ميزانالملوك و الطوائف و صراط المستقيم فى سلوك الخلائف
نام کتاب | ميزان الملوک و الطوائف و صراط المستقيم في سلوک الخلائف |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | فراتی، عبدالوهاب (به کوشش)
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم. مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی. واحد تدوین اندیشه سیاسی اسلام (محقق) کشفی، جعفر بن ابیاسحاق (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BP 231 /ک5م9 |
موضوع | اخلاق اجتماعی
اخلاق اسلامی اسلام و دولت |
ناشر | دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم، مرکز انتشارات |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1375 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE11379AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
«ميزانالملوك و الطوائف و صراط المستقيم فى سلوك الخلائف» تألیف جعفر بن ابى اسحاق كشفى (متوفى 1267ق)، كتابى است به زبان فارسى در موضوع سياست و مملكتدارى.
اين كتاب در سال 1246ق. نوشته شده است و هر چند انگيزه كشفى از نگارش آن چندان روشن نيست، لكن از لابلاى سخنانش به دست مىآيد كه وى احساس مىكرده كه در روزگار خويش، جامعه از فقدان «عالمان حقانى» رنج مىبرد از اينرو لازم مىبيند كه بخشى از عقايد و اسرار سينه خود را بازگو كند.
همچنين به نظر مىرسد اين اثر و نيز اثر ديگرى از همين مؤلف به نام تحفه الملوك كه در سالهاى ميانى و پايانى جنگهاى ايران و روس تألیف شدهاند، به انگيزه آرامسازى و اصلاح رفتار سياسى طبقات اجتماعى و نخبگان سياسى آن دوره نگارش يافته باشند.
ساختار
كتاب مشتمل بر مقدمهاى به قلم مصحح، آقاى عبدالوهاب فراتى، مقدمهاى به قلم مؤلف و ده باب و هر باب در برگيرنده تمهيداتى مىباشد.
گزارش محتوا
اين كتاب يكى از اندرزنامههاى سياسى دوره قاجاريه مىباشد كه در آن، يك عالم شيعى به تحليل سياست پرداخته است.
هرچند ميزان الملوك خطابى و تا حدودى تقيهآميز است، در عين حال از اهميت تئوريك مباحث آن كاسته نمىشود و مىتواند در مباحث فلسفه سياسى تكميلكننده مباحث تحفه الملوك باشد. كشفى در ميزانالملوك، در ابتداى هر بابى، حكمتى را بيان مىكند و سپس براى تائيد آن، به روايات و آيات متعددى استناد مىنمايد و در پارهاى از موارد از تجربه و حكايات نيز سود مىجويد.
نويسنده در ضمن ابواب كتاب موضوعاتى همچون عدالت، خلافت، سلطنت ملوك و كيفيت سلوك كارگزاران دولت، عالمان، وعاظ، قضات، صاحبان ثروت، زارعين، دهاقين، تاجران و صنعتگران را مورد بررسى قرار مىدهد.
كشفى در اين اثر از يك سو به جامعه مطلوب و آرمانى خويش مىانديشد و از اينرو در پى آن است كه ويژگىهاى آن جامعه را به تصوير بكشد.
جامعه مطلوب از نگاه او از سه عنصر:1-اجراى عدالت جمعى، 2-برقرارى امنيت، و 3-اجراى شريعتفراهم مىآيد. از سوى ديگر پيشفرض كشفى آن است كه سياست بايد در پرتو ديانت و شريعت اجرا گردد و بدين علت دلنگران اجراى شريعت است و بسيارى از نابسامانىهاى دوره قاجاريه را در تظاهر به اجراى شريعت مىداند. هر چند ميزانالملوك تنها كتاب كاملاً سياسى كشفى است، ولى به تنهايى چارچوب انديشه سياسى وى را منعكس نمىسازد و بايد در تحليل انديشه سياسى او به مجموعه آثار خطى وى نيز مراجعه نمود. كشفى از جمله انديشمندان دوره قاجاريه است كه تاكنون افكار و آراء وى به علت عزلتگزينى، بر طالبان علم مجهول مانده است.
در چارچوب انديشه سياسى كشفى، در عصر غيبت اصالت از آن حكومت فقيهان و مجتهدان شايسته است و وى شروطى را براى احراز چنين مقامى لازم مىداند كه عبارتند از:
1-فراگيرى علوم رسمى؛ يعنى همان علوم ابزارى كه در فرايند استنباط احكام شرعى به كار گرفته مىشود.
2-تاييدات ارواح ملكوتيه و حصول قوه قدسيه.
3-عدالت.
در صورتى كه تمام شرايط فوق در فقيه به گونهاى آشكار گرديد، در آن هنگام به باور كشفى، عالم حقانى و فرمانرواى واقعى هموست و او همان كسى است كه روايات معصومين درباره او سفارشات ويژهاى كردهاند.
عدالت مهمترين فضيلتى است كه در جامعه مطلوب كشفى به چشم ميخورد. وى عدل را به معناى تساوى و حد ميان اطراف دانسته و آن را در مقابل افراط و تفريط به كار ميبرد. كشفى با برابر دانستن عدالت با مساوات و مساوات با وحدت، تصورى منطقى بين عدالت و وحدت برقرار ساخته و بدين صورت عدالت را يك مفهوم واحد حقيقى بسيط میداند. در اين صورت چون عدالت به معناى واحديت است وتوحيد نيز از صفات بارى تعالى است؛ عدالت هم بر خلاف گفته متكلمان ا ز صفات ذات ميباشد و نه از صفات فعل، از اين رو عدالت يك مفهوم واقعى، ثابت و غير متغير است كه به شرايط زمان و مكان و تاريخ اعتبار، بستگى ندارد.
مفهومى كه كشفى از عدالت ارائه ميدهد به گونهاى تنظيم يافته كه شاخههاى آن به تمام موضوعات و چهرههاى هستى كه زير حاكميت عدل قرار دارد، گسترش مى يابد و بر اساس همين اصل عدالت، كشفى مسائل سياسى، اقتصادى و فردى را مورد توجه و تجزيه و تحليل قرار داده و طى ده باب، در هر جا عدل را به فراخور موضوع، تقرير و پايهگذارى كرده است.
بحثهاى گسترده و عميق كشفى درباره اعتدال، درواقع بازتابى است از بحرانى كه جامعه اش درگير آن بوده و هم راهحل و پاسخى براى آن. كشفى به بحران عدالت در دوره قاجاريه واكنش نشان مىدهد و عامل انحطاط و مبتلا شدن به انواع بليات را افراط و تفريط يا انحراف از حد ميانه مىداند. وى در اثر ديگر خود؛ يعنى تحفه الملوك، صراحتا به اين بحران اشاره دارد كه همه اصناف و گروههاى اجتماعى عصرش از طريقه اوليه خود بيرون آمده و انحراف از شريعت نمودهاند: علاوه بر متصوفه و متفلسفه، تمام فرق ديگر از علما، جهلا، سلاطين، رعايا، اغنيا، فقرا، زراع، اهل صنايع و حرف، همگى از طريقه اوليه بيرون رفتهاند و عدول و انحراف از شريعت و طريقتى كه تكليف هر يك از آنهاست نمودهاند. وى با برداشتى كه از ماهيت بحران دوره خويش دارد تنها راهحل آنرا، استوار ساختن روان و رفتار انسان و جامعه بر طريقه انصاف و اعتدال مىداند. در واقع مىتوان گفت بحثهاى كشفى در تحفه الملوك و ميزان الملوك، ارائه قواعدى است كه فرد - اعم از سلطان و رعيت مىتواند با به كارگيرى آنها به وضعيت ميانهاى در خصال و رفتار خويش دست يابد و سپس به جامعهاى كه تك تك اعضايش به چنين وضعيتى دست يافتهاند ملحق گردد.
كشفى در باب ششم از اين اثر، پس از بيان ارزش و جايگاه علم در اسلام، با تقسيم علم به ظاهر و باطن، عالمان را نيز به سه گروه تقسيم مىكند: - عالم به علم ظاهر عالم به علم باطن - عالم به هردو. كشفى از ميان عالمان تنها دو گروه اخير و نيز دستهاى از گروه اول را ناجى و عالم حقانى مىداند لكن مدعى است تعداد عالمان حقانى در برابر گروههالكين به تعداد انگشتان دست هم نمىرسد. وى در اينباره مى-نويسد: و اين طايفهاند كه روز به روز زياد مىشوند و غلبه مىكنند و غاصب حق و منصب عالم حقانى مىگردند. برخى از اينان نيز بر سر منابر به مداحى سلاطين مشغول مىشوند و فاتحه و دعاهاى خير براى آنها مىگويند چنانكه در اين زمانها بسيار و فراوان مىباشند. وى در ادامه، درباره عالم حقانى، كه شايستگى فرمان روايى در عصر غيبت را دارد، مىگويد: حقاً خير و بركت يكى از ايشان شرق و غرب را فرا مىگيرد و مردمان در پناه دولت او مىباشند و آن است مدار وقت و قطب زمان و آن است كه حضرت پيغمبر(ص) فرموده: علماء امتى كانبياء بنى اسرائيل. تفاخر به آن نموده و آن است كه تاجدار العلماء ورثه الانبياء مىباشد. لكن كشفى در يافتن چنين فقيهى در روزگار خويش چندان خرسند به نظر نمىرسد و به واژه نادرالوجود روى مىآورد. اين سخنان نشان مىدهد كه وى نمىتوانسته علمايى را كه در روزگارش مىزيستهاند شايسته حكومت بداند چراكه عالمان از دست يابى به ويژگىهاى كه وى براى عالم حقانى برمىشمارد كوتاهى كرده و نتوانستهاند شرايط نيابت عامه را در خود احراز كنند و به سخن ديگر، از عهده وظايف خويش به شايستگى برنيامدهاند. و درنهايت با نااميدى از تشكيل حكومت مجتهد جامع الشرايط در عصر غيبت به گونهاى بر تفكيك حوزه عرفيات از شرعيات صحه مىگذارد و در صدد ارائه يك جامعه نمونه در اين گفتمان برمىآيد. درواقع مىتوان گفت ميزان الملوك در منظومه انديشه سياسى وى به دوره تفكيك آن دو حوزه اختصاص دارد.
وضعيت كتاب
اين كتاب مشتمل بر پاورقيهايى به قلم مصحح و فهرست مطالب ميباشد.
منابع مقاله
1-خالقى، على، «ميزان الملوك و الطوائف و صراط المستقيم فى سلوك الخلائف»، حكومت اسلامى، پاييز 1376،ش 5، ص 273-276.
2-مقدمه مصحح.
پیوندها
مطالعه کتاب ميزان الملوک و الطوائف و صراط المستقيم في سلوک الخلائف در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور