اصفهان
اصفهان | |
---|---|
پدیدآوران | هنرفر، لطفالله (نويسنده) |
ناشر | شرکت انتشارات علمی و فرهنگی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1386 ش |
چاپ | 4 |
شابک | 964-445-583-5 |
موضوع | اصفهان |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 2073 /ﻫ9الف6* |
کتاب اصفهان اثر لطفاللّه هنرفر مىباشد. کتاب درباره تاريخ و جغرافيا، رجال، نويسندگان، شاعران، آثار تاريخى، مكانهاى مقدس و سنّتها و آداب و رسوم و محلى اصفهان سخن مىگويد.
انگيزۀ مؤلف چنانكه در مقدمه نوشته «کتاب حاضر براى استفاده جوانان نوشته شده و تا حد امكان از تفصيل مطالب خوددارى شده است. آرزو دارم كه اين کتاب راهنما و راهگشاى جوانان در جهت شناسايى اصفهان مىباشد».
تاريخ نگارش پانزدهم آبان 1346 در مقدّمه رقم خورده است.
ساختار
کتاب از مقدمه و پنج فصل تشكيل يافته است. فصل اوّل به موقعيّت طبيعى و جغرافيايى اصفهان مىپردازد. فصل دوم، نظرى به تحول نهاى تاريخى اين شهر دارد. فصل سوم، سخن از آثار تاريخى مشهور اصفهان است. فصل چهارم، به معرفى اصفهان در دوره معاصر مىپردازد و آخرين فصل شرح حال مشاهير، حكما، فيلسوفان، عارفان، دانشمندان و مورخان اين شهر آورده مىشود.
گزارش محتوا
مقدّمه، معرّفى اصفهان به صورت موجز و مختصر است و اين طليعهاى است براى مطالبى كه در فصول بعدى از آنها صحبت خواهد شد و ديگر از انگيزه مؤلف براى تدوين در مقدمه سخن گفته شده است.
فصل اوّل، به بررسى موقعيّت طبيعى و جغرافيايى اصفهان مىپردازد. اصفهان منطقه نسبتا كوهستانى و وسيعى است به مساحت 197/403 كيلومتر. حدود اين شهر از شمال به شهرستانهاى اردستان، كاشان و از جنوب به شهر گلپايگان، از مشرق به شهرستان نائين و از مغرب به شهرستان فريدن محدود است. از نظر طول و عرض جغرافيايى، قدما اصفهان را بر حسب طول و عرض از اقليم سوم گرفتهاند. ارتفاع از سطح دريا بين 1475 تا 1584 متر ضبط شده است.
از نظر پستى و بلندى اصفهان و در مركز ايران واقع شده و منطقهاى نسبتا كوهستانى است كه از سمت مغرب، در طول دره وسيعى كه بستر زايندهرود است، به وسيله كوههاى مرتفع محصور است. ارتفاعات نزديك شهر، دنباله ارتفاعات شاه كوه لنجان در جنوب اصفهان به دو رشته كوه كم ارتفاع صفّه و بابا سعيد متصل مىشود كه جهت آنها از جنوب به مشرق است. در 25 كيلومترى شمال غربى اصفهان، كوههاى سيد محمد واقع شده است. ارتفاعات شمال اصفهان چاله سياه در 35 كيلومترى شمال غربى اصفهان ختم مىشوند. اندكى دورتر، شمال جلگه اصفهان را كوههاى نطنز و قرود كاشان محدود مىكند و كوه معروف كوكس به ارتفاع 3350 متر در 50 كيلومترى شمال اصفهان واقع شده است.
از گردنههاى معروف اطراف، مىتوان گردنه گاوميش، گردنه رخ و گردنه مورچه خورت و از تنگ مشهور، مىتوان تنگ بيدكان (راه شوسه اصفهان به شهركرد از اين تنگ مىگذرد)، تنگ لاشتر (راه شوسه اصفهان به شهرضا از اين تنگ مىگذرد) و گردنه آب نيل بين اصفهان و قريه پير بكوان نام برد. از نظر فصل اين شهر چهار فصل است، از نظر آب و هواى اصفهان بيشتر صاف و آفتابى است و پيوسته باد معتدل در آن در حال وزيدن است. طبيعت اصفهان در دو زمان جلوه خاص دارد:يكى در ماه ارديبهشت و ديگر در اواخر مهرماه، درجه حرارت، ميزان بارندگى، شهر سرمه و زعفران، زايندهرود و تقسيم آب آن طبق طومار معروف شيخ بهايى، پلهاى زايندهرود، محصولات كشاورزى و ميوهها، انواع درختها، پرندگان، حيوانات وحشى و اهلى، مراتع و جنگلها، معادن، و در آخر از ناحيههاى (بلوك) اصفهان با اسامى قديمى و تاريخى آنها؛ مانند ناحيۀ چى، ناحيۀ، قهاب، ناحيۀ كوهپايه، ماربين و لنجان و در پايان از نجفآباد، چهارمحال، شهر منا (قمشۀ سابق) و اردستان و زوّاره صحبت مىشود.
فصل سوم، آثار تاريخى اصفهان كه عبارت از مسجد جمعه اصفهان، ميدان تاريخى، نقش جهان، مسجد شيخ لطفاللّه، مسجد شاه، عمارت علىقاپو، كاخ چهلستون و مدرسه چهار باغ است. مؤلف به توصيف و تاريخ آنها مىپردازد و از سبكهاى مختلف معمارى كه در ساختن آنها به كار رفته و انواع خطوط كوفى، ثلث و نستعليق كه در نوشتن كتيبههاى مورد استفاده قرار گرفته صحبت مىشود. بعد از اين آثار، پلهاى اين شهر كه مجموعهاى جالب در آثار تاريخى اصفهان محسوب مىشود و در دورههاى مختلف ساخته شدهاند وسيله اياب و ذهاب ساكنان شرق و غرب بستر زاينده رود بوده، معرفى از محل و موقعيّت جغرافيايى آنها و تاريخ ساخت آن بحث مىشود. پلها عبارت از پل شهرستان، پل اللّهوردى خان و پل خواجو.
يكى ديگر از آثار و بناهاى تاريخى اين شهر، گردشگاه چهار باغ است. از سال 1006 هجرى كه اصفهان به عنوان پايتخت شاه عباس اوّل انتخاب تا 1025 كه شاه عباس آن طور كه مىخواست، گردشگاه چهار باغ آراسته شد، فعاليّتهاى قابل ملاحظهاى در اين خصوص صورت گرفت. در آن سال دستور داده شد، از محل دروازه دولت(مقابل كاخ فعلى شهردارى) تا دامنه كوه صفّه (دروازه شيراز) خيابان طويل و عريضى مشجّر شود. در حقيقت چهار باغ به جاى اين كه باغ باشد، خيابان شد و از حيث هئيت و تركيب طورى است كه بيشتر براى محل گردش و تفرّج بود تا براى رفت و آمد. «پيتر ودولاواله»، سياح معروف ايتاليايى مىنويسد: «طول اين خيابان سه ميل و پهناى آن دو برابر خيابان رم است. علاوه بر اينها، گوشه به گوشه در فاصلههاى معين» مقابل بناهاى بسيار زيبا در وسط خيابان، حوضهاى بزرگ، آب با تناسب صحيح و اشكال مختلف بدون لبه ديده مىشود.» از آخرين آثارى كه از آن صحبت مىشود، جلفاى اصفهان است. ارامنه مقيم اصفهان در ساحل جنوبى زآيندهرود، از فرزندان ارامنهاى به شمار مىروند كه در دورۀ پادشاهى شاه عباس اوّل به فرمان او از مسكن اصلى خود جلفا در كنار نهر ارس به پايتخت او كوچ داده شدند. از آنجا كه اين ارامنه بر اثر كار و تجارت در اين شهر ثروتمند شدند، به ساختن خانهها و كاروانسراها و كليساهاى بزرگ همّت گماشتند.كليساى معتبر وانك داراى موزهاى است كه جنب كليسا و در شمال آن واقع شده و داراى سالنهاى متعدد رايشاء و آثار تاريخى است، قبرستان ارامنه در جنوب جلفا و در دامنه كوه صفّه قرار دارد. در پايان «منارجنبان» كه يكى از بناهاى تاريخى جالب اصفهان و در فاصله شش كيلومترى مغرب اين شهر واقع شده است، معرّفى و تاريخ آن مورد بررسى قرار مىگيرد. مشخصات آثار تاريخى موجود و مشهور اصفهان به اجمال در جدولى به آخر اين فصل ضميمه شده است.
فصل چهارم، اصفهان دوره معاصر را مورد كنكاش قرار مىدهد. اين شهر كه در اواخر دوره صفويه به اوج وسعت و زيبايى رسيده بود، پس از انقراض سلطنت شاه سلطان حسين و تسلط افغانها در محرم 1135 دوره سقوط و انحطاط اين شهر شروع شد. «پيرلوئى» سياح و نويسنده فرانسوى كه در سال 1321 به اصفهان مسافرت نموده مىنويسد: «اصفهان پس از تحمل بار محنت اين حمله كه سكنه آن هفتصد هزار به شصت هزار تقليل داده، ديگر عظمت خود را از سرنگرفته است.»
از ديگر عواملى كه موجب از بين رفتن اهميت و اعتبار اين شهر شد، انتقال پايتخت به شيراز و تهران در دوره حكومت زنديه و قاجار بود و اين وضع تا عصر پهلوى بدل منوال بود. اما در اين دوره اصفهان از هر طرف توسعه يافت و خيابانها و ميدانهاى جديد در آن به وجود آمد. مخصوصا اين توسعه و گسترش از مشرق به مغرب اصفهان امروز را از حدود اصفهان (جى) دورتر نموده، به طرف مغرب ناحيه (ماربين) را فراگرفته است. اصفهان دورۀ معاصر با توسعه و گسترش از چهار جهت توانست، اقبال خود را كه در آخر دوره صفويه افول نموده بود، دوباره بدست آورد و مقام شايسته خود را در بين شهرهاى ديگر ايران و ساير ممالك باز كند. امتياز اين شهر نسبت به شهرهاى ديگر ايران از جهات آب و هوا، آثار تاريخى و صنايع محلى (صنايع دستى قديم و امروز) قابل توجه است. از تاسيساتى كه در دوره معاصر در اين شهر احداث شده، مىتوان از تونل و سد كوهرنگ نام برد كه آب كوهرنگ را به زاينده رود متصل نموده است(1332). در فصل پنج شرح حال مشاهير، حكما، فيلسوفان، عارفان و فقهاء و دانشمندان اين شهر آورده مىشود؛ از جمله على بن سهل ازهر اصفهانى (متوفاى 280 هجرى قمرى)، ابوالفرج اصفهانى (356 تا 360) حمزۀ اصفهانى، ابوعلى مسكويه (420)، حافظ ابونعيم(430)، اسماعيل بن عباد(385)، راغب اصفهانى (565)، يا بابا ركنالدين (1270)، ميرفندرسكى (1050)، حزين (1127)، ملا محراب(1217)، محمد على فروغى (ذكاء الملك)، هاتف(1198) و نشاط(1224).
از فقهاى نامدار و مشهور اين شهر مىتوان به، ملا محمدتقى مجلسى (1031)، آقا حسين خونسارى (1090) فاضل هندى(1137) و محمدباقر مجلسى (1110) و ديگران كه شرح حال آنها در اثر درج شده است.
گزارش وضعيّت
پاورقىهاى اين اثر، شامل معرفى بعضى از اعلام كه در متن ذكر شده است، مىباشد.همچنين در متن سرشمارهايى آمده كه آدرس آنها در پاورقى درج شده و بعضى از مصادرى كه در متن مطالب از آنها اخذ شده است، در پاورقى آدرس ذكر شده است.
در اثر تصاويرى از بناها و آثار تاريخى و صنايع همچنين جداول از كارخانههايى كه در اين شهر احداث و مشغول فعّاليت هستند، جمعآورى شده است. در اوّل کتاب فهرست موضوعات درج شده است.