أخبار الوافدات من النساء علی معاوية بن أبيسفيان
أخبار الوافدات من النساء علی معاویة بن أبي سفیان | |
---|---|
پدیدآوران | شهابی، سکینه (محقق) ضبی، عباس بن بکار (نويسنده) |
ناشر | مؤسسة الرسالة |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1403 ق یا 1983 م |
چاپ | 1 |
موضوع | معاویه بن ابیسفیان، خلیفه اموی، 20 قبل از هجرت - 60ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DS 238 /م6الف2* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
«اخبار الوافدات من النساء على معاويه بن ابى سفيان» تأليف عباس بن بكار ضبى (129-222ق) با تحقيق سكينه شهابى به زبان عربى منتشر شده است. موضوع کتاب ذكر اخبار بانوانى است كه به جهت ارائه شكايت و يا در مجالس عمومى و مانند آن با معاويه ملاقات كرده و به افشاگرى نسبت به حكومت ظالمانه او پرداختهاند.
ساختار
کتاب، شامل يك مقدمه از محقق و متن کتاب شامل شانزده روايت مىباشد.
مؤلف در ابتدا نام بانويى را كه با معاويه ملاقات داشته بيان نموده، سند خبر مذكور را آورده و سپس متن خبر را ذكر كرده است. وى تنها متن راويت را آورده است و هيچگونه شرح يا توضيحى در مورد آن نداده است.
گزارش محتوا
محقق در مقدمهاش بر کتاب پيرامون موضوع، عنوان، شرح حال مؤلف، نسخ خطى و نسبت کتاب به مؤلف مطالبى را ارائه كرده است.
اين کتاب از آن جهت حائز اهميت است كه از ديدگاه مردم و بهويژه بانوان نسبت به حكومت غاصبانه معاويه و جايگاه اميرالمؤمنين در اذهان عرب آن مقطع تاريخى را بر ما روشن مىنمايد.
به عنوان نمونه خبر دوازدهم ملاقات سوده دختر عماره همدانى با معاويه را متذكر مىشويم:
«پس از شهادت حضرت على(ع) سوده همدانى به خاطر شكايت از والى معاويه، بسر بن اركاة، نزد معاويه رفت. زمانى كه معاويه وى را شناخت، به خاطر يادآورى گذشته و تحقير وى، خطاب به او گفت: آيا تو همان كسى نيستى كه در تشجيع برادرانت در جنگ صفّين شعر مىخواندى و آنها را تحريك مىكردى؟ سپس اشعار وى را خواند.
سوده گفت: آرى، اى معاويه! من اين سخنان را گفتم و شايسته من نيست كه از حقيقت روىگردان شوم و به دروغ متوسّل گردم.
معاويه پرسيد: چه چيزى تو را واداشت تا اين سخنان را بگويى؟
سوده پاسخ داد: چون عاشق و دوستدار على(ع) هستم و از حق و حقيقت پيروى مىكنم. پس از آن، معاويه از وى خواست تا علت حضور خود را در آنجا بيان كند.سوده گفت: اى معاويه! تو سرور مردم شدهاى و اموالشان را به دست گرفتهاى و خداوند از تو درباره مسائل ما و آنچه از حق ما بر تو واجب گردانده است، بازخواست خواهد كرد.
اما بايد بدانى شخصى كه پيوسته مىخواهد در قدرت با تو برابرى كند، ما را چون خوشه گندم درو شده تباه كرده و قلع و قمع نموده و خفيف و خوارمان ساخته است. او بسر بن أرطاة است كه به شهر ما وارد شده، مردان ما را كشته و دارايىهايمان را به غارت برده است. اگر او را عزل كنى، ما آرام خواهيم بود، و گرنه به تو نشان خواهيم داد!
معاويه در مقابل اين تهديد سوده آرام ننشست و پاسخ داد: آيا مرا از قبيلهات مىترسانى و به قيام تهديد مىكنى؟ تو را با وضع دردناكى از همينجا به سوى بسر بن ارطاة مىفرستم تا حكم خود را بر تو جارى سازد و هر آنچه مىخواهد انجام دهد.
در اين هنگام، سوده سرش را پايين انداخت و گريست. سپس سرش را بلند كرد و دو بيت در رثاى امام على(ع)سرود. معاويه پس از شنيدن اين اشعار، پرسيد: كسى كه اين چنين او را توصيف مىكنى، كيست؟
سوده پاسخ داد: او اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب(ع) است.
معاويه پرسيد: درباره على(ع) چه مىدانى و چقدر او را مىشناسى؟
سوده پاسخ داد: مشابه همين صحنه در زمان خلافت على بن ابى طالب(ع) پيش آمد و ما به عنوان شكايت از يك كارگزار، به مركز حكومت علوى مراجعه كرديم. من به عنوان نماينده قوم خود حركت كردم تا شكايت به محكمه اميرالمؤمنين(ع) ببرم. وقتى وارد منزل حضرت على(ع) شدم، ديدم در حال نماز و مشغول عبادت خداوند است. پس از نماز، با رحمت و رأفت رو به من كرد و فرمود: حاجتى دارى؟ من هم ماجراى ظلم و ستم آن مرد را براى امام(ع) تعريف كردم. امام وقتى موضوع را شنيد، گريست و فرمود: خدايا! تو شاهد و گواه من و اينان باش كه من كارگزارانم را به ستمكارى و اهمال در حقوق مردم وادار نكردهام. آنگاه قطعه پوستى از جيب خود درآورد و پس از ذكر آياتى از سوره هود، خطاب به كارگزار خود چنين فرمود: وقتى نامهام را دريافت كردى، هر چه از حقوق مردم در دست دارى نگهدار تا كسى را بفرستم كه از تو بستاند و به صاحبانش بدهد. والسلام.
سوده در ادامه گفت: امام اين نامه را به من داد و با آن نامه مشكل ما حل شد.»
وضعيت کتاب
فهرست مطالب، اشعار، اعلام، رجال، اماكن و اقوام در آخر کتاب بيان شده است. محقق کتاب با بررسى نسخههاى کتاب و منابع ديگر اختلافات نسخ و روايات را در پاورقى متذكر شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.