پایههای اساسی ساختار شخصیت انسان در تعلیم و تربیت
نام کتاب | پایههای اساسی ساختار شخصیت انسان در تعلیم و تربیت |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | فرهادیان، رضا (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | |
موضوع | |
ناشر | مؤلف |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1375 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE19192AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
«پايههاى اساسى ساختار شخصيت انسان در تعليم و تربيت» اثر رضا فرهاديان، بررسى و بحث پيرامون شخصيت انسان و آثار كرامت و عزت نفس در تعليم و تربيت آن مىباشد كه به زبان فارسى و در سال 1375ش نوشته شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در پنج بخش، تنظيم شده است.
نويسنده ابتدا به بررسى زمينههاى پرورش شخصيت آدمى و عوامل كاربردى در احياى كرامت نفس پرداخته، ضمن بحث از مفاهيم بنيادى نظريه اسلام درباره انسان، به تشريح و توضيح كرامت ذاتى انسان و نقش آن در تعليم و تربيت و شخصيت وى پرداخته و در پايان، راههاى دستيابى به كرامت انسان را مورد بحث و بررسى قرار داده است.
گزارش محتوا
در مقدمه كتاب تحول بينش فراگير، در پرتو تحول بينش مربى دانسته شده است. نويسنده معتقد است هدف از تعليم و تربيت در فرهنگ اسلامى، شكوفايى تامّ و تمام استعدادها و خلاقيتها در جهت رشد شخصيت و تجلى عزت نفس در ابعاد علمى و عرفانى در راه نيل به كمال و تبديل شدن به يك انسان كامل است؛ بنابراين، در نظام آموزشى كشور، هر فردى حق دارد آنچه را كه لازمه بنا كردن يك سازمان ذهنى فعال براى درك و احساس مسؤوليت و تبلور ايمان كه زاييده يك وجدان آگاه و بيدار است، كسب نمايد.
در بخش اول كتاب، زمينههاى پرورش شخصيت فراگير، بحث و بررسى شده است. به باور نويسنده، فضاى فرهنگى ما بايد فرصت بيشترى به كودكان و نوجوانان بدهد تا با درونسازى ارزشهاى فرهنگى و مذهبى به درك و رعايت تقوا و خويشندارى برسند و عنان عزم و اراده را در جهت كسب تجارب بيشتر در كنترل رفتار، كردار و گفتار خويش به دست گيرند.
به نظر وى، بهترين روش شناخت و پيشبينى تحول رشد و هدايت فراگيران، بر اساس مشاهدات آنان در كارها و رفتارها و روابط واقعى با همسالان و همشاگردىها در قالب شكلگيرى گروههاى آموزشى يا پرورشى فعال نهفته است و از اين مهمتر، رهبرى جهتدار گروههاست.
وى معتقد است در تعليم و تربيت، شيوهاى معين، ثابت و هميشگى نمىتوان يافت كه آن را براى عموم افراد تجويز نمود، بلكه معلم و مربى، بايد پس از شناخت نظريه بنيادى اسلام درباره انسان و اطلاع از مراحل تحول و رشد و همچنين آگاهى نسبت به ارزشهاى اصيل مكتبى، با مجموعهاى از روشها و تكنيكهاى تربيتى آشنايى پيدا كند تا در شرايط مختلف، با در نظر گرفتن تفاوتهاى فردى و توانايىها و ظرافتهاى گوناگون آنها را در موقعيتهاى مناسب با رفتار فرد سازش دهد، به طورى كه هر فرد در جهت استعدادها و خلاقيتهاى ويژه خود پرورش يابد.
از ديدگاه او مهمترين اصلى كه بايد در نظام آموزش و پرورش و تعليم و تربيت در نظر گرفته شود، ارتباط تنگاتنگ بين تحول روانى انسان در هر مرحله از رشد با محتواى تربيتى و آموزشى است. براى آنكه تحول فراگير متناسب با رشد ساختارى دانشپژوه ادامه يابد، شناخت عميق معلم و مربى از مبانى تعليم و تربيت و محتواى درسى و آموزشى و روانى مراحل رشد، اولين و اساسىترين قدم است.
وى بر اين باور است كه فضاى آموزشى و تربيتى مدرسه، بايد از هر نوع قضاوت و ارزشگذارى نسبت به شخصيت دانشآموزان خالى باشد تا امنيت خاطر آنان را فراهم سازد. وى، يكى از راههاى مهم ايجاد حس مسؤوليت و تكليف را منبع عظيم و پر قدرت عزت و كرامت نفس دانسته كه در انسان، ريشه فطرى دارد و اين ويژگى، در شرايطى احيا و بارور مىگردد كه فرد امنيت خاطر داشته و در محيطى معنوى و صميمى، احساس دلگرمى و ارزشمندى كند.
وى رعايت دو اصل زير براى گسترش و رشد شخصيت افراد در زمينههاى استقلال، توسعه شخصيت و عزت نفس را مهمترين اصول در روشهاى برخوردى دانسته است:
1- اعمال روشى آزادمنشانه، با روحيهاى باز و سخاوتمندانه، به طورى كه امنيت خاطر فرد در آن تأمين شود و به صورت طبيعى، زمينه مناسبى براى انتخاب و گزينش آگاهانه ارزشها فراهم گردد.
2- برقرارى احترام متقابل با ايجاد فضاى معنوى و صميمى، همراه با قاطعيت و سختگيرى در مورد معيارها، ارزشها و مقرارت از پيش بيان شده، به دور از هرگونه تحميل و اكراه.
به اعتقاد وى، براى كودك و نوجوان، هيچ قضاوتى جالبتر از شنيدن اظهار نظر ديگران در مورد شخصيت خويش وجود ندارد ولى در عين حال، ارزشيابى شخص از خويش، مهمترين عامل حركت و تحول در روند رشد و پرورش اخلاقى و تحصيلى است.
مكانيزم شكلگيرى احساس ارزشمندى و عزت نفس، مهمترين نيازهاى روانى انسان، اساس پيدايش و تجلى عزت نفس، بازتاب عزت نفس و احساس ارزشمندى، انعطاف و خلاقيت در عزت نفس، وسعت ديد و سعه وجودى در عزت نفس، فقدان عزت نفس و تأثيرات زيانبار حقارت، از ديگر عناوين مطرح شده در اين بخش مىباشد.
در بخش دوم كتاب، عوامل كاربردى در احياى كرامت مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. اين عوامل، عبارتند از: روش آزادمنشانه، احترام متقابل، ايجاد دلگرمى و تشكيل جلسات بحث گروهى.
نويسنده معتقد است كه نياز به علم و آگاهى، جستجو و كنجكاوى، دستيابى به حقيقت و كشف علت پديدهها، از جمله گرايشهاى فطرى و انگيزههاى وجودى انسان است و نمىتوان همه مسائل را در قالب خطابه و سخنرانى به دانشآموزان آموخت. به باور وى، يكى از راههايى كه مىتواند در دانشآموز، زمينه شكفتن و حركت فعال فكرى و عملى را ايجاد كند، تشكيل جلسات بحث گروهى و گروههاى آموزشى است.
اهدافى كه وى براى اينگونه جلسات برشمرده است، عبارتند از:
1- پيشگيرى از بروز تعارضات و كينهتوزىها بين دانشآموزان و ايجاد زمينهاى براى شنيدن حرفهاى ناگفته و اظهار نظرهاى ناشنيده.
2- بروز خلاقيتها در ارائه بعضى از طرحهاى گروهى و ابتكارهاى فردى دانشآموزان.
3- آگاهى از كم و كيف برنامهها و مقررات انضباطى مدرسه.
4- بهرهگيرى دانشآموزان از تجربيات مفيد همسالان، از جمله نحوه تقسيم اوقات فراغت و...
5- ايجاد حس رقابت مثبت در كارها و فعاليتهاى درسى در قالب گروههاى آموزشى.
6- بيان نظرها و تخليه احساسات دانشآموزان نسبت به مسائل و مشكلات و جهتدهى مثبت به احساساتشان و...
در بخش سوم كتاب، مفاهيم بنيادى نظريه اسلام درباره انسان، مورد كنكاش قرار گرفته است. از ديدگاه قرآن، سرشت اوليه وجود انسان را عناصرى مادى تشكيل مىدهد كه اساس وجود محسوس او در اين طبيعت است. البته با تأمل در آيات و تفكر در درون خويش، درمىيابيم كه سرشت انسان تنها شامل طبيعت مادى محسوس نيست، بلكه وجودى ماورايى دارد كه پس از مرگ بدن در نشئه طبيعت نيز باقى مانده و زندگىاى جاويد، همراه با سعادت يا شقاوتى ابدى خواهد داشت. نويسنده ضمن اشاره به لزوم توجه به اين دو جنبه وجودى انسان، رابطه بعد فطرى و طبيعى با يكديگر را بررسى و به بحث از گرايشها و نيازهاى فطرى پرداخته است. اين نيازها عبارتند از گرايش به: 1- حقيقت؛ 2- جمال و زيبايى؛ 3- كرامت و عزت نفس؛ 4- جاودانگى و خلود؛ 5- امنيت و آرامش خاطر؛ 6- نوآورى و خلاقيت و 7- دوستى، محبت و عشق.
در بخش چهارم كتاب، از كرامت ذاتى انسان، بحث به ميان آمده است. نويسنده معتقد است كه كرامت ارزشى انسان، در گرو انتخاب آگاهانه راه تقوا و كمال است اما در اين مسير، به طور طبيعى، همه انسانها داراى ارزش مطلق و يكسانى نخواهند بود؛ بلكه اهل ايمان با عمل صالح، داراى فضايل و ارزشهاى والا و متعالى و اهل كفر و عصيان، با عمل فاسد، داراى رذايل و عناصر ضد ارزش بوده و هر يك را مراتب و درجات مختلفى خواهد بود. در اين بخش، نظريه شخصيت نيز توضيح و تشريح شده است.
آخرين بخش كتاب، دستيابى به كرامت ارزشى انسان را بررسى نموده است. به باور نويسنده، انسانها با همه تفاوتها و ويژگىهاى مختلف فردى، داراى نيازهاى مشترك و عمومى هستند كه از عمق فطرت آنها سرچشمه گرفته و بايد اين نيازها به دقت مورد مطالعه و بررسى قرار گيرد. از جمله نيازهاى عمومى و فطرى انسان، نياز به محبت، توجه و عزت نفس يا خودارزشمندى است كه در صورت ارضاى اين نياز، احساس خوشايندى از توانايىها و در نتيجه، احساس لياقت در انسان به وجود مىآيد و بدين ترتيب، زمينه شكوفايى استعدادها و رشد شخصيت، حاصل مىشود.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و كتابنامه منابع مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع، ترجمه آيات و روايات و همچنين توضيحات بيشتر نويسنده پيرامون مطالب عنوان شده در متن، آمده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.