الإكليل من أخبار اليمن و أنساب حمير (بيروت)

الإكليل من أخبار اليمن و أنساب حمير، اثرى  اثر ابومحمدحسن بن احمد بن يعقوب همدانى، به زبان عربى درباره انساب قبيله معروف همدان. تا مدّتى پيش فقط جلد هشتم و دهم اين كتاب در دسترس بود، و اين نيز به دنباله تحقيقات مولر بود كه در قرن نوزدهم همدانى را به محافل علمى شناسانيد. اكنون جلد هشتم نيز با همكارى دانشوران عرب و امريكايى ترجمه و منتشر شده است. جلد اوّل و دوم نيز به وسيله لوفگرن، خاور شناس سوئدى، در برلن كشف شده و جلد نهم نيز در كتابخانه بارودى در بيروت به دست آمده است. بنابراين براى فرض بدبينانه و اصرارآميز درنبورگ بر اينكه مؤلف فقط جلد هشتم و دهم را نوشته، جايى باقى نمانده است. در مورد ديگر مجلدات كتاب قويا شايع است كه يك نسخه كامل از آن در كتابخانه امام در صنعا و چند قسمت متفرق در استانبول و جنوب جزيرةالعرب و بلكه در جاهاى دور دست مانند جاوه وجود دارد.

الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر (بیروت)
الإكليل من أخبار اليمن و أنساب حمير (بيروت)
پدیدآورانابن حائک، حسن بن احمد (نويسنده) اکوع حوالی، محمد (مصحح)
ناشردار الیمنیة للنشر و التوزیع
مکان نشربیروت - لبنان
سال نشر1408 ‌‎ق یا 1987 م
چاپ2
موضوعاعراب - نسب نامه

نسب شناسی

یمن - سرگذشت‌نامه
زبانعربی
تعداد جلد10
کد کنگره
‏DS‎‏ ‎‏247‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏الف‎‏7

البكرى در «معجم ما استعجم» سال نگارش كتاب را 320ه.ق. مى‌داند.

كتاب دهم اين مجموعه «فى معارف همدان و انسابها و عيون اخبارها» نام دارد كه ذيلا به معرفى آن پرداخته مى‌شود.

ساختار

كتاب دهم اين مجموعه مشتمل بر مقدمه‌اى به قلم ناشر، مقدمه‌اى به قلم محقق(كه متاسفانه به نام وى دست نيافتيم) و دو بخش اصلى است:

1-انساب حاشد بن جشم بن حبران 2-انساب بكيل بن جشم بن حبران.

گزارش محتوا

الإكليل همدانى دليلى روشن بر وسعت دانش وى است، زيرا همه دانسته‌هاى خود را در انساب و تاريخ و آثار كهن و حتّى متون حميريان - ساكنان جنوب جزيره در ايام قديم - در آن جا داده است. وى در كتاب خود به نقل مطالب داستانى نوشته‌هاى عربى پس از اسلام بس نكرده بلكه، به كمك اطّلاعات بى‌واسطه خود از الواح تاريخى، به انتقاد آن پرداخته است.

همدانى در اين جلد از اثر بزرگ خويش در ادامه بررسى نسب قحطانى كه معرفى انساب حمير با آن آغاز شد، به بررسى نسب كهلان بن سبأ مى‌پردازد. اين قبيله به سه شاخه تقسيم مى‌شود: عربى، مالكى و غالبى. قبيله كهلان بزرگترين قبيله حمير و از بطون بيشترى برخوردار است؛ اما همدانى در بررسى انساب انشعابات اين قبيله به تفصيل سخن نگفته و تنها به هنگام معرفى نسب قبيله همدان؛ يعنى قبيله خودش، بحث را به درازا مى‌كشاند به نحوى كه گويى اين بخش از كتاب وى به انساب و اخبار و شعراى اين قبيله اختصاص پيدا كرده است.

همدان قبيله‌اى بود كه در واقعه جنگ صفين، بيشتر افراد آن به سپاه على پيوستند و برخى نيز به اردوگاه معاويه ملحق شدند. رئيس قبيله همدان كه با معاويه به جنگ پرداخت شخصى بود به نام حمزه بن مالك.

خود همدان به دو قبيله بزرگ منشعب مى‌شود: حاشد و بكيل. همدانى كتاب دهم را با انساب قبيله «حاشد» آغاز مى‌كند و چنانكه عادت اوست ضمن ذكر انساب افراد اين قبيله به دفعات از اخبار واشعار ايشان ياد مى‌كند.

همدانى ضمن بيان نسب حاشد بن همدان اين نكته را يادآور مى‌شود كه وى از دوستان عمرو بن عاص بود و چون در روز صفين معاويه سپاهيان على را از دستيابى به آب منع نمود، وى زبان به اعتراض گشود و بين او و عمرو بن عاص درگيرى لفظى پديد آمد كه حاشد ضمن شعرى به تعريض نسبت به معاويه و عمرو بن عاص پرداخت. سپس به على پيوست و در ركاب آن حضرت به شهادت رسيد. اين واقعه‌اى است كه در هيچ يك از منابع تاريخى جز الاكليل بدان اشاره نشده است.

همدانى سپس از فرد ديگرى با نام ابومعيد احمد بن حمزه بن يريم، از قبيله حاشد، ياد مى‌كند كه جزء شيعيان على بوده و در جنگ صفين شركت جسته است و هنگامى كه حضرت پرچم قبيله همدان را به دست سعيد بن قيس همدانى داد، وى خشمگين شده، به سپاه معاويه پيوست. سپس به يمن مهاجرت كرد و در جريان سركوب شيعيان يمن به دست بسر بن ارطاه در كنار وى بود.

اين نمونه‌اى از اخبار تاريخى بود كه در هيچ منبعى جز الاكليل نمى‌توان بدان‌ها دست يافت.

پس از فراغت از معرفى انساب حاشد بن همدان، همدانى به معرفى انساب بكيل بن همدان، دومين قبيله بزرگ همدان، مى‌پردازد. وى ابتدا به شرح معناى «بكيل» پرداخته و آن را به معناى زعيم و رهبر مى‌داند.

همدانى ضمن بيان نسب بكيل، به معرفى آن دسته از بكيليان كه به جنگ با خولان پرداختند، مى‌پردازد.

ضمن بررسى انساب همدان، همدانى به معرفى اسامى بطون همدانى كه به كوفه مهاجرت نموده‌اند، مى‌پردازد و چون به معرفى نسب أدهم بن قيس بن ربيعه مى‌رسد به اثبات نسب قوم خويش پرداخته و از انتقال جدش داود از مراشى به رحبه و سپس صنعاء سخن مى‌گويد.

در راستاى معرفى انساب همدان، مؤلف از پادشاهان و شخصيت‌هاى معروف همدان نيز ياد مى‌كند.

با معرفى نسب بكيل، اين جلد از اين مجموعه به اتمام مى‌رسد.

همدانى در فراهم آوردن مطالب اين جلد از كتاب خود از منابعى چند بهره برده است:

آنچه مستقيما از نسب‌شناسان، به ويژه نسب‌شناسان قبيله خود و گروهى از علما شنيده است. همچنين آنچه در منابع و مآخذ معتبر در اين باره بدان‌ها دست يافته است.

ارزش و اهميت اين بخش از كتاب الاكليل، گذشته از تفصيلى كه درباره انساب قبيله همدان در آن داده شده، تفصيلى كه به اين گستردگى در هيچ منبع ديگرى بدان نمى‌توان دست يافت، در بيان اسماء بطون همدان و افرادى از اين قبيله كه به يمن و عراق و شام مهاجرت كرده‌اند و نيز در اخبارى كه درباره رجال همدان و بطون آنان در عراق و شام استقرار يافته‌اند و همچنين وقايعى كه بر آنها گذشته، نهفته شده است.

از جمله نكاتى كه از اين بخش قابل استفاده است، اين است كه همدانى در ناشناخته ماندن انساب كهلان و حمير انگشت اتهام را به سوى نسابه‌هاى عراق نشانه مى‌رود و بنا به دلايلى كه در كتاب موجود است، معتقد است كه ايشان به عمد در اين جهت كوتاهى ورزيده‌اند.

در راستاى معرفى انساب همدان، همدانى به معرفى شعرا و فقهاى مشهور يمن از جمله أجدع بن مالك، دلاور و شاعر همدانى در عصر خويش، معان بن روق شاعر، مالك بن حريم شاعر و دلاور همدانى، ابوميسره عمرو بن شرحبيل و مسروق بن اجدع از فقهاى اين قبيله.

از جمله پادشاهان و سران همدانى نيز از زيد بن مرب بن معديكرب، سعيد بن قيس بن زيد حاشدى، قيس بن سيار بن معاويه و... نيز نام مى‌برد.

روش همدانى در معرفى انساب مانند ساير نسب‌شناسان عرب بر تفريع اصول مبتنى است و با اسلوب جمله فعليه؛ يعنى «أَولَدَ» يا «وَلَدَ» به بيان انساب مى‌پردازد.

الاكليل در معرفى انساب حمير و همدان از اهميت ويژه‌اى برخوردار است، چرا كه منبعى كامل‌تر از اين كتاب در اين باره در اختيار ما نيست. ابن كلبى هم كه در انساب كتابى نگاشته، به معرفى انساب مالك بن حمير بسنده كرده، اما از نسب هميسع بن حمير به اختصار ياد نموده است. همدانى اين كاستى را معلول عدم مسافرت ابن كلبى به يمن و ارتباط با نسب‌شناسان آن ديار مى‌داند.

وضعیت کتاب

نسخه حاضر در برنامه مشتمل بر پاورقى‌هايى به قلم محقق و فهرست‌هاى ذيل مى‌باشد:

فهرست الفبايى اسامى مردان و زنان و گروه‌ها، فهرست الفبايى اعلام جغرافيايى، فهرست الفبايى وقايع و ايام و حوادث، فهرست الفبايى كتاب‌هايى كه در متن و نيز پاورقى‌هاى كتاب از آنها نام برده شده است، فهرست قافيه اشعار و فهرست مطالب.

منابع مقاله

  1. النص، احسان، الحسن بن احمد الهمدانى و كتابه الاكليل1، المجمع العلمى العربى، ج72، ذيقعده 1417، ش2، ص217-236.
  2. همان، كتب الانساب العربيه، كتاب الاكليل للسان اليمن ابى محمد الحسن بن احمد الهمدانى، المعروف بابن حائك، همان، ج69، ربيع الثانى 1415، ش4، ص627-643.
  3. كراچكوفسكى، ايگناتى يوليانوويچ، تاريخ نوشته‌هاى جغرافيايى در جهان اسلامى، ترجمه: ابوالقاسم پاينده، ص: 137.
  4. الجاسر، حمد، مقدمه بر كتاب «صفه جزيره العرب»، تحقيق: محمد بن على الاكوع الحولى، صنعاء، مكتبه الارشاد، 1410ه.ق.، چ1، ص7-30.