انقلاب الإسلام بين الخواص و العوام
انقلاب الاسلام بین الخواص و العوام | |
---|---|
پدیدآوران | اسپناقچی پاشازاده، محمد عارف بن محمد شریف (نويسنده) جعفریان، رسول (به کوشش) |
عنوانهای دیگر | تاریخ زندگی و نبردهای شاه اسماعیل صفوی و شاه سلیم عثمانی
وقایع سالهای 905-930 هجری وقایع سالهای ۹۰۵ - ۹۳۰ هجری |
ناشر | دليل |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1379 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-7007-43-4 |
موضوع | اسماعیل صفوی اول، شاه ایران، 892 - 930ق.
ایران - تاریخ - صفویان، 907 - 1148ق. سلیمان اول، سلطان عثمانی، 900 - 974ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 1176 /الف5 الف8041 |
انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام، اثر محمدعارف اسپناقچى پاشازاده، به بيان تاريخ زندگانى و نبردهاى شاه اسماعيل صفوى با سلطان سليم عثمانى و نيز وقايع مهم سالهاى 905 تا 930ق كه در ايران و عثمانى روى داده، مىپردازد. مؤلف كتاب را در سال 1309ق، به زبان تركى نوشته و سپس آن را به فارسى ترجمه كرده است.
علل نگارش كتاب، علاقه ناصرالدين شاه، به مطالعه كتب تاريخى، عدم وجود كتابى درباره تاريخ پيدايش دولت صفوى، تاريخ زندگانى شاه اسماعيل و سلطان سليم عثمانى و دستور اعتمادالسلطنه جهت رفع اين نقصان مىباشد؛ هر چند نويسنده در پايان كتاب، عبرتگيرى آيندگان از حركت و سياستهاى گذشتگان را مقصود اصلى خود در تأليف دانسته است.
نام ديگر كتاب «انقلاب في السلام بين الخواص و العوام» مىباشد.
كتاب به دليل ترجمه يك متن دست اول از منابع تركى، ارزش و اهميت زيادى براى محققان خواهد داشت.
ساختار
كتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز و مطالب در بيست و هفت عنوان، وقايع مهم دوران صفويه را ارائه كرده است.
بخش اعظم مباحث، برگرفته از منابع تركى و مابقى از متون فارسى مىباشد.
مهمترين منبعى كه نويسنده از آنها استفاده و در واقع آن را ترجمه كرده، «منشآت» فريدون بيگ است كه بسيارى از نامههاى مهم را عينا از آن جا نقل و برخى را به فارسى ترجمه كرده و به علاوه گزارش روزانه شخصى با نام حيدر چلبى را كه در منشآت بوده، در اين كتاب آورده است؛ به طورى كه مىتوان گفت، بيشتر مطالب، ترجمه همان متن است؛ با اين حال، مطالبى كه نويسنده از خود در لابهلاى آن آورده، چندان اندك نيست، به همين دليل مىتوان اثر حاضر را ترجمه تأليف ناميد.
پس از آن، مىتوان گفت كه از «حقيقة التواريخ»، اسماعيل بيگ توقيعى و «احسن التواريخ» روملو نيز مطالب فراوانى نقل كرده است. وى به رغم آن كه نامى از كتاب اخير نياورده، اما به جز يكى دو مورد، آن چه از كتاب «روضه الصفويه» نقل كرده، دقيقا از همين كتاب گرفته شده است.
نويسنده، بخشى از مطالب را با مدخل: مختصر، استطراد، ايضاح و يا توضيح آورده و در پايان با تعبير «برويم سر مطلب»، ترجمه و يا نقل از آثار ديگر را ادامه داده است.
وى مطالبى نيز از كتابهاى جغرافيا درباره برخى از شهرهاى مهم آورده كه مىبايست، از يك اثر جغرافيايى عينا گرفته شده باشد. مصحح اين توضيحات جغرافيايى و يا مطالبى كه احيانا درباره برخى از اشخاص يا مفاهيم داشته است را با نام «عارف» به پاورقى منتقل كرده است تا نظم تاريخى كتاب پايدار بماند.
هر چند نويسنده اشاره دارد كه براى نگارش اين اثر، «التقاط و تلفيق و انتقاد و تنميق» كرده است؛ ولى در فواصل مختلف، ديدگاههاى شخصى خود را درباره شاه اسماعيل و اصولا صفويه و نيز سلطان سليم و عثمانيان بيان كرده كه برخى از كنايات او حاكى از علاقمندى او به كشور اجدادى و سلاطين عثمانى است.
كتاب براى تحقيق و مطالعات صفويهشناسى داراى ارزشهاى فراوانى است؛ از آن جمله: نگاه منابع و نويسندگان عثمانى به حكومت صفويه كه مؤلف، اساس نگارش خود را بر آن قرار داده است، همچنين در اين اثر، خواننده بيشتر در جريان وقايع درونى امپراطورى عثمانى، طى سالهاى 905ق تا 930ق قرار گرفته، به ويژه از روابط شاه اسماعيل با سلطان مصر و حركت سلطان سليم به سوى مصر و فتح اين كشور خبردار خواهد شد.
شمار زيادى از نامههاى ميان سلاطين اين زمان، به ويژه ميان شاه اسماعيل، سليم، بايزيد، يعقوب آققويونلو و سلطان مصر كه ارزش و سنديت تاريخى دارند، در لابهلاى مطالب درج شده است.
بخش اخير كتاب، درباره سلطان سليم، به ويژه فتح مصر است كه به دليل ترجمه يك متن دست اول، ارزش زيادى دارد.
گزارش محتوا
نويسنده در مقدمه، بعد از اشاره به انگيزه تأليف، مآخذ خود در تأليف كتاب را نام برده است؛ از جمله: روضه الصفويه ميرزا بيگ جنابذى، حبيبالسير، منتظم ناصرى اعتمادالسلطنه، تاريخ خسروان جلالالدين ميرزا، تارجالتواريخ خواجه سعدالدين و....
مؤلف مباحث را با نسبشناسى شاه اسماعيل صفوى آغاز كرده و بعد از ذكر خصوصيات و احوالات شيخ صفى اردبيلى، به اقدامات شيخ جنيد و آغاز فعاليت سياسى خانقاه شيخ صفى اشاره كرده است.
نويسنده، پس از نقل متن كامل نامه يعقوب بيگ بايندرى به سلطان بايزيد و پاسخ به آن، سرنوشت فرزندان سلطان حيدر و وضعيت شاهزادگان بايندريه را به خوبى تشريح كرده است.
در ادامه، به نحوه خروج شاه اسماعيل و علل سقوط دولت بايندريه اشاره كرده و طريقه رسمى كردن مذهب تشيع در ايران توسط وى را توضيح داده است.
وى متن نامهنگارىهاى سلطان با يزيد با شاه اسماعيل را به طور كامل ذكر كرده، بعد از تشريح جنگ شاه اسماعيل با شيبك خان، نحوه ظهور صوفيان در روم و احوال و اعتقادات آنها را تشريح نموده و به برخى از وقايع مهم ايام سلطنت سلطان سليم اول و شاه اسماعيل؛ از جمله جلوس سلطان احمد در آناطولى و جنگ با روسيه، اشاره كرده است.
در پايان، روز شمار جنگ چالدران به روايت حيدر چلبى آورده شده است.
نويسنده، به رغم آن كه از مذهب اماميه به عنوان مذهب حق ياد مىكند؛ اما آثارى از تقيه و پنهان كردن مذهب در نوشته او، به چشم مىخورد و با انتخاب مطالب خاص، به تعريف و تمجيد از شاه سليم و تقبيه اعمال شاه اسماعيل بر اساس منابع عثمانى پرداخته است؛ به طور مثال او در حين معرفى شاه اسماعيل و برخى كارهاى حرام و خشن، او را مروج شيعه دانسته و به زيركى در مقدمه خود جهت بروز برخى تعبيرات، به جهت نقل از ديگران عذر خواسته است.
او همچنين، به معضل دولت عثمانى و فتور اين امپراتورى و اهداف اروپايىها براى تصرف و انحلال آن تحت عنوان مسأله شرقيه اشاره كرده و ضمن مرور از دسترفتههاى ارضى و مالى دو حكومت اسلامى، به آن چه كه به عالم اسلامیت رسيده اشاره كرده است.
مهمترين نكته كتاب، مطلبى است كه درباره اعتراض ينىچرىها به شاه سليم مطرح شده است. آنان پس از جنگ چالدران، اصرار بر بازگشت سپاه عثمانى از ايران داشتند. وقتى شاه سليم، در اين باره، از آنان پرسش كرد، ينىچرىها، عريضهاى در اين باره نوشته و اعلام كردند كه شيعيان؛ همانند آنان مسلمان هستند و آنان حاضر به جنگ دينى نيستند. اين عريضه، سند بسيار زيبا و جالبى است.
در ادامه، سليم كوشيد تا فتواى تازهاى از علماى سنى درباره كشتن شيعيان بگيرد كه متن آن در كتاب آمده و از رهگذر شناخت انگيزههاى سياسى - دينى شاه سليم براى توجيه نبردش در ايران، قابل توجه است.
هدف نويسنده آن است كه نشان دهد با پيدايش صفويه و جنگهاى عثمانى - صفوى يك دگرگونى از نوع منفى آن، در دنياى اسلام پديد آمد. وى در آخر كتاب، در شرحى كه از جنگهاى عثمانى - صفوى به دست داده، چنين خاطر نشان كرده است كه حركات مستبدّانه و خيالات جهانگيرانه اين دو پادشاه، باعث گرفتارى، مذلت و حقارت عالم اسلام گشته است.
اين مطالب در اوج بحران ايجاد شده، در دولت عثمانى و پيدايش «مسأله شرقيه» مطرح شده كه در نهايت به نابودى كامل دولت عثمانى انجاميد و مؤلف كاملا به آن توجه داشته و كتابش را با همين مسأله پايان داده است.
وضعيت كتاب
رسول جعفريان، مصحح كتاب بوده و آنها را بر اساس دو نسخه موجود در كتابخانه عمومى اصفهان و كتابخانه ملى، تصحيح نموده است.
نمايه اسامى افراد و مكانها، بر اساس حروف الفبا، در آخر كتاب آمده است.
پاورقىها توسط مصحح بوده و به ذكر منابع، اظهار نظر وى در مورد مطالب، توضيحات غير تاريخى مؤلف و توضيح برخى كلمات و عبارات متن اختصاص يافته است.
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- ياسين، سعيد، «نقد و معرفى كتاب: انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام»، مجلات تاريخ، آيينه ميراث، پاييز و زمستان 1379، شماره 10 و 11.
- سايت خبرى كتابنامه.