کرمانی، احمد بن عبدالله

    از ویکی‌نور
    کرماني، احمد بن عبدالله
    نام کرماني، احمد بن عبدالل
    نام های دیگر حجه‌العراقين

    کرماني، حميدالدين احمد

    نام پدر عبدالله
    متولد 386
    محل تولد کرمان
    رحلت 411ق
    اساتید
    برخی آثار مجموعه رسايل الکرماني

    راحة العقل

    الأقوال الذهبية

    کد مولف AUTHORCODE07401AUTHORCODE

    حمیدالدین، احمد بن عبدالله کرمانی (386 -411ق)، سخنگوی بزرگ فلسفه اسماعیلیه در دوره خلافت فاطمیِ الحاكم‎بأمرالله بوده است. «راحة العقل»، مهم‎ترین اثر او و حاوی چکیده افکار وی است و از آثار عمده دعوت اسماعیلی بشمار می‎رود.

    اصل و ریشه کرمانی

    از نسبت کرمانی برمی‎آید که اصل او از کرمان بوده و احتمالاً بعدها ارتباط خود را با آن منطقه، به ظن قوی در مقام اداره‎کننده امور دعوت، حفظ کرده است.

    کرمانی نماینده تفکر اسماعیلی در پیشرفته‎ترین صورت نظری آن بود که تا روزگار او، در خلال بیش از یک قرن، عمیقاً بسط یافته بود. بدین گونه، وی بر جریان‎های متنوع پیش از خود در متون اسماعیلی، از جمله بر اندیشه نوافلاطونی اسلاف عمده‎اش، مانند ابویعقوب سجستانی، احاطه داشت و آن‎ها را با اندیشه‎هایی هماهنگ با فلسفه فارابی و ابن ‎سینا تلفیق‎کرده بود.

    درباره شخصیت کرمانی بیش از آنچه در توضیح‎ها و اشاره‎های پراکنده در نوشته‎های خود او آمده است، اطلاعی در دست نیست. به نظر می‎رسد این محدودیت حتی در مورد طیّبیان اسماعیلی متأخر یمن نیز - که به تکریم و حتی تقدیس کرمانی پرداخته‎اند - صدق می‎کند و دانسته‎های ایشان درباره وی و آثارش ظاهراً چندان وسیع‎تر از اطلاعات کنونی ما نبوده است.

    ارتباط او با خلفای فاطمی

    او در عراق، به‎ویژه در بغداد و بصره، فعال بوده و احتمالاً سرانجام به ریاست دعوت در سراسر آن منطقه رسیده است. لقب «حجة العراقَين» که در متون اسماعیلی به وی داده‎اند، بر مقام رهبری دعوت او در دو قلمرو عراق اصلی و جنوب غربی ایران دلالت دارد. تاریخ‎های راجع به فعالیت‎های او، فقط از خلال کتاب‎ها و رساله‎هایش - که همگی به الحاکم تقدیم شده‎اند - ‎به دست می‎آید؛ این تاریخ‎ها بین سال‎های 399 تا 411 هستند.

    آوازه آثار و فعالیت‎های تبلیغی کرمانی در عراق، توجه حاکمان فاطمی مصر را جلب کرده بود و احتمالاً وقتی او در اواخر 405، عراق را به مقصد مصر ترک کرد، از ختكين الضّيف، داعي الدعاة جدید فاطمی، دعوتی دریافت کرده بود.

    کرمانی پس از رسیدن به قاهره رساله‎ای به نام مباسم البشارات نوشت که متضمن قرینه‎ای بر ورود وی به قاهره در اواخر 405 یا در 406 است. این رساله درعین‎حال که با موافقت دستگاه دعوت و به‎منظور تحکیم امامت الحاکم نوشته‎ شده، سند مهمی درباره مواجهه دور از انتظار وی با وضع نابسامان دعوت در قاهره است. کرمانی در این رساله نوشته که در پایتخت فاطمی به ‎نوعی سرگردانی و انحطاط اخلاقی پی برده که تا حدودی ناشی از رهبری پیشین دعوت در آن حوزه بوده است.

    اثر دیگر او در این دوره، «الرسالة الدرّيّة في معنی التوحيد»، حاوی همین مضمون است و با ستایش انتصاب ختکین به مقام جدیدش آغاز می‎شود. آثار دیگر او، در خلال دو یا سه سال پس‎ از آن، نیز وجوهی از همین مسئله را روشن می‎کنند و ظاهراً همگی اجزائی از برنامه مشترک کرمانی و داعي الدعاة برای نوسازی نهاد دعوت بوده‎اند. یکی از آن‎ها خطاب به یکی از هواداران اولیه جریانی است که اندکی بعد به دروزیه بدل شد؛ یعنی، گروهی از اهل غلو که الحاکم را خدا می‎پنداشتند؛ اما تا زمان غیبت الحاکم در 411 و حتی پیش از اوج‎گیری بحران دروزیان در 410، کرمانی به عراق بازگشته بود. انگیزه بازگشت کرمانی به عراق معلوم نیست، اما ممکن است درگیر بودن او در وظایف دعوت در منطقه عراق در انگیزه او مؤثر بوده باشد. در نوشته‎های آن زمان دروزیان - که به‎صورتی دیگر سرشار از اطلاعاتی درباره حوادث و شخصیت‎های مصر در این سال‎هاست - به کرمانی هیچ اشاره‎ای نشده است.

    مقدار تسلط کرمانی بر دیگر زبان‎ها

    در چند اثر کرمانی، از اصل عبری کتاب مقدس و نیز فقراتی از انجیل سریانی مطالبی نقل شده است که از آشنایی محتمل او با این زبان‎ها حکایت دارد؛ هرچند ممکن است وی آن‎ها را از مجموعه نقل‎هایی گرفته باشد که در نوشته‎های جدلی ناظر بر اثبات بشارت عهدین به بعثت پیامبر اسلام رواج داشته است.

    وفات

    واپسین تاریخی که از زندگی او در دست داریم 411ق، است؛ یعنی، زمانی که بازنگری نهایی اثر عمده‎اش، «راحة العقل» را در عراق به پایان برد. باآنکه در «الرسالة الوضيئه» او ذکر سلسله خلفای فاطمی تا نام دو خلیفه پس از الحاکم ادامه یافته، موجه‎تر این است که نام‎های مذکور را افزوده کاتبان بعدی بدانیم. به‎احتمال بسیار، او در همان حدود سال 411 درگذشته است.

    مذهب فقهی کرمانی

    کرمانی در فقه پیرو قاضی نعمان بود، چنان‎که مطالب او در ابواب عبادت عملی عمدتاًً بر «دعائم الإسلام» او (کتاب راهنمای فقه در عصر فاطمی) تکیه دارد. وی همچنین بارها به‎دقت از امام الحاكم‎بأمرالله نقل‎ قول کرده است.

    برخی از عقاید کرمانی

    کرمانی تعالیم دعوت اسماعیلی را از فلسفه متمایز می‎دانست و در آثار خود به ردّ آرای فیلسوفان می‎پرداخت. به نظر او، متکلمان معتزلی نیز در این عقیده خطا که حقایق دین را می‎توان صرفاً با تکیه بر عقل دریافت، با فیلسوفان شریکند. به نظر او با اکتفا بر عقل عملاً نیاز به نبوت و تعلیم نادیده می‎ماند و لزوم پیروی از احکام شرع منتفی می‎شود.

    نظر کرمانی درباره جایگاه جهان‎شناختی عقل نیز با اسلاف اسماعیلی‎اش متفاوت بود. برخلاف سجستانی - که از دیدگاهی نوافلاطونی، مبادی ابداع الهی را عقل کلی و نفس کلی می‎دانست - کرمانی متأثر از فارابی بود و به طرحی از نظام عالم اعتقاد داشت که اساس آن را عقول ده‎گانه تشکیل می‎دهند. عقول به نحو متوالی از عقل اول پدید می‎آیند. عقل اول، علّت نخستین و محرّک نخستین است و عقل دوم چیزی است که کرمانی آن را نفس ‎خوانده، ولی آن را غیر از نفس کلی نوافلاطونیان و البته جدا از نفوس انسانی دانسته است. وی عقل اول و دوم را که مبدأ بسط عالمند، به زبان دین با قلم و لوح یکی شمرده است. در این سلسله هریک از عقل‎های سوم تا دهم، به‎ترتیب، با یکی از افلاک متناظرند.

    اما کرمانی همچون اسماعیلیان پیشین و برخلاف فلاسفه اسلامی بر آن بود که خدا را نمی‎توان جزئی از این نظام دانست. خدا نه علت نخستین است و نه به‎هیچ‎وجه مستقیماً در کار جهان مداخله می‎کند. چیزی که مستقیماً از ابداع الهی پدید ‎آمده، عقل اول است که واجد خصوصیات مبدأ آفرینش در برهان‎های فلسفی است. جایگاه خالق و علت همه علل به‎صورتی که برای انسان شناختنی است و فیلسوفان آن را تصویر می‎کنند، با عقل اول در نظام کرمانی مطابقت دارد. این عقل واسطه‎ای است میان خدای ناشناختنی و جهان مخلوق؛ بنابراین، آنچه انسان می‎تواند بشناسد، در حقیقت نه خدا، بلکه صرفاً عقل اول است.

    آثار

    علاوه بر آثار یادشده، این آثار نیز از اوست:

    1. الأقوال الذهبية؛
    2. كتاب الرياض في الحكم بين الصادَين صاحبَيِ الإصلاح و النصرة؛
    3. كتاب المصابيح في إثبات الإمامة؛
    4. الرسالة الواعظة؛
    5. كتاب معاصم الهدی و الإصابة في تفضيل علي علی الصحابة؛
    6. كتاب تنبيه الهادي و المستهدي؛

    و...[۱].

    پانویس

    1. پال واکر، پایگاه دانشنامه جهان اسلام

    منابع مقاله

    پال واکر، پایگاه مدرسه فقاهت به نقل از دانشنامه جهان اسلام، در اسفند 1396