دیوان رایج سیالکوتی

    از ویکی‌نور
    ‏دیوان رایج سیالکوتی
    دیوان رایج سیالکوتی
    پدیدآورانرايج‌ سيالکوتي‌، ميرمحمدعلي‌ بن‌ دوست‌‌محمد (نويسنده) ظفر، محمد سرفراز (مصحح)
    عنوان‌های دیگرديوان
    ناشرمرکز تحقيقات فارسي ايران و پاکستان
    مکان نشرپاکستان - اسلام آباد
    سال نشرمجلد1: 1375ش , 1996م,
    موضوعشعر فارسي - قرن 12ق.
    زبانفارسي
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏PIR‎‏ ‎‏6696‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏9

    دیوان رایج سیالکوتی، مجموعه اشعار میر محمدعلی رایج سیالکوتی (متوفی 1150ق/1737م) است که با تصحیح محمد سرفراز ظفر، به چاپ رسیده است.

    انگیزه تألیف

    حفظ میراث منطقه پنجاب از گزند حوادث روزگار و مهیا‎ ساختن‎ آن برای علاقه‎مندان اشعار فارسی این منطقه انگیزه چاپ این دیوان بوده است[۱].

    ساختار

    کتاب با دو مقدمه از علی ذوعلم و مصحح آغاز و اشعار در قالب مناجات، مراثی، قصاید، غزلیات، مثنوی‎ها، رباعی‎ها، قطعه‎ها، مستزاد، مخمس، ترجیع‎بند و ترکیب‎بند، عرضه شده است.

    این دیوان پایان‎نامه دکتری مصحح در رشته زبان و ادبیات فارسی بوده و خود در مقدمه به‎اجمال‎ به شرح‎ حال، زادگاه، تحصیلات، سیرت شاعر، مسافرت‎ها، مذهب و عقیده او، وفات و مدفن، شاگردان، ممدوحین و... اشاره کرده است‎. این تصحیح بر اساس نسخه خطی منحصربه‎فرد موجود در کتابخانه‎ مرکز‎ دانشگاه‎ پنجاب صورت گرفته است. نکته حائز اهمیت در این دیوان مضامین بلندی است در ‎‎مناجات‎نامه‎ها، نعت‎ها، مناقب و مراثی. در این دیوان، اشعار در قالب‎های‎ مختلف‎ غزل‎، مثنوی، رباعی و... بیان شده است و حکایت از معرفت و ارادت شاعر به پیامبر اکرم(ص) و ائمه‎ اطهار(ع) دارد[۲].

    گزارش محتوا

    مقدمه نخست، به این نکته اشاره دارد که تاکنون نام میر محمدعلی سیالکوتی، فقط در تذکره‎ها و کتب تاریخ زبان فارسی یافت می‎شد، اما به کوشش مصحح کتاب که از استادان زبان و ادبیات فارسی پاکستان است، دیوان رایج عرضه شده و روشن می‎شود که هنوز چهره‎ها و آثار درخشانی از زبان فارسی در این سرزمین، وجود دارد که ناشناخته است[۳].

    مصحح در مقدمه خود، ضمن‎ بررسی زندگی‎نامه شاعر، سروده‎های او را با‎ پاره‎ای‎ از‎ ابیات‎ هم‎‎عصرانش‎ چون بیدل و ناصرعلی و آفرین مقایسه کرده و به‎خصوص مضامین اشعار شاعر را تجزیه و تحلیل کرده و برخی از مضامین اجتماعی را از آنها بیرون کشیده است. به گفته وی‎ سبک رایج، سبکی پیچیده و پرابهام و پر از تشبیهات است و صنایع بدیعی به‎وفور در آنها به‎کار گرفته شده است[۴].

    رایج دیدگاهی‎ عرفانی‎ داشت. در دیوان او‎ اشعار‎ عرفانی و صوفیانه فراوان به چشم می‎آید. مضامین مورد توجه او بی‎ثباتی جهان، فقر و غنا‎، عجز‎ و انکسار و وحدت‎الشهود است که به‎فراوانی‎ در‎ اشعار او‎ آمده‎ است‎[۵].

    قسمت اعظم محتویات دیوان رایج، غزلیات اوست که نزدیک به 550‎ صفحه‎ کتاب را در بر گرفته است. دیگر سروده‎های او شامل قصاید، مثنویات، قطعات، رباعیات، ترجیع‎بند، ترکیب‎بند و اشعاری در منقبت و مراثی امامان شیعه(ع) است. رایج‎ علی‎رغم‎ آنکه بر مذهب تسنن بود،‎ ولی‎ به آن تعصب نمی‎ورزید. قصاید و اشعار متنوع او در مدح امامان دوازده‎گانه شیعه(ع) که در صفحات اول دیوانش مضبوط است، نشانه‎ای بر گرایش و علاقه‎ او‎ به تشیع شمرده می‎شود[۶].

    رایج در سروده‎هایش از امثال و اصطلاحات فراوانی استفاده کرده که‎ برخی‎ از آنها در ایران رایج نبوده است. اینک گزیده‎ای از اصطلاحات مذکور و نمونه اشعار او را نقل می‎کنیم: نانبا = نانوا: گرسنه بود و داخل شد به بازار بدیدش نانبا و شد خریدار‎؛ جهودی، ارمنی‎، جلفایی اینجاست کبابی، نانبا، حلوایی اینجاست. دکان، تخته‎ کردن: در سیه‎بختی مگو [از] ارزش جنس هنر مشتری‎ کو؟ تخته‎ کن غافل دکان در وقت شام. رشته بر پا بودن: رشته‎ بر‎ پایم‎ در این باغ از رگ گل‎کرده‎اند بلبلم اما دهان غنچه منقار من است. زهره ریختن: ز آشوب ‎‎حوادث‎ زهره مردان نمی‎ریزد بود دارالامان اهل تمکین بی‎پناهی‎ها. سوهان آه: تا چه‎ اندامم‎ دهد‎ یارب که از سوهان آه عشق هر شب تا سحر همواره می‎سازد مرا. غربال‎ فلک: رزق چون آب ز غربال فلک می‎ریزد دل ز فکر کم و اندیشه بیشش بردار‎. قند قناعت یافتن‎: هیچ‎ کس شیرینی قند قناعت را نیافت تلخ‎کام حرص جمع مال و اسبابند خلق. کمان‎دار ناز: رم کن آفت‎هاست در قرب کمان‎داران ناز ناوک اینجا بیشتر بر وحشی رام افگنند. لب‎ تیغ مکیدن: نغمه بی‎وصل رخت نوحه شنیدن باشد بوسه جام لب تیغ مکیدن باشد. نعل وارون زدن: نعل وارون زدن یار نمی‎دانی آه رهزن اینجاست که خضر ره حق باید‎ کرد‎. هواگیر شدن: هر سحر در چمن شوق توام چون طاووس داغ‎های دل بی‎تاب هواگیر شود[۷].

    سبک شعر رایج، پیچیده و پرابهام است و دارای همه خصوصیات و صناعات ادبی می‎باشد که در آن زمان در شعر فارسی متداول بوده است؛ به‎عنوان مثال، به نمونه‎هایی از صناعات ادبی در شعر او اشاره می‎شود:

    1. تمثیل یا مثالیه: در مثالیه، شاعر در یک مصرع، ادعایی را بیان می‎نماید و برای اثبات آن، در مصرع دوم دلیل می‎آورد. در اشعار رایج، این صنعت خیلی به چشم می‎خورد:
      با سبزی بخت از دل عاشق نرود غم بر زخم نهان کس ننهد مرهم زنگار.
      گدا را زین کریمان نیست بی حرف سبک ریزش بلی بی سعی بادی میوه کی از شاخسار افتد.
      شد هرکه منعم از عرق شرم فارغ است کاغذ یقین چو چرب شود نم نمی‎کند.
      چه امکان است از جهل اعتراف او به نادانی لباس چرب نتوان شستشو کردن به‎آسانی.
    2. مراعات نظیر: مراد از آن صنعت، آوردن واژه‎هایی در شعر است که با یکدیگر مناسبت داشته باشند. رایج این صنعت را به‎کثرت به‎کار برده است:
      پنبه و داغ بود یاسمن و لاله به هم سربه‎سر سینه عاشق شده باغ از تو جدا.
      ز لطف اگر سوی دیری نظر کنی گردد برهمن و شرر و بت، کلیم، شعله و طور.
      سینه خون است از این غصه عزایم خوان را نکهت و غنچه و گل گشته پری و مینا.
      به دوستان به از این دوستی نمی‎باشد شراب و ساقی و شعر و کتاب در صحرا.
    3. تشبیه: کلام رایج پر از تشبیهات است که در اینجا چند شعر به‎عنوان نمونه ذکر می‎شود:
      نظر هرکه بر آن نرگس بیمار افتد بود اگر رستم تصویر ز دیوار افتد.
      آخر آن گمشده از دیده نشان هم دارد چون متاع مه کنعان که دکان هم دارد.
      دم عیسی و آب خضر گردد تا ابد گر خون نیابد کشته ناز تو دیگر زندگانی را.
    4. تلمیحات: اشعار رایج مملو از تلمیحات نیز می‎باشد:
      سر پیش فکندیم و دل سخت تو کندیم فرهاد کجا داشت یقین تیشه ما را.
      پاکان خورند نعمت سوز و گداز عشق غیر از خلیل کیست که میهمان آتش است.
      جان ز قرب حق به تن اندوهگین افتاده است آدمی بر خاک از خلد برین افتاده است.
      جست امکان تو از واجب و همدوشش گشت این بود چاک که اعجاز تو بر مه زده است.
      ز هفت چرخ گذشت آدمی و کامل شد زهی غبار که عرش عظیم کردندش.
      که داد از کرامت به اعجاز آب که گرداند بهر نماز آفتاب.
    5. جناس: جناس یا تجنیس چند گونه است که در کتاب‎های علم بدیع، انواع آن را شرح داده‎اند. در زیر فقط نمونه‎هایی را از جناس که در کلام رایج وجود دارد، می‎آوریم:
      در قصاصم ز تو صد نیش برون می‎آید عوض ریش منت ریش برون می‎آید.
      سرگشتگیم گشت که تا گرد تو گردم ای گرد تو گردم به کجا گرد تو گردم.
      پوشید ز من چشم به تیغ مژه‎ام کشت آن ترک جدل خواست به من ترک جدل کرد.
    6. خودستایی: رایج بسیار «خودستایی» کرده است. وی در زمان و محیطی زندگی می‎کرد که از لحاظ سیاسی، دوره فترت بود و ادبیات رو به تنزل نهاده بود و غیر از چند امیر، هیچ‎کس به شعر و شاعری التفات نمی‎نمود. در چنین اوضاع، رایج اگر جهت اظهار مقام شعر و شخصیت خود چیزی گفته، بی‎جا نگفته است. ذیلا به نمونه‎هایی از خودستایی وی، اشاره می‎شود:
      به معنی وارس و طرز کلامش بین و تحسین کن که رایج در سخن‎سازان سراپا افتخار افتد.
      شه معنی سپاهم شهرتم تخت روان باشد به هر محفل که می‎خوانند شعرم غلغل کوس است.
      کهنه‎پیرم رایج اما از توانایی فکر زین کلام تازه و تر نوجوانی گشته‎ام[۸].

    در دیوان رایج، اشعار عرفانی نیز وجود دارد. وی ادعا می‎کند که هرچه می‎گوید، از زبان مولوی رومی است، اما نمی‎خواهد بگوید که من چون مولوی روم هستم: در نکته‎های وحدت من سرسری مبین حرف از زبان مولوی روم می‎رود[۹].

    وضعیت کتاب

    مصحح‎ در آخر کتاب، فهرست مفصلی از ترکیبات و اصطلاحات اشعار شاعر را گرد آورده و نمونه‎های اشعار را هم نقل کرده است[۱۰].

    در پاورقی‎ها به اختلاف نسخ اشاره شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: بی‎نام، ص75
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: مقدمه اول، صفحه نه - ‎ده
    4. ر.ک: آل داود، سید علی، ص72
    5. ر.ک: همان، ص71-‎72
    6. ر.ک: همان، ص72
    7. ر.ک: همان
    8. ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه بیست‎وهشت - ‎سی
    9. ر.ک: همان، صفحه سی‎ویک - ‎سی‎وسه
    10. ر.ک: آل داود، سید علی، ص72

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. بی‎نام، «معرفی‎های گزارشی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: آینه پژوهش، مرداد و شهریور 1376، ‎شماره 45 ‏ (6 صفحه، ‎از 70 تا 75)، به آدرس:
      www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30572/
    3. آل داود، سید علی، «شعر فارسی در هند»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: نشر دانش، سال شانزدهم، بهار 1378، ‎شماره 1 ‏ (3 صفحه، ‎از 71 تا 73)، به آدرس:

    www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47280/


    وابسته‌ها