اندیشههای عطار در لسان الغيب، وصلتنامه و مفتاح الإرادة
اندیشههای عطار در لسان الغيب، وصلتنامه و مفتاح الإرادة | |
---|---|
پدیدآوران | عطار، محمد بن ابراهيم (نويسنده) حيدر خاني، حسين (مصحح و مقدمهنويس) |
ناشر | سنايي |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1376ش, |
شابک | 964-90105-7-3 |
موضوع | شعر عرفاني - قرن 6ق.
شعر فارسي - قرن 6ق. عطار، محمد بن ابراهيم ، 537؟ - 627؟ق. - سرگذشت نامه |
زبان | فارسي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR 5043 1376 |
اندیشههای عطار در لسان الغيب، وصلتنامه و مفتاح الإرادة، مجموعه سه اثر منسوب به شیخ فریدالدین عطار نیشابوری است که با تصحیح حسین حیدرخانی، چاپ و عرضه شده است.
ساختار
کتاب با مقدمه مفصلی از مصحح آغاز شده و مطالب، دربردارنده مجموعا سه مثنوی منسوب به عطار نیشابوری میباشد.
گزارش محتوا
مقدمه مصحح که با ذوقی شاعرانه و همراه با آرایههای لفظی نوشته شده است، تحقیقی است نسبتا جامع پیرامون روزگار عطار و دوره علمی او، همراه با اشاره به نیاکان، پدر و مادر، زادگاه، تولد و دانشاندوزی عطار. در این مقدمه، همچنین اطلاعاتی پیرامون توبه عطار، درک حضور قطبالدین حیدر، اویسی بودن عطار، اویسیان در عرفان، مربی معنوی عطار، عطار و کبرویمشربان، مشایخ خرقه و صحبت عطار و سیر و سیاحت سالکانه او ارائه گردیده و علاوه بر اشاره به نشانههای تسنن عطار از جمله اظهار عشق و علاقهاش به خلفای سهگانه و مدح و ستایش شافعی و ابوحنیفه در مثنویات و آثار او، از قول پان ریپکا، به این نکته اشاره شده است که با وجود آنکه پرورش وی تحت تأثیر مذهب تشیع انجام یافته، در آثار دوران کمالش، نشانههایی از تسنن به چشم میخورد و شاید هم دلیل آن فقط تقیه بوده باشد؛ زیرا در پایان، صریحا به تشیع اقرار میکند. مصحح، معتقد است همان گونه که نشانههای تجلیل از مذاهب ائمه اهل سنت در آثار عطار به چشم میخورد و موجب میشود که محقق او را سنی مؤمن بشناسد، اشعاری در دسترس است که در پیروی او از مذهب تشیع، هرگونه تردیدی را از میان برداشته و صریحا به تشیع او، گواهی میدهد. از جمله آنکه در نشانه اول، به بیان این نکته پرداخته شده است که عطار آنجا که در فضیلت تنها وصی پیامبر(ص)، حقایقی را بهصورت شعر بیان میکند، تمام دلائلی است که شیعیان برای افضلیت و حقانیت حضرت علی(ع) اقامه مینمایند: لا فتی إلا علي از مصطفاست وز خداوند جهانش هل أتی است؛ از دو دستش لا فتی آمد پدید وز سه قرصش هل أتی آمد پدید[۱].
«لسان الغيب»، اولین مثنوی این مجموعه است که در بحر رمل مسدس سروده شده و در اصل از عـطار تـونی است که به عطار نیشابوری منسوب شده و اینطور آغاز مـیشود: اسم توحید ابتدای نـام اوسـت مرغ روح جملگی در دام اوست؛ اسم تـوحیدم بـه نام ذات بود در بیانم عین تحقیقات بود؛ اوست گویای لسان الغيب را اوست بینای دل بیعیب را؛ او به جسم و جان ما چون باده است باب فتح غیب را بگشاده است[۲].
این مثنوی از سیر و سلوک با پیروی از شـریعت و امـامان بزرگوار و مدح شاه اولیا عـلی(ع) سـخن گـفته و وصف «لسان الغـيب» کـرده و به عزلت ناصرخـسرو در یـمگان (بهغلط ملکان) اشاره نموده و به وصیت شیخ پایان داده است[۳].
ابیات پایانی این مثنوی، بدین قرار است: در حیاتم نیست قید هیچ چیز لیک دارم ترس بس از بیتمیز؛ مصطفی بگریخته از حاسدان مرتضی خورده است زخم فاسقان؛ با حسین مرتضی کردند زور هیچ اندیشه نهشان از حال گور؛ همچو ایشان رفت خواهم از جهان این بود حال فریدالدین بدان؛ ختم اسرارم بر ایشان بود بس این بود ما را به عقبی دسترس[۴].
مـثنوی «وصلتنامه»، دومین مثنوی این مجموعه است که منسوب بـه عـطار بوده و در بعضی نسخ خطی باستان، به نام «بهلول» و در یک نسخه به نام «خاکی» آمده و با نام اول آغازش چنین است: آنچنانم گفت عطار امین در کتاب منطق از نور یقین؛ گفته عطار خود از مـغز بود لیک اندر صد لباس نغز بود؛ گفته بهلول از جانان بود هرچه گوید آیت و برهان بود. پیداست که این مثنوی از عطار نیست؛ زیرا در این ابیات از او به بزرگی یاد میکند و بـه گـفته خود اشاره دارد؛ درهرحال «وصلتنامه» (کتاب حاضر)، اینطور آغاز میشود: ابتدا کردم به نام کردگار خالق هفت و شش و پنج و چهار؛ آن خداوندی که هستی ذات اوست هر دو عالم مصحف آیات اوست؛ آن خداوندی که آدم را ز خاک آفرید و داد او را جان پاک[۵].
و ضمن مثنوی گفته است: نام این کردم وصلتنامه من زآنـکه وصـلت دیدهام از خویشتن؛ هرکه میخواهد که او واصل شود درد عطارش مگر حاصل شود[۶].
سومین مثنوی این مجموعه، «مفتاح الإرادة» نام دارد که در بحر هزج مسدس است و پس از توحید و نعت پیامبر اکـرم( ص)، مـقامات اهل سلوک را بیان میکند و تاریخ مجعولی برای نظم کتاب در پایان آن آورده شده است که روز جمعه 15 ذیحـجه سـال 574ق، است و چنین آن را پایان بخشیده: به نیکی نام ما را یاد میآر بگو یا رب بـه رحمت شاد عطار؛ ترحم چون فرستی بر روانم ز انفاست شود آسوده جانم؛ فزون از قطرههای برف و باران که بارد در شتا و در بهاران[۷].
این رساله، بنا بر اعتبار تحقیقات احمد خوشنویس، از جمله آثار بازمانده عطار نیشابوری بشمار میرود. این رساله، اگر همان طور که ایشان به آن معتقد است، از آن عطار نیشابوری باشد، باب جدیدی را در شناخت اندیشههای او، مفتوح نموده، در بعضی از موارد، نشانههای تشیع مؤلف بهخوبی آشکار بوده و دیگر عرفان عملی که بهصورت برگزاری اربعینات اربعه مطرح شده است، گویای سبک سلوک عملی مکتب عارفانه او میباشد[۸].
این مثنوی، چنین آغاز شده است: پناه من به به حیای کو نمیرد به آهی عذر صد عصیان پذیرد؛ قدیم لم یزل معبود بیچون پدیدآرنده این هفت گردون؛ برافرازنده چرخ مدور برافروزنده خورشید انور[۹].
وضعیت کتاب
فهرست محتویات مقدمه مصحح در ابتدا و سایر فهارس کتاب، در انتهای آن آمده است که عبارتند از فهرستهای: آیات؛ روایات؛ روایات فارسی؛ احادیث قدسی؛ دعاها؛ مصادر کتاب؛ کلمات بزرگان؛ اعلام و فهرست مطالب لسان الغيب، وصلتنامه و مفتاح الإرادة.
در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع، توضیحات جامع و مفصلی پیرامون برخی از کلمات و مطالب متن، ارائه گردیده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- سجادی، سید ضیاءالدین، «پندنامه عطار و چند اثر منسوب به او»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کیهان فرهنگی، فروردین و اردیبهشت 1374، شماره 120 (3 صفحه، از 56 تا 58)، به آدرس:
www.noormags.ir/view/fa/articlepage/15602/