سفرنامه کارری
نام کتاب | سفرنامه کارری |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | جملی کارری، جووانی فرانچسکو (نويسنده)
نخجوانی، عباس (مترجم) کارنگ، عبدالعلی (مترجم) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | DSR 1183 /ج8س7 |
موضوع | ایران - آداب و رسوم و زندگی اجتماعی
ایران - سیر و سیاحت - قرن 12ق. جملی کارری، جووانی فرانچسکو، 1651 - 1725م. - سفرها سفر نامهها |
ناشر | اداره کل فرهنگ و هنر آذربايجان شرقی |
مکان نشر | تبریز - ایران |
سال نشر | 1348 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE3238AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
سفرنامه كاررى، اثر جملى كاررى، جهانگرد ايتاليايى 1105ق و ترجمه عباس نخجوانى و عبدالعلى كارنگ مىباشد.
سفرنام جملى كاررى، جهانگرد ايتاليايى، از آن جهت مفيد و قابل بررسى است كه با ظرافت تمام، مشاهدات خود را از شهرهاى ايران و مردم و رسوم آنان بيان كرده است.
اين سفرنامه از اوضاع مردم ايران در اواخر دور صفويه سخن مىگويد و اگر چه اعتقادات و آداب و رسوم آن زمان تفاوت فراوانى با فرهنگ امروز جامع ما دارد؛ اما چون از نگاه دقيق جهانگرد ايتاليا يى به وقايع نگريسته شده، جالب توجه است.
نويسنده، هم از اوضاع دربار و اخلاق پادشاهان صفوى سخن گفته و هم از مردم كوچه و بازار. شرح سفرهاى او به شهرهاى جلفا، تبريز، قم، اصفهان شيراز و بندر لنگه و بيان ديدنىهاى اين شهرها براى محققان و دانشجويان بسيار مفيد است.
ساختار
كاررى سفرنامه خود را به دو بخش تقسيم كرده است: در بخش اول شرح حوادث سفر بر توصيف اوضاع اجتماعى غلبه دارد؛ اما در بخش دوم، به طور اختصاصى به مذهب، پوشاك، آداب و رسوم (ازدواج، مرگ و..). تفريحات و مشاغل و... پرداخته و بدينسان اين بخش گوياى نسبتا روشنى از بستر زندگى توده مردم ايران زير سايه اقتدار حكومت صفويه در عصر شاه سليمان صفوى است.
گزارش محتوا
جووانى فرانچسكو جملى كاررى جهانگرد ايتاليايى كه در سال 1105ق؛ يعنى همزمان با سلطنت شاه سليمان صفوى به ايران قدم گذاشته است و در مراسم تاجگذارى شاه سلطان حسين حضور داشته؛ از جمله مسافرانى است كه پس از پشت سر گذاشتن خطرهاى بسيار به ايران وارد شده است. او كه هنگام ورود به ايران، سرا پا غرق در شادى مىشود، لذت شيرين رسيدن به ايران آنچنان او را از خود بىخود كرده كه تمامى رنجهاى مسير را از خاطرش پاك مىكند.
كاررى از آغازين صفحات سفرنامه خود بسان نقاشى قلموى خاطر خود را چنان بر صفحه مىكشد كه تصاويرى زنده را در پيش چشم خواننده ترسيم مىكند.
درباره اخلاق اجتماعى مردم ايران كاررى بر اين نظر است كه مردم ايران متمدن، شريف و درستكار، بخشنده و مخالف تقلب و نادرستىاند و در قياس با تركان عثمانى از خلقيات قابل توجهى برخوردارند. رفتار آنها با خارجيان خوب است و بنابراين حسن برخورد، خارجيان با آزادى كامل مىتوانند در ايران تردد كنند و حتى با ايرانيان رابطه دوستى برقرار نمايند و اين كاملا بر خلاف آن چيزى است كه در عثمانى در جريان است.
كاررى به چند جمله از اصطلاحات تعارفآميز در بين ايرانيان نيز اشاره كرده است: قربان خواستهاى شما، قدم بالاى چشم ما، چاكر جنابعالى، اختيار مخلص دست سر كار است و... و اين خود مىتواند اندكى از گفتوگوهاى معمول در بين مردم آن روزگار را نشان دهد. از جمله تفريحات دلچسبى كه در بين مردم آن دوران جذابيت بيشترى داشته و آنها را به آرامش بيشترى مىرسانده و در تكاندن خستگىهاى روزمرگىهاى زندگى، آنها را به اندكى آسودگىخاطر مىرسانده، نشستن بر سر جويبارها و گوش سپردن به نواى پاى آب و تماشاى مناظر سرسبز و خرم بوده است.
از تفريحات و سرگرمىهاى قابل توجه در اين دوران بين كودكان و جوانان، پرواز دادن بادبادكهايى است كه آن را با لولهاى مقوايى با دنبالهاى بلند مىساختند و با نخى نازك به هوا مىفرستادند. كاررى صداى برخاسته از اين بادبادكها را به صدايى شبيه صداى ارگ كليسا تشبيه كرده است. گويى كودكان رهيده از گذر شتابناك زمان با تماشاى رقص بادبادكى كه نواى آرامشبخشى از خود توليد مىكند نيز در جستوجوى دمىآسودگىاند و پرواز خاطرات كودكىشان و آرزوهاى بلندشان را در رقص بادبادكها به تماشا مىنشستهاند.
از جمله زواياى جالبى كه در نظر كاررى مهم افتاده و آن را در اوراق سفرنامهاش منعكس ساخته، انجام مراسم ازدواج است.
و اين تنها يكى از لايههاى پنهان و جذاب زندگى مردمىاست كه در كوچه پس كوچههاى شهرها و روستاها در پى روزگارى عادى قدم مىزنند و نامى از خود در تاريخ سياسى و نظامى حاكم بر جاى نمىنهند. كاررى درباره نشان دادن عشق و علاقه برخى از مردان نسبت به زن خود مىنويسد: در پارهاى از موارد براى نشان دادن شدت علاقه خود به زنى، بازوى خود را با آهن تفته داغ مىكنند و مىخواهند بگويند كه آتش عشق دلشان از آتشى كه بازويشان را داغ مىكنند، سوزناكتر است.
اما در مورد چگونگى انجام بخشى از مراسم ازدواج، كاررى مشاهده كرده است كه قبل از آن كه عروس را به خانه داماد ببرند، داماد برحسب وسع مالى خود لباسهايى را به خانه عروس مىفرستد و مبلغ مهريه را تعيين مىكند. شب عروسى داماد همراه با جمعى از خويشان خود و در حالى كه همراهان او چراغها و مشعلهايى در دست دارند، به سوى خانه عروس به راه مىافتند و اطرافيان عروس نيز پياده و يا سواره براى استقبال از كسان داماد، به راه مىافتند و زمان برخورد اين دو دسته با هم كرنا و شيپور مىنوازند و پس از مشايعت آنها تا خانه عروس روحانى عاقد مبلغ مهريه را اعلام مىكند تا پس از تاييد خانواده عروس ثبت شود.
در برابر اين جنبه شاد و روشن زندگى توده مردم، بيمارى و مرگ، بسان يكى از زواياى غمانگيز حيات در سفرنامه كاررى انعكاس يافته است. بنا بر نوشته او، زمانى كه يكى از ايرانيان بيمارى ناعلاجى را دچار مىشود، اطرافيان او براى آن كه ديگران را به دعا براى شفاى بيمار خود دعوت كنند، هر روز عصر بر پشتبام خانه آتشى را مىافروزند. و هر گاه بيمار به كام مرگ رانده شود، كسان او با گريه و شيون و تعريف از منش اخلاقى او پيكرش را با تابوت تا قبرستان همراهى مىكنند. اگر كسى از بزرگان فوت كند، در مراسم تشييع جنازه او اسبهايى تدارکمىبينند كه روى يكى از آنها، عمامه متوفى و روى ديگرى، شمشير و تركش و كمان او و روى اسب سوم لباس و وسايل شخصى او حمل مىشود.
اما درباره وضعيت ظاهرى ايرانيان كاررى به نكاتى اشاره ورزيده كه در پارهاى از آنها دچار خطا و اشتباه گرديده است و اين نشان از آن دارد كه نگاه او به عنوان ناظر جامعه ايران عصر صفوى تا بطن و متن واقعى حيات اجتماعى - فرهنگى فاصلهاى پرناشدنى دارد. او درباره لباس متداول در ايران اگر چه به طبقات فرودست و فرادست توجه كرده، اما در ارائه تصويرى روشن از نوع لباس اهل حرف و مشاغل گوناگون و تفكيك لباسهاى زنان اعيان و زنان طبقات پايين بازمانده است. او مىنويسد: لباس متداول ايرانيان، جبهاى است كه تا قسمتى پايينتر از زانو را مىپوشاند؛ آستينهاى تنگ و دراز دارد و تا روى دست مىافتد. آستينها دگمه ندارند و با نوارى كه روى آنها دوخته شده بسته مىشود.
او لباس ثروتمندان را از پارچه ابريشمى و با كمربندى با همين جنس توصيف كرده است؛ در حالى كه از اين كمربندها چند گل زرين نيز آويزان است. علاوه بر آن ثروتمندان عمامه خود را كه معمولا از حرير زربفت است، با سكهها و سنگهاى قيمتى تزئين مىكنند. لباس روستاييان ساده بوده و ساق پاى خود را با مچ پيچپشمى مىپوشاندهاند. لباس زنان از قسمت جلو باز و با كمربندى محكم مىشده است. زنها كلاههاى كوچكى بر سر مىگذاشتند كه بر آنها سكههاى زرين و سنگهاى گرانبها مىدوختند. اغلب زنان جوان نيز نوارى را بر پشت خود داشتند كه به كيسهاى متصل بوده و گيسوان خود را در آن كيسه جاى مىدادند.
كاررى در بخشى از اثر خود كه به مشاهداتش در اصفهان مربوط مىشود، به نكتهاى اشاره كرده كه نشان از تحرك عمودى در جامعه عصر صفوى دارد و يكى از شيوههاى معمول دستيابى به مشاغل مهمتر قلمداد مىشده است. او در ميدان نقش جهان مسابقه دو براى پذيرفته شدن در چاپارى ديوان بيگى (محكمه قضاوت) شاهد مىشود كه طى آن غلامان دستگاه ديوانبيگى براى دست يافتن به شغل چاپارى مىبايست از عالى قاپو تا ستون سنگىاى كه بر فراز تپهاى در پنج كيلومترى نقطه مبدا واقع شده بود را بدوند و اين فاصله را هفت بار بدون توقف بايد طى مىكردند. لباس اين افراد، شلوار كوتاهى بوده كه تا زانو آنها امتداد داشته و زنگولههاى كوچكى از كمر آنها آويزان بوده و براى جلوگيرى از خستگى بر ماهيچههاى ران خود روغن مخصوصى را مىماليدند.
سوگوارى محرم، عقايد مذهبى و مشاغل و... از ديگر موارد خواندنى سفرنامه كاررى است كه شرح و تحليل آن در اين كوتهواره نمىگنجند و خوانندگان علاقهمند براى كسب اطلاعات بيشتر مىتوانند، به اثر مذكور مراجعه كنند. اما در اين قسمت بنا به اهميت رويكرد شخصى شاه سليمان به امر سلطنت، به عنوان قدرتى كه در فضاى كلى كشور نقش تعيين كننده دارد و مشاهدات ارزنده كاررى در اين باره، بدين مهم پرداخته مىشود. با توجه به سياستهاى عصر شاه عباس، مبنى بر محصور ساختن شاهزادگان در حرمسراى سلطنتى كه در پى سوءظن شاه نسبت به پسرانش روى داد. شاه سليمان نيز در حرم پرورش يافت و بنابراين از رموز سياست مملكتى چندان آگاهى نداشت. در زمان او قدرت توسط وزير (اعتمادالدوله) و خواجگان حرم و ديگر كاربدستان جز شخص شاه اعمال مىگرديد و بدينسان آرام آرام سقوط سلسله صفويه نزديك شد. شايان ذكر است كه اين مهم در سفرنامه كاررى نمود، يافته است. او از مستى دائمى شاه سخن گفته: مستى اين پادشاه به حدى است كه خود قادر به گرفتن شراب نيست و دائما ساقى زيبايى پيالهاى لبريز جلوى لبان او مىگيرد...
كاررى يكى از وجوه ناكارآمدى سلطنت او را در امتداد روابط صلحآميز با تركان عثمانى مىداند و بر اين نكته تاكيد دارد كه طى دوران سلطنت او از سوى پرتغالىها پيشنهاداتى راجع به حمله به عثمانى عرضه شد؛ اما شاه اين پيشنهادها را رد مىكرد و از فرصتهاى به دست آمده نفعى نبرد! از سوى ديگر سختگيرىها و ستم اين پادشاه صفوى و رهاشدن امور سياسى از دست او فضايى كاملا متفاوت را با آن چه در دوران شاه عباس اول مىگذشت، به تصوير مىكشد! كاررى به حوادث زمان تاجگذارى شاه سليمان صفوى اشاره كرده است. او در اين باره به بيمارى و ناتوانى پزشکان دربار از معالجه او سخن گفته است.
سفرنامه كاررى علاوه بر وقايع ورويدادهاى سفر او مشحون از تصاوير نابى از اوضاع اجتماعى مردم و اخلاق و انديشه شاه صفوى. تصاويرى كه در نوع خود بىنظيرند، زيرا جز در سفرنامهها در تاريخنگارى سلسلهاى اين دوران چندان چيزى از وضعيت زندگى توده مردم در دست نيست! شناخت شخصى كاررى كه همه برآمده از انتظار نوسانآميز او براى ورود به ايران است، شناختى است درخور تعمق و بررسى و در كنار ساير اطلاعات بر جاى مانده از سفرنامههاى اين دوران به منظور دريافت وجوه ذهنى و عينى جامعه عصر صفوى، ارزنده و ماندگار است.
گزارشهاى او از شهرهاى ايران، به ويژه شهر مقدس قم با گزارشهاى تاورنيه و سياحان پيشين و معاصر و در برخى از زمينهها متفاوت است. «كاررى» درباره موقعيت جغرافيايى و نماى بيرونى و وضع بازار و خانههاى شهر مقدس قم مىنويسد:
«شهر قم شصت و نه درجه طول و سى و پنج درجه عرض جغرافيايى دارد، محيط آن قريب ده ميل است. برج و باروى آن در نتيجه ريزش باران از بين رفته و به صورت ويرانه درآمده است. خانههاى شهر نيز همين حال را دارد. ميدان شهر كثيف و زننده و مغازههاى آن خالى و محقر است».
اما كاررى در كنار اين عيبجويى و گزارش نادرست، نكتهاى را ياد كرده است كه عبرت آموز است. او مىنويسد:
«اما قم چند مسجد زيبا دارد، اگر مخارج هنگفتى كه براى بناى مساجد تازه صرف مىشود، به مصرف تعمير و نگهدارى اين چند مسجد قديمى برسد، آنها را از ويرانى و انهدام نجات خواهد داد. متاسفانه به اين نكته توجه نمىشود و هر ثروتمندى براى آمرزيده شدن گناهان و زنده ماندن نامش به ساختمان مسجد تازهاى اقدام مىكند، ولو چند سال پس از مرگ او مبدل به تل خاک شود. از اين رو است كه روز به روز شمار مساجد ويران افزون مىشود.»
كاررى على رغم اين خردهگيرىها، كاروانسراها، توليد اشياى چرمى، گندم و ميوههاى قم را ستوده و در اين باره چنين نوشته است:
«كاروانسراها تا حدى راحت و بعضى دو طبقه هستند. در اطراف شهر گندم و اقسام ميوه به حد وفور بدست مىآيد. چكمههاى ساغرى و ديگر اشياى چرمى رنگارنگ نيز در اين جا ساخته مىشود».
بخش عمده گزارش «كاررى» از قم مربوط است به حرم حضرت فاطمه معصومه(س). كاررى گر چه در اين زمينه اشتباه برخى از سفرنامه نويسان پيشين را تكرار كرده و حضرت فاطمه معصومه را دختر بىواسطه امام حسين(ع)، به شمار آورده است، ولى نكتههايى دقيق و ظريف از وضعيت حرم مظهر و رواقهاى اطراف آن ثبت كرده است كه به راستى ارجمند و زيباست.
گزارش كاررى، شامل جنبههاى معمارى، هنرى و معنوى حرم مطهر حضرت معصومه مىشود و علاوه بر آن به نقش اجتماعى حرم نيز اشاره نموده و از تحصن بدهكاران و گرفتاران در اطراف مرقد دختر پيامبر(ص) و اطعام و اعطاى صدقه به نيازمندان به نيكى ياده كرده است.
منابع مقاله
- متن و مقدمه كتاب
- راهنماى كتاب جلد سيزدهم، نوشته محمد مشيرى