ابن سناءالملک، هبةالله بن جعفر
نام | ابن سناء الملک، هبه الله بن جعفر |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 608 ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE3987AUTHORCODE |
ابن سَناء المُلك، ابوالقاسم هبة الله بن جعفر بن محمد ملقب به قاضى سعيد، شاعر و اديب عصر ايوبى و پايهگذار اصول و موازين موشحات(چهارم رمضان 608ق).
جدش محمد ملقب به سناءالملك از چهرههاى سرشناس و توانگر مصر بود و از لقب او پيداست كه احتمالاً وى از بزرگان و رجال دربار فاطميان بوده است. عدهاى به نقل از ياقوت نام جد او را رازن ذكر كرده و گفتهاند: رازن يهودى بوده و در قاهره به شغل صرافى اشتغال داشته است. ابنشعار و ياقوت و نيز ديگر منابع اشارهاى به يهودى بودن او ندارند و در صورت صحت اين گفته دقيقاً نمىدانيم كه در چه زمانى اسلام آورده، اما چون نام فرزند او محمد است، مىتوان گفت كه در هنگام ولادت فرزندش مسلمان بوده است. پدرش جعفر نيز اهل علم و از بزرگان دربار فاطميان و همچنين ايوبيان بوده و از قطعاتى كه از کتاب كنوز الاجداد نقل شده، برمىآيد كه وى مدتى از طرف قاضى فاضل عهدهدار وكالت ديوان مصر بوده و مدتى نيز منصب قضا را برعهده داشته است. ابن شعار دانش او را اندك دانسته، اما مشاغل ديوانى او و مكاتبات و مباحثاتش با قاضى فاضل نادرستى اين سخن را نشان مىدهد.
ابن سناءالملك در خانوادهاى شيعه مذهب و مرفه در قاهره به دنيا آمد. پدرش كه توجه خاصى به تعليم و تربيت او داشت، او را از كودكى به دست استادان علم و ادب سپرد. ابتدا قرآن را نزد شريف خطيب ناصر بن حسن زيدى، و نحو را نزد ابومحمد عبدالله بن بَرّى فراگرفت و سپس در اسكندريه از ابوطاهر احمد سلفى حديث شنيد. از استادان ديگر وى قاضى فاضل و ابوالمحاسن بهنسى را مىتوان نام برد. برخى او را حافظ قرآن نيز دانستهاند.
او در جوانى ذوق و استعداد خود را در زمينه شعر و ادب آزمود و با سرودن قصايدى در مدح صلاحالدين ايوبى و ديگر كارگزارانش مخصوصاً وزير عبدالرحيم بيسانى معروف به قاضى فاضل نبوغ خود را ظاهر ساخت. در آن زمان اگرچه جنگهاى صليبى افكار وزرا و كارگزاران حكومتى را به خود مشغول مىداشت، اما آنان را از توجه به ادبا و شعرا كه اهميت قصايد حماسى ايشان كمتر از اهميت ضربات شمشير جنگجويان نبود، باز نداشت. از اينرو مدايح ابن سناءالملك بهزودى در دل آنان جاى گرفت و وى از مقربان آنان شد.
ابتداى آشنايى ابن سناءالملك با قاضى فاضل وزير ايوبى به درستى روشن نيست، اما از قراين چنين برمىآيد كه آغاز آن قبل از رفتن قاضى فاضل به شام (در 570ق) است و علت اين آشنايى احتمالاً روابط دوستانه بين قاضى با پدر او بوده است. قاضى فاضل كه از علما و انديشمندان عصر خود بود و در دستگاه خلافت ايوبيان و مخصوصاً نزد صلاحالدين ايوبى منزلتى والا داشت، در پيشرفت و به شهرت رسيدن ابن سناءالملك سخت مؤثر بود، و ابن سناءالملك خود در بسيارى از اشعارش بدين امر اشاره كرده، شهرت و آوازۀ خود را مديون او مىداند. پس از آنكه قاضى فاضل در ركاب صلاحالدين ايوبى به دمشق رفت، نيز ارتباط آن دو قطع نشد تا اينكه در 571ق قاضى فاضل او را به شام دعوت كرد و در ديوان انشا به كار گماشت.
ابن سناءالملك در قاهره با چند تن از ادبا و انديشمندان عصر خود مجالس و محافلى ادبى تشكيل داده بود و در اين محافل كه گاه با عيش و نوش نيز همراه بود از بزرگان علم و ادب براى مباحثه و مناظره در زمينههاى مختلف ادبى دعوت مىكرد، و در اين كار چندان جدى بود كه اگر شاعر يا اديبى دعوتش را نمىپذيرفت، او را تهديد به هجو مىكرد. على بن ظافر صاحب بدائع البدائه و ابوعلى ديباجى از جمله كسانى بودهاند كه در اين محافل شركت داشتهاند. ابن عُنَين نيز كه در اين ايام گذارش به مصر افتاده بود، مدتى در جمع آنان حاضر مىشد.
آنچه بيشتر باعث شهرت و بلندى آوازه ابن سناءالملك شد، تدوين اصول و قواعد موشحات است. از زمان ظهور موشحات تا عصر او كه بيش از سه قرن مىگذشت، هنوز كسى به جمعبندى و تدوين اصول و موازين كلى موشحات نپرداخته بود.
اشعار او گرچه از ويژگىهاى شعر آن زمان، چون سادگى الفاظ، لطافت معانى، تقليد، عدم تجديد و نوآورى و بهكارگيرى محسنات بديعى از قبيل جناس، طباق و توريه تهى نيست.
درباره مذهب وى اختلاف است: عدهاى از متأخرين او را سنى دانستهاند، اما ابنسعيد اندلسى او را از شيعيان تندرو خوانده است. شايد نظر ابنسعيد به صواب نزديكتر باشد، زيرا برخى از اشعارى كه در ديوانش آمده نيز، شيعه بودن او را تأييد مىكند، به ويژه ابياتى كه با حزن و اندوه در وصف روز عاشورا و كشته شدن مظلومانه حسين بن على(ع) سروده و ضمن اينكه قاتلين او را ياغى و دشمن دين خوانده، وى را شفيع حوائج خود دانسته است.
ابن سناءالملك در قاهره چشم از جهان فروبست.
آثار
- دارالطراز في عمل الموشحات؛
- ديوان اشعار؛
- فصوص الفصول و عقود العقول؛
- مختارات من شعر ابن رشيق قيروانى؛
- حصايد الشوارد و يا مصايد الشوارد[۱].
پانویس
- ↑ فاتحىنژاد. عنايتالله، ج3، صص 712-715
منبع مقاله
دائرةالفاتحىنژاد. عنايتالله، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374 دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، جلد 3، صص 712-715، تهران، 1374.نوشته عنآيتالله فاتحىنژاد.