معرفة علوم الحديث و كمية أجناسه

من کتب اصول الحدیث معرفه علوم الحدیث و کمیه اجناسه
نام کتاب من کتب اصول الحدیث معرفه علوم الحدیث و کمیه اجناسه
نام های دیگر کتاب من کتب اصول الحدیث
پدیدآورندگان حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله (نويسنده)
زبان عربی
کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏107‎‏/‎‏35‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏2‎‏م‎‏6
موضوع حدیث - علم الدرایه

حدیث - علم الروایه

حدیث - متون قدیمی تا قرن 14

ناشر دار ابن حزم
مکان نشر بیروت - لبنان
سال نشر 1424 ق
کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE18126AUTOMATIONCODE


معرفى اجمالى

معرفة علوم الحديث و كميّة أجناسه، از آثار ارزنده ابوعبدالله محمد بن عبدالله مشهور به حاكم نيشابورى (321- 405ق) يكى از پيشوايان علوم حديث است.اين اثر را «احمد بن فارس سلوم» تصحيح و شرح و همراه با مقدمه‌اى عالمانه منتشر كرده است. وى تعليقات حافظان «مؤتمن ساجى» و «تقى ابن صلاح» را نيز در پاورقى‌هاى كتاب ذكر كرده است. زمان و مكان نگارش كتاب معلوم نشده است.

ساختار

كتاب حاضر از مقدمه محقق (درباره منزلت علمى حاكم نيشابورى و جايگاه كتاب و تعليقات حافظان بر آن و ويژگى‌هاى نسخه خطى و چاپ حاضر)، مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل 52 نوع از شناخت علوم حديث) تشكيل شده است. زبان و ادبيات اين اثر عربى قديمى رايج در حوزه علوم حديث است. نويسنده در مقدمه مختصرش تأكيد كرده است كه چون ديدم بدعت در زمان ما، زياد و شناخت مردم به اصول سنن، كم شده با آنكه مردم به نگارش اخبار توجه دارند و جويندگانش بسيار است ولى همراه با اهمال و غفلت و بدون دقت كافى، پس اين مطلب مرا به نگارش كتابى در زمينه انواع علوم حديث واداشت تا به نياز طالبان روايت و علاقمندان نگارش احاديث پاسخ دهم و مى‌كوشم اختصار را مراعات كنم[۱].

گزارش محتوا

درباره محتواى كتاب به چند نكته اشاره مى‌شود:

  1. نويسنده تأكيد كرده است كه از مواردى كه جوينده حديث در روزگار ما نياز دارد اين است كه از احوال و ويژگى هاى محدث جستجو كند كه اولاً آيا معتقد به شريعت توحيدى است يا نه و ثانياً آيا خودش را ملزم به اطاعت از پيامبران و رسولان الهى در شريعتى كه بر آنان وحى شد مى‌داند يا خير و همچنين حالاتش را بررسى كند كه آيا او هواپرست است و مردم را به هواى نفس فرامى‌خواند يا نه؛ چراكه دعوت‌كنننده به بدعت حديثش نوشته نمى‌شود و هيچ كرامت و ارزشى ندارد؛ چون پيشوايان مسلمانان اجماع دارند كه بايد نوشتن حديث او را ترك كرد. سپس از سنّ او بايد پرسيد تا معلوم شود كه آيا احتمال دارد او از كسانى كه نقل مى‌كند اين حديث را شنيده باشد؛ چون ما از مشايخ كسانى را ديديم كه خبر مى‌دادند از كسانى، درحالى‌كه سنشان كمتر از آن بود كه آن شيوخ را كه از آنان خبر مى‌دادند ديده باشند! سپس از اصول او تفحص مى‌شود كه آيا قديمى است يا جديد؟ چون در زمان ما گروهى پيدا شده‌اند كه كتابهايى خريدارى مى‌كنند و همان را روايت مى‌كنند و گروهى ديگر شنيده‌هايشان را در كتابهاى قديمى مى‌نويسند و بعد همان را روايت مى‌كنند! پس خبرگان و اهل فنّ اگر سخنان اين گروه را شنيدند بر آنان لازم است كه جرح كنند و آنان را از نظرها ساقط كنند تا آنكه توبه آنها آشكار شود. اگر كسى كه اهل فنّ نيست چنين مطالبى را بشنود او هم معذور نيست و بايد آنچه را نمى‌داند از دانايان بپرسد. و روش پيشينيان چنين بوده است[۲].
  2. نويسنده نوع سى‌ودوم را عبارت از شناسايى مذهب محدثان شمرده و از مالك بن انس نقل كرده است كه: علم از شخص هواپرستى كه مردم را به نفسانيات خويش دعوت مى‌كند دريافت نمى‌شود. همچنين نويسنده روايتى نقل كرده است از مثنى بن معاذ كه گفت پدرم گفت كه به شعبه نامه‌اى نوشتم درحالى‌كه او در بغداد بود و از او در مورد قاضى ابوشيبه پرسيدم؛ او نوشت: از او روايت مكن چون او مردى است كه مذهبش مذموم است و وقتى نامه مرا خواندى پاره‌اش كن![۳]
  3. نويسنده در شناخت نوع 52 علوم حديث چنين نوشته است: اين نوع عبارت از شناخت كسى است كه اجازه داده است كه حديث بر استاد عرضه شود و آن را سماع ناميده و كسى كه نوشتن اجازه از شهرى به شهر ديگر را اخبار خوانده و كسى كه اين مطلب را انكار كرده و آن را شرح‌حال در هنگام روايت شمرده است. و در بيان عرضه مى‌نويسد: اينكه راوى، حافظ و مُتقِن باشد و جوينده‌اى كه طالب فايده علمى است جزئى يا بيشتر از آن روايات را تقديم مى‌كند پس راوى، آن را بررسى مى‌كند و حديث را مورد تأمل قرار مى‌دهد. پس اگر آن را شناخت و فهميد كه از احاديث خودش است، به مستفيد مى‌گويد: بر آنچه به من تحويل دادى آگاه شدم و همه احاديث را شناختم و اينها احاديث من از استادانم است پس آنها را از جانب من روايت و نقل كن[۴].

وضعيت كتاب

نويسنده براى كتاب، افزون بر فهرست تفصيلى مطالب، فهارس فنى -آيات، روايات، مشايخ مصنف و تعداد رواياتش، ثقاتى كه مصنف از آنان را ياد كرده، راويانى كه در بين راويان صحيحين ثبت نشده‌اند ولى هيچ ضعف و جرحى بر آنان نيست و فوائد و مباحث نيز تنظيم كرده است.

اين كتاب به صورت مستند منتشر شده است و مصحح محترم ارجاعاتش را به‌صورت پاورقى آورده است. مصحح در پاورقى‌ها گاه نام كتاب و نويسنده و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده و در موارد متعددى توضيحاتى ذكر كرده است و در بيشتر موارد نسخه بدلها را ذكر كرده است. مصحح تصاويرى از آغاز و انجام چند نسخه خطى از اثر حاضر و حاشيه مطول ابن ناصر و حاشيه مؤتمن ساجى را آورده است.

پانویس

  1. ر.ک: متن كتاب، ص106- 107
  2. ر.ک: همان، ص132- 134
  3. ر.ک: همان، ص412- 413
  4. همان، ص671


منابع مقاله

مقدمه و متن كتاب.


پیوندها