كاشفة الحال عن أحوال الاستدلال

كاشفة الحال عن أحوال الاستدلال اثر محمد بن على بن ابراهيم بن حسن بن ابی‌جمهور احسايى، به زبان عربى و در موضوع اجتهاد(استدلال بر تكاليف شرعى) و چگونگى آن و آنچه دانستنش در اين راه لازم است و آنچه در آن، اجتهاد واقع مى‌شود و مجتهد(مستدل) و شرايط وى مى‌باشد؛ به عبارت ديگر، اين كتاب، در زمينه چگونگى دست‌يافتن به استدلال بر تكاليف شرعى است.

کاشفة الحال عن أحوال الاستدلال
كاشفة الحال عن أحوال الاستدلال
پدیدآورانکنانی، احمد (محقق) ابن‌ابی‌جمهور، محمد بن زین‌الدین (نويسنده)
ناشرمؤسسة ام القری للتحقيق و النشر
مکان نشربیروت - لبنان
سال نشر1416 ق
چاپ1
موضوعاصول فقه شیعه - قرن 9ق.
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‎‏BP‎‏ ‎‏158‎‏/‎‏85‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ک‎‏2
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

كتاب، داراى يك مقدمه و پنج فصل و يك خاتمه است.

گزارش محتوا

مقدمه: در مقدمه كتاب، از شناخت چگونگى استدلال، غرض از استدلال و نياز به استدلال سخن گفته شده است.

فصل اول: اين فصل، درباره علومى است كه براى استدلال، مورد نياز است. اين علوم، نه‌تا و بر سه نوع است:

1. علوم ادبى، شامل لغت، صرف و نحو. راز نياز به اين علوم، آن است كه اكثر ادله معتبر، مأخوذ از كتاب و سنت است كه عربى است، پس اطلاع بر معانى لغات عرب لازم است و از طرف ديگر، چون معانى، به حسب اختلاف احوال لفظ و صفات عارض بر آن و اختلاف اعراب، مختلف مى‌شود، پس آشنايى با صرف و نحو هم واجب است.

2. علوم عقلى، شامل منطق، كلام و اصول. از آن‌جايى كه اجتهاد، استدلال براى به دست آوردن تكاليف شرعى از ادله آنهاست پس به ابزارى احتياج است كه ذهن را از خطاى در استدلال باز دارد و آن منطق است و به دانشى نياز است كه تكليف‌گذار و صفات و افعال وى و وجوب تكليف و... را معرفى كند و آن علم كلام است و به علمى احتياج است كه از ادله و كيفيت استدلال با آنها و شرايط آنها و... بحث كند و آن علم اصول است.

3. علوم نقلى شامل تفسير، حديث و رجال. از آن‌جا كه خيلى از احكام شرعى از قرآن اخذ مى‌شود و قرآن داراى بطون و معانى متعدد است، براى شناخت آن معانى و استنباط احكام، آشنايى با تفسير قرآن لازم است و از آن‌جا كه بسيارى از جزئيات و تفاصيل احكام، در سنت؛ يعنى احاديث مروى از رسول(ص) وجود دارد، پس شناخت حديث ضرورت دارد و چون خيلى از احاديث، به‌صورت خبر واحد است و نياز به شناخت راويان آنهاست و اين مهم، با دانستن علم رجال حاصل مى‌شود، پس آشنايى با آن لازم است.

مؤلف، در ادامه اين فصل، از علومى مانند علم معانى، علم به وفاق و خلاف و علم به فقه به‌عنوان مكملات و متممات ياد كرده است.

فصل دوم: در اين فصل، از مقدار مورد احتياج از علوم مزبور، در كار استدلال بر مطالب شرعى، بحث و منابعى براى شناخت علوم مزبور معرفى شده است.

فصل سوم: در اين فصل، از كيفيت استدلال بحث مى‌شود و براى اين منظور، نخست، ادله اربعه(كتاب، سنت، اجماع و عقل) بررسى شده است و سپس از ترتيب اين ادله در مقام استدلال و بيان ترجيح بعضى از آنها بر بعضى ديگر به هنگام تعارض سخن به ميان آمده است.

فصل چهارم: اين فصل، در مورد احكام و مسائلى است كه استدلال و اجتهاد در آنها واقع مى‌شود و آن، تمام احكام شرعى و مسائل اجتهادى است كه در علم فقه پيرامون آنها بحث مى‌شود و آراى مجتهدين در مورد آنها به حسب اختلاف امارات آنها مختلف است و...

فصل پنجم: در اين فصل، از مستدل و شرايط وى سخن به ميان آمده است و مباحث مربوط به مستدل و مستفتى و آنچه استفتا در مورد آن صحيح است، هر كدام، به‌صورت مستقل بررسى شده است.

خاتمه: مؤلف، در خاتمه به تشويق و ترغيب خوانندگان براى پيمودن طريق اجتهاد و از ميان برداشتن موانع آن و... پرداخته است.

منابع مقاله

مقدمه و متن كتاب.