نعمتالله ولی
نام | نعمتالله ولی، نعمتالله بن عبدالله |
---|---|
نام های دیگر | شاه نعمت الله ولی
ماهانی کرمانی، نورالدین ولی، شاه نعمت الله نعمت الله کرمانی، شاه نعمتالله ولی |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 834 ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE3451AUTHORCODE |
سيد نورالدين نعمتالله بن محمد بن كمالالدين يحيى كوهبنانى کرمانى، معروف به «شاه نعمتالله ولى»، شاعر صوفى ايرانى، در سنه 731 / 730 در قصبه كهستان از اعمال هرات متولد شد. برخى محل تولد او را كوهبنان کرمان يا حلب گفتهاند (ديوان شاه نعمتالله ولى، مقدمه، ص 5). وى در 832 يا 834 در ماهان کرمان وفات يافت (همان).
شاه نعمتالله از اقطاب صوفيه سده هشتم و نهم هجرى است كه طريقتى جديد در تصوف ايجاد كرد و پيروان ساير طريقتها را نيز تحت تأثير خود قرار داد. او از جمله شعراى تصوف ايران و قطب دراويش نعمتاللهى و مؤسس سلسله مشهور نعمتاللهى است.
او فرزند «مير عبدالله ولى»، از بزرگان عرب بوده است. نسبت او با نوزده نسل به رسول اكرم مىرسد.
امير خليلالله، نوه او تولد جد خود را روز چهارشنبه چهاردهم ربيعالاول دانسته است و اسدالدين نصرالله، تولد او را پنجشنبه بيست و دوم رجب در قصبه كوهبنان کرمان ذكر كرده است.
او در پنج سالگى با تصوف و عرفان آشنا شد و پدرش مير عبدالله، او را به مجالس صوفيه مىبرد. شهر حلب در آن زمان مركز مكتب وحدت وجودى ابن عربى بود. شاه نعمتالله از اين فرصت استفاده كرده و در حلب در خدمت محىالدين بن عربى قرار گرفت و از مكتب و عرفان او بهره برد. شاه نعمتالله براى پيشرفت در علوم و فراگيرى بيشتر علوم دينى به شيراز سفر كرد. شهر شيراز در آن زمان از مراكز اصلى دروس فقه و مذاهب سنى بود. شاه نعمتالله براى يافتن مرشد و مراد خود به اينسووآنسو و در خدمت شيوخ و مشايخ زيادى قدم برداشت.
شاه نعمتالله علوم مقدماتى را نزد شيخ ركنالدين شيرازى تحصيل كرده و علم بلاغت را خدمت شيخ شمسالدين مكى و حكمت را نزد سيد جلالالدين خوارزمى و اصول و فقه را نزد قاضى عضدالدين ايجى آموخت. چون علوم ظاهرى، طبع او را قانع نمىكرد، سالها به رياضت و تصفيه و تزكيه باطن مشغول گرديد و در پى مراد به سير و سفر پرداخت تا عاقبت به مكه مشرف شد و از دست شيخ عبدالله يافعى يكى از عرفاى عصر خويش خرقه پوشيد.
شاه نعمتالله، به سير و سفر در ممالك مصر و حجاز و تركستان و ايران پرداخت و به نشر عرفان و تصوف همت گمارد. او 24 ساله بود كه در مكه با شيخ عفيفالدين يافعى ديدار كرد. شيخ يافعى به سلسلههاى طريقت شاذليه و قادريه متصل مىشد. شاه نعمتالله هفت سال را با او سپرى كرد و از او علوم و دانشهاى معنوى زيادى آموخت. شاه نعمتالله بعد از آن به مصر رفت و در آنجا بهسوى جهان فرهنگ ايرانى روى آورد. وى در بازگشت به ايران، پس از ازدواج با نوه دخترى مير حسينى هروى، بهسوى كوهبنان کرمان عزيمت كرد و در آنجا به رياضت طويل المدتى پرداخت كه مكان مورد نظر به نام تخت امير معروف است. در طول اين مدت، افراد بسيارى در نزد او به تحصيل علوم و معارف صوفيه پرداختند واز محضر او استفاده كردند.
شاه نعمتالله ولى داراى ديوانى است كه مشتمل بر قصايد و غزليات و ترجيعات و... است كه از لحاظ ادبى متوسط به شمار مىرود.
از جمله توصيهها و سفارشات شاه نعمتالله ولى به مريدان خود اين بود كه براى تصفيه دل و تزكيه نفس بايد در خدمت خلق باشيد و در خدمت به مردم كوتاهى نكنيد و در اجتماع حاضر باشيد. از همين نكته مىتوان استنتاج كرد كه او مردم را از رهبانيت و گوشهگيرى و بىميلى پرهيز مىداد و به خدمت خلق و حضور در اجتماع دعوت مىكرد و البته توضيح مىداد كه دل به دنيا و ماديات آن نبنديد و خود را براى سفر آخرت آماده كنيد.
عبدالرزاق کرمانى در بيان اعتقاد شاه نعمتالله به كشاورزى مىنويسد: «آن حضرت ميل تمام به اقسام زراعت داشتند» و خود هر از گاهى به كار زراعت مىپرداختند. برخلاف بسيارى از سران مذهبى دنياگريز در فرقههاى ديگر، شاه نعمتالله بر حضور در اجتماع و مشغول شدن به كار و دورى از تنبلى تأكيد داشت، البته اين صرفاً يك دستور اخلاقى نبود، بلكه اين خود بخشى از برنامههاى او براى پرورش معنوى مريدان خود بود.
تأليفات
- ديوان اشعار؛
- رسالههاى شاه نعمتالله ولى.
منابع مقاله
ديوان شاه نعمتالله ولى، به كوشش بهمن خليفه بناروانى، انتشارات طلايه.