أسد الغابة في معرفة الصحابة
أسد الغابة في معرفة الصحابة، اثر عزالدين ابوالحسن على بن محمد بن عبدالكريم، معروف به ابن اثير(555-630ق)، کتابى است مهم و مرجع، به زبان عربى، بين قرن 6 و 7 هجرى كه به معرفى صحابه پيامبر(ص) پرداخته است.
أسد الغابة في معرفة الصحابة | |
---|---|
پدیدآوران | ابن اثیر، علی بن محمد (نويسنده) |
ناشر | دار الفکر |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1409 هـ.ق یا 1989 م |
چاپ | 1 |
موضوع | صحابه - سرگذشتنامه صحابه زن |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 6 |
کد کنگره | BP 28/6 /الف2الف5 1368 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز شده است. اثر حاضر، تاريخ مختصر زندگانى هفت هزار وهفتصد و سه تن از ياران مرد و زن پيامبر(ص) را در خود جاى داده است كه از اين شمار، شش هزار و ششصد و هشتاد و يك تن، مرد و هزار و بيست و دو نفر، زنند. از شش هزار و ششصد و هشتاد و يك صحابى مرد، ذكر پنج هزار و ششصد و پنجاه و شش نفر به نام و هزار و بيست و پنج نفر، به كنيه آمده است.[۱]
صحابيان به نام يادشده و صحابيان به كنيه يادشده و صحابيان زن، به ترتيب، سه بخش کتاب را تشكيل مىدهند. ضمنا برخى از صحابه، هم به نام و هم به كنيه ياد شدهاند.[۲]
بخشهاى کتاب به ترتيب حروف الفبا بهطور دقيق تنظيم و به اسم هر نفر، يك باب در هر بخش اختصاص دارد. در اين ابواب، اطلاعات مفيدى از اصحاب، بيان شده است.
ابن اثير در اين اثر، محتويات کتابهاى ابن منده، ابونعيم، ابن عبدالبر و ابوموسى را جمع كرده و اشتباهات آنان را باز نموده و مطالبى بر نوشتههاى آنان افزوده است.[۳]
گزارش محتوا
در مقدمه محقق، ضمن ارائه زندگىنامه مختصرى از ابن اثير، به ويژگىها و خصوصيات کتاب اشاره شده است.[۴]
مطالب کتاب با مقدمهاى از مؤلف، در باب شيوه و روش نگارش، ذكر بعضى از منابع و سندهاى آنها و نيز توضيحى در اين خصوص كه لفظ «صحابى» بر چه كسانى اطلاق مىگردد، آغاز مىشود.[۵]
آنگاه شرح حال مختصرى از زندگى پيامبر(ص) و اطلاعات مربوط به حوادث مهم زندگانى آن حضرت از قبيل معجزات، همسران، تاريخ وفات و عمر و جز آن، زينتبخش صفحات آغازين اين کتاب است.[۶]
مؤلف در اين باب مىگويد: «شايسته است شناخت مصحوب بر شناخت صاحب مقدم داشته شود». سپس، هر بخش از کتاب بهگونهاى دقيق، به ترتيب حروف الفبا، نظم يافته است؛ به شرح مربوط به اسامى آغازشده با هر حرف، يك باب از هر بخش اختصاص دارد. مؤلف در ترتيب اسامى و كنيهها تا آخرين حرف هر اسم يا كنيه، به رعايت نظم حروف الفبا، پاىبند بوده است؛ چنانكه بهعنوان مثال، «ابان» را قبل از «ابراهيم» و «ابراهيم بن حارث» را قبل از «ابراهيم بن خلاد» آورده است و اگر نامى حروف آغازينش با نامى ديگر مشترك بوده و خود يك يا چند حرف بيشتر از آن داشته، ابتدا اسمى را آورده است كه حروف كمترى دارد و نامهاى همنگاشت و داراى تلفظهاى متفاوت را با حروف تصحيح كرده است و ملاك اين ترتيب حروف تشكيلدهنده هر اسم بوده است، نه حروف اصلى آنها.[۷] ابن اثير در اين کتاب، تا آنجا كه خود مىتوانسته و گستره تحقيق اجازه مىداده و حوصله کتاب برمىتابيده، تاريخ و محل تولد، پدر، مادر، خويشاوندى، سال اسلام آوردن، ميزان همراهى با پيامبر(ص)، شركت در حوادث، مسئوليتها، انتساب به قبايل و... را بيان داشته است؛ اما به دليل تفاوت مقدار آگاهىهاى موجود، نسبت به صحابيان و اشتهار بعضى از آنان و دسترسى نداشتن به منابعى كه بتواند تصويرى روشن از بسيارى از صحابه ارائه دهد، اطلاعات دادهشده به يك ميزان نيست. در نتيجه، از بعضى، سخن بيشترى به ميان آمده و از بسيارى، فقط به اين عنوان كه راوى حديثى بودهاند يا گذشتگان را نظر به صحابى بودنشان بوده است يا به جهت حضورشان در حادثهاى، يادى در ميان آمده است.[۸]
اين اثر، صرفا کتابى روايى نيست، بلكه در موارد بسيارى مؤلف به تحليل پرداخته و اگر تعارض يا تفاوتى بين روايات وجود داشته، به نقد پرداخته و نظر خويش را بهطور مستدل، درباره صحت يا سقم آن بيان و اشتباهات گذشتگان را گوشزد كرده است.[۹]
در پايان يادكرد هر صحابى نيز، كلمات مشكل و ناآشناى متن را شرح و معنى كرده كه خواننده را در فهم بهتر يارى مىرساند.[۱۰]
اين کتاب، هرچند تاريخ مختصر ويژه زندگانى اصحاب رسول اكرم(ص) است، منحصر در آن نيست. مؤلف به تناسب حال اشخاص، حوادث مهم و مشهورى، از قبيل هجرت به حبشه و مدينه و بيعت عقبه را ذكر كرده است.[۱۱]
اين اثر، چنانكه از خود کتاب برمىآيد و مؤلف هم بدان اذعان دارد، برگرفته از مأخذى در فن تاريخ ويژه زندگانى اصحاب و نيز ساير منابعى است كه در مقدمه يا متن کتاب بدان اشارت رفته است. حاجى خليفه، به نقل از ذهبى در «تجريد الصحابة» (مختصر أسد الغابة) مىگويد: «أسد الغابة کتابى نفيس و دربردارنده همه نامهاى آن دسته از اصحاب است كه در کتاب محمد بن يحيى بن ابراهيم (منده) اصفهانى (وفات: 310ق)، کتاب ابونعيم احمد بن عبدالله بن احمد اصفهانى (336-430ق)، کتاب ابوموسى محمد بن عمر بن احمد اصفهانى (368-463ق) كه خود ذيلى طولانى بر کتاب ابن منده است و نام بسيارى ديگر از صحابيان را در خود دارد و کتاب ابوعمر يوسف بن عبدالله بن محمد بن عبدالبر نمرى قرطبى مالكى آمده است».[۱۲]
ابن اثير در مقدمه کتاب، اعتمادش را به کتابهاى پيشگفته يادآور شده و مىگويد: «در حقيقت بين کتابهاى قبلى همسازى ايجاد كردم و هرگز بدانچه صاحبان آنها گفتهاند، اكتفا نكردم، بلكه آراى ديگر عالمان را نيز آوردم».[۱۳]
سند در اين کتاب، به چند گونه ذكر شده است؛ ابتدا در مقدمه کتاب، علاوه بر چهار کتاب يادشده، شانزده اثرى را كه بهطور عمده از آنها بهره برده، با اندك شرحى در خصوص سندهاى آنها، برشمرده و گفته است: «اينها کتابهايى هستند كه فراوان از آنها نقل شده و ذكرشان بسيار در کتاب آمده است و براى آنكه اسنادها طولانى نشوند و در اثناى کتاب، بهجز نامهاى مؤلفان در ميان نيايد، ذكر مختصرش را به فصلى در ديباچه آوردهام».[۱۴]
به منابع ديگرى نيز استناد شده كه بهتفصيل در کتاب آمده است و از آن جهت كه چهار کتاب مذكور از منابع عمده کتابند، به جهت رعايت اختصار، براى ابن منده حرف «د»، براى ابونعيم حرف «ع»، براى ابن عبدالبر حرف «ب» و براى ابوموسى حرف «س» را در نظر گرفته است. ذكر اين علايم نمودار آن است كه نام صحابى، موضوع بحث در کتابهاى آنان آمده است نه آنكه مطالب و عبارات متن كه ابن اثير آورده از کتاب آنان نقل شده باشد؛ زيرا مستند حديث يا متن کتاب، جداگانه آمده است.[۱۵]
وضعيت کتاب
فهرست مطالب در انتهاى کتاب آمده است. در پاورقىها، ضمن اشاره به اختلاف نسخ، به تشريح كلمات و لغات مشكل و ديرياب متن و ارجاع به ساير منابع پرداخته شده است.
پانویس
منابع مقاله
1. مقدمه و متن کتاب.
2. انصارى خوشابر، مسعود، «فرهنگ آثار ايرانى-اسلامى؛ معرفى آثار مكتوب از روزگار كهن تا عصر حاضر»، تحت نظر هيئت علمى سيد على آل داود، احمد سميعى (گيلانى) و رضا سيد حسينى، به سرپرستى احمد سميعى (گيلانى)، تهران، سروش، 1385.
3. رضازاده لنگرودى، رضا، «دائرةالمعارف بزرگ اسلامى»، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى و همكاران (چاپ دوم)، تهران، 1377، جلد دوم.