القضاء و القدر و إشکالية تعطيل الفعل الإنساني
القضاء و القدر و إشکالية تعطيل الفعل الإنساني | |
---|---|
پدیدآوران | حيدري، کمال (نويسنده) |
ناشر | مكتبة فاران |
مکان نشر | عراق - بغداد |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
القضاء و القدر و إشکالية تعطيل الفعل الإنساني، اثر سید کمال حیدری، رسالهای است مختصر پیرامون مسئله قضا و قدر و شبهات مطرحشده پیرامون آن.
ساختار
کتاب با مقدمه کوتاهی از نویسنده تحت عنوان «توطئه» آغاز و مطالب در هفت عنوان کلی، تنظیم شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، به معنای قضا و قدر و اهمیت پرداختن به آن، اشاره شده است[۱].
در ابتدای کتاب، به این نکته اشاره شد است که قضا و قدر، دارای دو وجه علمی (در دامنه مباحث کلامی و فلسفی) و عملی (در محدوده جامعه، تاریخ، سیاست و...) بوده و وجه علمی، مقدم بوده و به همین دلیل، ابتدا مورد بحث و بررسی قرار گرفته است[۲].
نویسنده در عنوان نخست، به تببین محل نزاع و تشریح موضوع مورد بحث، پرداخته است. وی بر این باور است که اکثر و بلکه تمامی کسانی که به بحث پیرامون موضوع قضا و قدر پرداختهاند، به غموض، پیچیدگی، عمق و درعینحال، اهمیت آن و نیاز به دقت و توجه به همه مسائل و جوانب آن، اعتراف داشتهاند؛ بهگونهای که برخی، مسئله قضا و قدر را چنین توصیف کردهاند: «قضا و قدر، با توجه به آثار موجود، از جمله مسائلی است که مسلمانان صدر اسلام، به آن توجه نموده و سپس مورد بحث و بررسی قرار گرفته و بهواسطه گستردگی دیدگاهها و نظریهها، دایره آن بسیار وسیع گردیده است؛ بهگونهای که امروزه جزو معضلات لاینحل به حساب میآید». برخی نیز بر این باورند که تفکر اسلامی، در خلال چهارده قرن، در تعامل با موضوع قضا و قدر، به نتیجهای جز وجود اشکال در یافتن جایگاه حریت و آزادی انسان در این موضوع، دست نیافته است[۳].
به اعتقاد نویسنده، اشکال اصلی موجود در این مسئله، مربوط به تصور تعارض بین حریت و آزادی انسان و ایمان به قضا و قدر بوده و متفکران اسلامی، در پی اصلاح این تصور، برآمدهاند[۴].
در عنوان دوم، در دو بخش زیر، به بررسی موضوع قضا و قدر، در کتاب و سنت، پرداخته شده است: الف)- قرآن کریم: «قضا» در قرآن کریم، بهواسطه تعدد استعمالات، دارای معانی متعددی است؛ بهگونهای که برخی آن را دارای یازده معنا و برخی همچون علامه حلی (متوفی 726ق)، آن را دارای ده معنا دانستهاند. اما شیخ مفید (413ق) برای این واژه، چهار معنا قائل شده است که عبارتند از: خلق، امر، اعلام، فیصله دادن دعوا بهواسطه حکم و سپس برای هریک، آیهای از آیات قرآن را بهعنوان شاهد ذکر نموده و در پایان به این نکته اشاره کرده است که برای قضا، با استشهاد به آیه شریفه 41 سوره یوسف: قضي الأمر الذي فيه تستفتيان، وجه پنجمی نیز به معنای فراغت از امر، ذکر شده است که در حقیقت به همان معنای خلق بازمیگردد[۵].
برای استعمالات مذکور، به آیات دیگری نیز بهعنوان شاهد مثال، استشهاد شده است، از جمله آیه 23 سوره اسراء: وَ قَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِياهُ وَ بِالْوَالِدَينِ إِحْسَاناً (و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید) به معنای امر؛ فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ (پس هر حکمى مىخواهى بکن که تنها در این زندگى دنیاست که [ تو] حکم مىرانى) به معنای حکم و فیصله دادن؛ آیه 47 سوره آل عمران: إِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا يقُولُ لَهُ كُنْ فَيكُونُ (چون به کارى فرمان دهد، فقط به آن مىگوید: باش؛ پس مىباشد) به معنای اراده تکوینی؛ آیه 44 سوره قصص: وَ مَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِي إِذْ قَضَينَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَ مَا كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ (و چون امرِ [پیامبرى] را به موسى واگذاشتیم، تو در جانب غربىِ [طور] نبودى و از گواهان [نیز] نبودى) به معنای عهد؛ آیه 15 سوره قصص: فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيهِ (پس موسى مشتى بدو زد و او را کشت) به معنای مرگ و قتل و آیه 12 سوره فصلت: فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ (پس آنها را [بهصورت] هفت آسمان، در دو هنگام مقرر داشت) به معنای خلق[۶].
ب)- احادیث: در این بخش، به روایات متعددی که در موضوع قضا و قدر میباشد، اشاره شده است، از جمله روایتی از امیرالمؤمنین(ع) به نقل از پیامبر(ص) که میفرمایند: «لا يؤمن عبد حتی يؤمن بأربعة: حتی يشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له و أني رسول الله، بعثني بالحق و حتی يؤمن بالبعث بعد الموث و حتی يؤمن بالقدر» (بنده مؤمن نیست، مگر آنکه به چهار چیز ایمان داشته باشد: شهادت به اینکه خدایی جز خدای یگانه نیست و من پیامبر خدا بوده و بهحق مبعوث شدهام و ایمان برانگیختن مردگان و ایمان به قدر). در این روایت، پیامبر(ص) ایمان به قدر را همانند ایمان به اصول سهگانه توحید و معاد و نبوت دانسته است[۷].
در سومین عنوان، با استفاده از کلام بزرگانی همچون راغب اصفهانی (متوفی 502ق)، ابن منظور (متوفی 711ق)، ابن فارس و با استفاده از آیات و روایات، به بررسی معنای قضا و قدر، در لغت و اصطلاح، پرداخته شده است[۸].
پس از طرح مباحث گذشته، در عنوان چهارم، به بحث اصلی کتاب و حل مسئله مطرحشده پیرامون اشکال ناسازگاری حریت انسان با ایمان به قضا و قدر، پرداخته شده و چنین نتیجهگیری شده است که قضا و قدر، چیزی بیش از اینکه جزئی از قانون سببیت است، نمیباشد و چیزی ورای سنن الهی جاری در جهان هستی نیست [۹].
در عنوان پنجم، به بررسی نظریات متفکران معاصر، از جمله محمد عبده، عبدالحمید بن بادیس، محمدحسین آل کاشفالغطاء، محمدجواد مغنیه، محمدباقر صدر، مرتضی مطهری و محمدحسین طباطبایی، پرداخته شده است[۱۰].
ششمین عنوان، به بررسی آثار تربیتی و اجتماعی اعتقاد و ایمان به موضوع قضا و قدر اختصاص یافته[۱۱] و در آخرین عنوان، خلاصهای از تمامی مباحث کتاب، ذکر شده است[۱۲].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده است.
در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع، به توضیح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.