خاطرات سفر
نام کتاب | خاطرات سفر |
---|---|
نام های دیگر کتاب | خاطرات سفر آیتالله ری شهری به کشورهای عربستان، کنیا، سودان |
پدیدآورندگان | قاضی عسکر، علی (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | DT 12/25 /ق2خ2 |
موضوع | آفریقا - سیر و سیاحت - قرن 20م.
سفر نامههای ایرانی عربستان - سیر و سیاحت - قرن 20م. محمدی ری شهری، محمد، 1325 - - سفرها - آفریقا محمدی ری شهری، محمد، 1325 - - سفرها - عربستان |
ناشر | مشعر |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1386 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE3860AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
خاطرات سفر، به قلم سيد على قاضى عسكر، گزارش سفرى است كه وى در معيت گروهى از افراد به حرمين شرفين، كنيا و سودان داشتهاند. در فصل آخر كتاب نيز سه مقاله از مقالات همايش مهدويت گنجانده شده است.
ساختار
كتاب، بدون مقدمه در چهار فصل تنظيم شده است. در سه فصل اول، خاطرات سفر به حرمين شريفين، كنيا و سودان و در فصل چهارم مقالات همايش مهدويت ارائه شده است.
گزارش محتوا
نويسنده در ابتداى كتاب، تحت عنوان «آغاز راه»، انگيزه سفر را اينگونه بيان مىكند: «همه ساله در ايام عمره، نماينده محترم ولى فقيه و سرپرست حجاج ايرانى، همراه با هيئتى عالىرتبه از مسئولان سازمان حج و زيارت و بعثه مقام معظم رهبرى، بهمنظور بررسى روند امور اجرايى و فرهنگى عمره، به ديار نور سفر مىكنند تا از نزديك با مسائل و مشكلات زائران آشنا شده، نقاط قوت و ضعف را شناسايى كنند و پس از آن، امور مثبت را تقويت و علل و عوامل كاستىها را بررسى و براى آن چارهانديشى كنند»[۱]
وى مقيد است تاريخ و حتى ساعت وقايع و ديدارها و نام شخصيتها را ذكر كند: «چهارشنبه مورخ 85/6/1، ساعت 9/20 دقيقه صبح، آيتالله رىشهرى به پاويون فرودگاه آمدند و آقايان محمدشريف مهدوى معاون بينالملل بعثه، سيد على قاضى عسكر معاون آموزش و پژوهش، محمدصادق عربنيا معاون امور روحانيون، مجيد آخوندزاده معاون اجرايى بعثه، مدينهنگاه و ناصرى نيز بههمراه ايشان سوار هواپيما شدند و سفر آغاز گرديد»[۲]
نويسنده همچنين از سفرهاى خود نيز اطلاعات مفيدى را ارائه مىكند و خواننده را با گذشته و حال سفر حج آشنا مىنمايد: «فاصله جده تا جحفه، حدود 180 كيلومتر است. بنده به ياد دارم در سال 59 كه براى اولين بار به حج مشرف شده بودم، براى احرام بستن و محرم شدن به جحفه آمديم. آن زمان در منطقه رابغ و جحفه امكانات مناسبى وجود نداشت. راننده اتوبوس، ابتدا به رابغ آمد و فردى را بهعنوان راهنما كه به وى «بلد» مىگفتند سوار كرد. جاده رابغ به جحفه نيز خاكى و شنى بود. با چه زحمتى به جحفه رسيديم. چند منبع آب و تعدادى آفتابه آنجا گذاشته بودند و آب را به زائران مىفروختند. معمولا رانندهها، در اين منطقه جاده را گم مىكردند و زائران با دشوارى زياد به جحفه مىآمدند. اما امروز بحمدالله مسير آسفالت شده و امكانات خوبى از قبيل حمام و دستشويى ايجاد كردهاند[۳]
فصل دوم كتاب با نگاهى به كنيا آغاز شده است. در ابتدا نام، موقعيت، همسايگان، مساحت، جمعيت، پايتخت، تعداد قبايل، تقسيمات كشورى، مذهب، مسلمانان، دانشگاهها و اطلاعات فراوان ديگرى درباره اين كشور ارائه شده است[۴]
از جمله اماكنى كه در كنيا از آن بازديد شده، «جعفرىكلوپ»، مجموعه متعلق به شيعيان خوجه بوده است: «حدود هفت هكتار زمين دارد. منطقهاى وسيع داراى يك زمين فوتبال، مراكز تفريحى، سالن بدنسازى، رستوران، پاويون، مسجد و مدرسه است. جعفرىكلوپ را فردى بهنام «نوشاد مهرعلى» كه طبق اظهارات حاضران، هيجدهمين ثروتمند جهان است، ساخته است و جمعيت خوجهها نيز حدود هفتصد و پنجاه نفر است. البته تعداد اينها پيش از اين، 1500 نفر بوده كه به دلايلى، نيمى از آنها به كشورهاى ديگر مهاجرت كردهاند»[۵]
در جمعبندى سفر به كنيا مىخوانيم: «اين سفر در چهار روز و دو شب انجام شد و ما تقريباً سه روز فرصت داشتيم؛ چون صبح روز اول تا ظهر استراحت كرديم و عصر روز چهارم هم در راه بازگشت بوديم»[۶]
در فصل سوم، سفر به سودان ذكر شده است. در ابتداى گزارش سفر به اين كشور نيز اطلاعات عمومى درباره اين كشور بيان گرديده است. مساحت، جمعيت، مسلمانان، تقسيمات جغرافيايى، آب و هوا، رسانههاى سودان، نظام سياسى و ساختار حاكميت و دانستنىهاى اقتصادى از جمله اين اطلاعات است[۷]
وى در بخشى از گزارش خود مىنويسد: «مسلمانان اين كشور اكثراً مالكىمذهب و بخش قابل توجهى از آنان تابع فرقههاى تصوف و مقيد به آداب و رسوم آنان مىباشند. وجود خلاوى قرآن يا همان مكتبخانههاى قرآنى كه به كودكان خردسال، تلاوت و حفظ قرآن را آموزش مىدهند، از ويژگىهاى جامعه سنتى و مذهبى سودان شمرده مىشود»[۸]
وى در بخش ديگرى از اين فصل، نمونههايى از علاقه مردم سودان به اهلبيت(ع) را متذكر مىشود و اشعارى را كه در مدح حضرت فاطمه(س) به هنگام رفتن عروس به خانه داماد مىخوانند و اينكه هيچ دوقلوى پسرى در سودان به دنيا نمىآيد مگر اينكه نامشان را حسن و حسين مىنهند و... را نشانههايى از اين ارادت مىداند[۹]
نويسنده در انتهاى سفر، دوباره به جده بازگشته و اعمال عمره مفرده را بهجاى آورده و سپس به ايران مراجعت مىكند[۱۰]
در فصل چهارم كتاب، سه مقاله ارائه شده در همايش مهدويت، بدون اينكه محتواى آنها مورد اظهار نظر و تأييد قرار گيرد، درج شده است[۱۱]اين مقالات توسط ميرزا جان به فارسى ترجمه شده است[۱۲]در مقاله اول، «ايدئولوژى مهدويت» با تأكيد بر تجربه سودان به قلم الصادق المهدي در هفت محور بحث شده است[۱۳]
مقاله دوم، با عنوان «بعد فلسفى مفهوم رهايىبخش در انديشه انسانى» نوشته دكتر قيصر موسى الزين است. در خاتمه اين مقاله مىخوانيم: «از مجموع بحثهاى گذشته، اين مطلب به دست مىآيد كه مفهوم يا نمونه «منجى» نشاندهنده وجود پديدهاى مشترك بين تمدنها و اديان مختلف است كه در هريك از آنها جزئيات و طبيعتِ نمادين آن، با ديگرى فرق مىكند و اين فرق، ناشى از اختلاف فلسفه هر دين يا تمدن مىباشد»[۱۴]
«نجاتدهنده در انديشه دينى مسيحيت»، نوشته كشيش ساموئل ژوك، مقاله سوم كتاب را تشكيل داده است. آنچه در اين مقاله آمده، ديدگاه يك كشيش مسيحى است كه از زاويه ديد خود به موضوع پرداخته و در بخشى از آن، به مطالبى استناد نموده كه از ديدگاه اسلام پذيرفتنى نيست و نويسنده به دليل آشنا شدن خوانندگان عزيز با نظرات برخى از مسيحيان پيرامون موضوع مهدويت، آن را آورده است[۱۵]
وضعيت كتاب
منابع مورد استفاده و برخى توضيحات نويسنده در پاورقىهاى كتاب ذكر شده است. در انتهاى كتاب نيز تصاوير آمده است.
پانويس
منابع مقاله
متن كتاب.