نمونه : آن جنگی‎مــــرد شایگانی معـــروف‎ شـــده‎ بـه‎ پاسـبانی‎ در‎ گردنش از عقیــق‎ تعویذ‎ بـــر سرش کلاه ارغـــوانی بر روی نکوش چشم رنگین چون بر گل زرد خون چـکانی در‎ این بـیت مرد جنگی استعاره‎ای برای خروس‎ است‎. نمونه‎‎های‎ دیگر‎ این‎ نوع اسـتعاره‎هـا در قـصاید ٧٦، 119 و 155 تکرار شده است[۳]‏.

    رنگ مذهبی داشتن از ویژگی‎های استعاره در دیوان ناصرخسرو است. وی مبلغ دین و حجت اسماعیلیان در خراسان بود؛ بنابراین اندیشه‎های دینی و اسماعیلی در استعاره‎هایش تأثیر گذاشته است[۴]‏.

    گرایش به خرد و توصیف آن از برجسته‎ترین و مهم‎ترین خصوصیات اشعارناصرخسرو اسـت. البـته ستایش خرد از‎ خصوصیات‎ برجسته شاعران قرون چهارم و پنجم است. شاعران دیگر دوران نیز به این مقوله پرداخته‎اند، ولی آنچه مهم است تفاوت ناصرخسرو با دیگران در نوع نگرش به عقل می‎باشد. خـردستایی‎ او‎ بـا‎ مبانی فلسفه اعتقادی‎اش ارتباطی انفکاک‎ناپذیر‎ دارد‎. او‎ هرجا که مقتضای کلام بوده از عقل سخن رانده است. نگاهی آماری به دیوان او و دیگر آثار وی نشان می‎دهد که مقوله عقل‎ و خردگرایی‎ از‎ مهم‎ترین مضامین فکری او بوده است. خردگرایی ناصرخسرو نوعی مقابله و مـجادله بـا مذاهب رایج عصر خویش است‎. جایی‎ که‎ او چون و چرا را نتیجه عقل دانسته و خردمند را موظف به‎ ره جستن‎ از عقل در جهت برطرف کـردن نـیازهای روحـی و روانی خویش می‎داند، خرد به‎عنوان عالی‎ترین مفهوم در‎ جهت‎ دستیابی‎ بـه اسرار و رموز آفرینش تجلّی می‎کند که به‎همراهی دین و دانش سبب رسیدن‎ به‎ فوز‎ عظیم است؛ زیرا علم، عـامل بصیرت و روشـنایی عـقل و دین‎داری و تقوی هدف غایی عقل است. او شاید بـه تـأسّی از حدیث شریف «أوّل ما خلق اللّه العقل»، عـقل را یـک عـطیّه‎ الهـی بـزرگ می‎داند و معتقد اسـت در بـرابر این موهبت بزرگ الهی انجام واجبات‎ دینی‎ بر انسان واجب می‎شود. همچنین این هدیه الهی است کـه انـسان را از مـوجودات دیگر افضل می‎سازد و چون پادزهری انسان را از زهـر اژدهـای‎ ایـن‎ دنـیا نجات مـی‎بخشد.

    عـقل عطائی است شما‎ را‎ از او سخت شریف است و بزرگ این عطاش عقل عطائی است تو را از خـدای بر تن تو واجب دین زین عطاست این عالم اژدهـاست و ز ایـزد تو را خرد پادزهر زهر این قوی و منکراژدهاست[۵]‏.

    نـاصرخسرو، کتاب روشنایی‎نامه را پس از سفر طولانی هفت‎ساله‎ خود، در مقام‎ «حجة الجـزيرة الخـراسان» بـه نظم آورد. قصد وی از نگارش این کتاب ارائه چراغی‎‎ روشنی‎بخش‎ به اهل خرد و جویندگان حقیقت بود؛ چنان‎که خود مـی‎گوید: ‎نـهادم این کتاب روح‎پرور گشودم بر دل اهل خرد در مر این را روشنایی‎نامه نامش‎ خرد را روشـنایی از کـلامش[۶]‏.

    از‎ لحـاظ مضمون می‎توان روشنایی‎نامه را به دو بخش تقسیم کرد:

    1. بخش نخست، مشتمل بر چند مقاله است کـه در آن می‎توان دیدگاه‎های فلسفی - مذهبی‎ «ناصر» را درباره‎ی خدا، آفرینش‎ جهان‎ و انسان‎، جوهر و عرض و... مـشاهده کرد. جهان‎بینی‎‎ ناصر‎خـسرو‎ اگـرچه ایده‎آلیستی است، بااین‎حال نگرش و بینش وی راکد و جامد نیست و از پویایی و تحرک قابل تحسینی (مناسب با شرایط مکانی‎ و زمانی‎) برخوردار‎ است.
    2. بخش‎ دوم،‎ شامل‎ چندین موضوع درباره‎ی پاره‎ای از مـسائل اجـتماعی‎ است‎. مقاله‎هایی‎‎ مانند‎: «گفتار‎ اندر‎ صفت خلوت»، «گفتار اندر نصیحت و موعظه»، «در مـذمت دوسـتان ریایی»، «در مذمت غمازان»، «در نکوهش تقلید»، «گفتار اندر خاموشی و رازداری». بخش‎ عـمده‎ی ایـن مقاله‎ها که اندیشه‎های انسانی و اجتماعی‎ ناصرخسرو را بازتاب می‎دهد، به قصد پنـد و انـدرز به پیروان و به‎طور کلی به مردم سـروده شـده‎ اسـت. در اینجا باید یادآور شد‎ که‎ موضوع‎هایی کـه در ایـن بخش مطرح شده، هم ناقص است و هم پراکنده. اگر در همین‎ جا روشنایی‎نامه را با سـعادت‎نامه قـیاس کنیم، به نقص فاحشی کـه در روشـنایی‎نامه در زمینه‎ی‎ طـرح‎ عـمده‎ترین مـسائل اجتماعی - اخلاقی وجود دارد، پی خواهیم‎ برد. وجـود ایـن نقص می‎تواند دلیل‎هایی گوناگون داشته باشد. شاید یکی این باشد که‎ نـاصرخـسرو زمان بسیار کوتاهی برای‎ نوشتن‎ ایـن کتاب صرف کرده اسـت؛ چـنان‎که خود او می‎گوید:

    به یک هـفته رسـانیدم به آخر مقالات مقدس جمله یکسر البته این احتمال را نیز‎ می‎توان‎ در نظر گـرفت کـه‎ گرد‎ و غبار برخاسته از حمله‎ها، تـاراج‎ها، قـشری‎گری‎ها و خـصومت‎های تاریخی، همچنان‎که پاره‎ای از آثـار دیگر او را محو کرده، بـرخی از مـقاله‎های مکمل روشنایی‎نامه را از محققان و تاریخ‎نویسان نهان نگه داشته است[۷]‏.‎

    در ابتدای سعادت‎نامه کتاب چنین می‎خوانیم: «سعادت‎‎نامه اگرچه به ناصرخسرو منسوب است، اما صحت این انتساب مردود گردیده؛ بااین‎حال چون در دواوین قدیم ناصرخسرو آورده شده، در اینجا هم آمده است»[۸]‏.‎

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهرست مطالع قصاید در انتهای آن ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، صفحه دو و سه
    2. ر.ک: ظاهری، ابراهیم؛ رضایی ، حمید، ص27
    3. ر.ک: همان، ص32
    4. ر.ک: همان، ص53
    5. ر.ک: ولی‎نژاد، شریفه، ص185-182
    6. ر.ک: چرخ‎چی، عباس، ص598
    7. ر.ک: همان، ص600-598
    8. ر.ک: متن کتاب، ص492

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. چرخ‎چی، عباس، «ناصرخسرو و روشنایی‎نامه»، پایگاه مجلات تخصصی نور، چیستا، اردیبهشت و خرداد 1381، شماره 188 و 189، صفحه 595 تا 601، به آدرس اینترنتی:
      http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/157398
    3. ظاهری، ابراهیم؛ رضایی، حمید، بررسی استعاره در دیوان ناصرخسرو، پایگاه مجلات تخصصی نور، مطالعات زبانی بلاغی، بهار و تابستان 1392، شماره 7، صفحه 27 تا 54، به آدرس اینترنتی:
      http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1106933
    4. ولی‎نژاد، شریفه، «خرد و خردستایی در دیوان ناصرخسرو»، پایگاه مجلات تخصصی نور، ادبیات فارسی، پاییز 1385، شماره 7، صفحه 181 تا 206، به آدرس اینترنتی:

    http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/336501

    وابسته‌ها