تاريخ دمشق 360 - 555 ه (ابن قلانسي)
تاريخ دمشق 360 - 555 هـ (ابن قلانسي) | |
---|---|
پدیدآوران | ابن قلانسی، حمزه بن اسد (نويسنده) زکار، سهیل (محقق) |
ناشر | دار حسان |
مکان نشر | سوريه - دمشق |
سال نشر | 1403ق |
چاپ | 1 |
موضوع | دمشق - تاريخ |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 2ت2الف/ 99 DS |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
معرفى اجمالى
تاريخ دمشق، اثر ابن قلانسى است كه در حقيقت آن چه بيشتر سبب شهرت وى شده، اين كتاب تاريخى معروف او است كه مذّيل التاريخ الدمشقى يا ذيل تاريخ دمشق يا الذيل في تاريخ دمشق نام دارد كه به زبان عربى مىباشد و از دير باز مورد استفاده و استناد بسيارى از مورخان بوده است.
ساختار
كتاب با مقدمهاى از محقق شروع و سپس با ذكر سال به سال و معرفى ولايت واليان مختلف در آن سالها و شرح احوال و زمان آنها ادامه پيدا مىكند.
گزارش محتوا
از اين كتاب جز يك نسخه - كه چند برگ نخست آن افتاده است - موجود نيست و همان اساس كارِ آمِدرُز و سهيل زكار در تصحيح و چاپ قرار گرفته است. اين نسخه در 2 بخش است و هر 2 بخش اگر چه به دنبال هم هستند؛ اما از نظر روش نگارش وقايع و فصل بندى با يكديگر تفاوت دارند.
بخش نخست اين نسخه از وقايع سال 363ق آغاز شده و تا 441ق، شروع ولايت «الامير المؤيد عده الامام» حيدره بن مفلح در دمشق ادامه يافت است. مؤلف در پايان اين بخش مىگويد كه ايام ولايت امير مذكور تا 448ق ادامه يافت.
بخش دوم، وقايع سالهاى 448 تا 555ق را - كه سال فوت مؤلف هم هست - بر پايۀ سالها به طور پياپى در بر مىگيرد.
بخش نخست؛ شامل وقايع سالهاى حكمرانى گوناگون دمشق است و جز چند مورد مختصر، بيشتر به وقايع دمشق نظر دارد؛ اما بخش دوم كتاب بيشتر جنبۀ تاريخ عمومى دارد و غالب اخبارى را كه به دست او مىرسيده، شامل مىشود.
با توجه به اين كه، همه كسانى كه به اين اثر ابن قلانسى استناد جستهاند، تنها از بخش دوم كتاب او نقل كردهاند، مىتوان حدس زد كه آنان تنها بخش دوم اين نسخه را ديده و آن را تأليف وى محسوب مىداشتهاند. ابنعساكر كه با ابن قلانسى معاصر بوده، مىگويد كه وى كتاب تاريخيى دارد كه حوادث سال440ق تا سال وفات او را در بر مىگيرد.
ابن فوطى گويد كه در 664ق نسخهاى از اين كتاب را در كتابخانۀ رصدخانۀ مراغه ديده كه حوادث سال440ق تا هنگام فوت مؤلف را شامل مىشده است.
در برخى مآخذ نكتهاى ديده مىشود كه نشان مىدهد، نسخۀ كتاب ابنقلانسى، ظاهراً پيش از آغاز بخش دوم، حاوى برخى اخبار و گزارشها از مصر و رويدادهاى ديگر بوده و آنگاه بخش دوم كتاب آغاز مىشده است. اين امر نشان مىدهد كه دست كم قسمتهايى از بخش اول با برخى از نسخ بخش دوم آن همراه بوده است. با آن كه كسى از بخش نخست نسخۀ كنونى - كه از بخش دوم آن بارها در منابع استفاده شده - مطلبى نقل نكرده، ظاهراً در انتساب آن به ابن قلانسى نمىتوان ترديد كرد. اگر چه شيوۀ فصل بندى بخش نخست با بخش دوم متفاوت است؛ اما شباهتهاى بسيار نزديكى از نظر سبك نگارش ميان آنها وجود دارد.
مؤلف به مسائلى كه در بخش دوم توجه كرده، در بخش نخست نيز پرداخته است. از جملۀ آنهاست نحوۀ دريافت گزارشها، و چگونگى نقش خاتم مىباشى.
در بخش نخست، مؤلف به نقل گزارشهايى مىپردازد كه نشان مىدهد، مآخذ وى در نقل آنها - مانند بخش دوم- بيشتر اخبار گوناگونى بوده كه از نقاط مختلف مىرسيده و او به نحوى به آنها دسترسى داشته است.
نام كتاب نيز چندان روشن نيست. مؤلف خود يك جا آن را «مذيل» و دو جاى ديگر «تاريخ» مىنامد. در زمان تأليف هم نام آن به «ذيل» مشهور بوده است.
ابن عساكر، ابنخلكان، ياقوت، ابناثير و ذهبى نام «تاريخ» را تأييد مىكنند.
ابوشامه آن را مذيّل التاريخ الدمشقى مىنامد و همين نام بر پايان نسخۀ خطى موجود ديده مىشود. ابن عديم در يك جا نام آن را الذّيل على تاريخ دمشق و در جاى ديگر مذيل تاريخ دمشق مىآورد. برخى هم پنداشتهاند كه اين كتاب، ذيل تاريخ مدينۀ دمشق ابن عساكر بوده است.
اين كه واقعاً اين تاريخ ذيل كدام كتاب است، به درستى روشن نيست؛ اما اين اندازه دانسته است كه ابن خلكان نخستين بار بى ذكر مأخذ، كتاب ابن قلانسى را به عنوان ذيل كتاب تاريخ هلال به محسّن صابى ذكر مىكند. بنابر شرحى كه قفطى به دست مىدهد، ثابت بن سنان صابى ذيلى بر تاريخ طبرى نوشت و حوادث را تا سال 363ق ذكر كرد، آنگاه هلال بن محسّن صابى دنبالۀ كار او را گرفت و آن را تا سال 448ق ادامه داد. چون بخش دوم كتاب ابن قلانسى از همين تاريخ آغاز مىشود، بسيار محتمل است كه اثر او ذيل كتاب هلال صابى و بخش اول آن خلاصهاى از همان كتاب باشد.
برخى عبارتهاى نخستين بخش كتاب ابن قلانسى، به اخبار القرامطه ثابت، بسيار شبيه است، با اين تفاوت كه اثر ابن قلانسى، از نظر نگارشِ صحيح حوادث و زمان آنها بسيار دقيقتر است و در چند جا از بخش نخست نيز مانند بخش دوم جمله «وردت الاخبار» آمده است. بدين سان، بسيار محتمل است كه ابن قلانسى در تأليف بخش اول كتاب خود از اثر ثابت و هلال صابى بهره برده باشد.
ابن قلانسى، به جز يك مورد كه به كتاب خطيب بغدادى استناد جسته، به منابع خود اشاره نكرده است؛ ولى احتمالاً مأخذ عمدۀ وى در نقل گزارشها بيشتر اخبارى است كه از نقاط مختلف به دمشق مىرسيده و ابن قلانسى به سبب اشتغال در ديوان انشاء به آنها دسترسى داشته است. علاوه بر اينها، او در نقل اخبار، به كسانى كه به آنان اعتماد داشته نيز متكى بوده است.
بخش اول و به ويژه بخش دوم كتاب، اگر چه به سبب اقامت مؤلف آن در دمشق بيشتر به وقايع آنجا مىپردازد؛ اما به هيچ روى منحصر به وقايع دمشق نيست و در آن گزارشهاى گوناگونى از ايران و مصر و عراق نيز وجود دارد، در مورد فتح نامۀ قلعۀ «شاهدز» (نزديك اصفهان كه حاوى اطلاعات بسيار پر ارزشى است) افزون بر اين، كتاب داراى گزارشهاى سودمندى دربارۀ اخبار شام، به ويژه جنگهاى صليبى است. همچنين مؤلف در انبارها از نظريات مردم در مورد مسائل و اتفاقات گوناگون، حوادث طبيعى، اوضاع نجومى، وفيات علما و دانشمندان ياد كرده است.
كتاب ابن قلانسى با نثرى اديبانه و دلنشين و مسجع، اما بسيار روان نوشته شده و اين از زبردستى مؤلف آن در امر نويسندگى حكايت دارد. اين كتاب را گيب (لندن، 1932م) به انگليسى و بخشى از آن را لوتورنو به فرانسوى 1952م ترجمه كرده است.
وضعیت کتاب
در ابتداى كتاب فهرست مطالب كتاب و در پايان كتاب فهرست عامى از كتاب عنوان شده است. همچنين نقشههايى از دمشق در پايان كتاب تصوير شده است.
منابع مقاله
- متن و مقدمه كتاب.
- دائرةالمعارف بزرگ اسلامى.