روضة القلوب
معرفى اجمالى
«روضة القلوب» رسالهاى است كه در دو بخش عالم اجسام و عالم ارواح بحث مىكند.
گزارش محتوا
مقدمات:
مولّف رساله قبل از پرداختن به مباحث اصلى مقدّماتى را متذكر مىشود كه در اينجا بهطور اجمال به آنها اشاره مىشود:
- تعريف مفهوم كلّى و جزئى
- اثبات اينكه وجود كلى هيچوقت در خارج محقق نمىشود
- اگر بخواهيم چيزى را ادراك كنيم بايد صورت آن چنانچه هست در ذهن حاصل شود
- بحث درباره مواد ثلاث كه عبارتند از: وجوب، امكان و امتناع
- تعريف اسماء مترادف، متباين، مشترك لفظى، مشترك معنوى، اسماء متواطيه و اسماء مشكّله
- محال است چيزى كه سبب اشتراك است بعينه سبب افتراق نيز باشد
- هرگاه چيزى بهطور كامل در چيز ديگرى جاى بگيرد آنرا حالّ و آنجاى را محلّ نامند و همواره حالّ محتاج به محلّ بوده و قائم به محلّ است هرچيزى كه داراى مكان است مىتواند به مكان ديگرى انتقال يابد ولى حالّ نمىتواند
از محلّى به محلّ ديگر منتقل شود
- مكان آن نيست كه ما برآن نشستهايم بلكه پيرامون و مستقر عليه ما مكان است.
- جوهر فرد آنست كه جسم در اثر تجزيه بحدّى مىرسد كه ديگر نمىتوان آنرا چه در حس و چه در عقل تجزيه كرد.
البته بعضى مىگويند كه در عقل مىشود تجزيه كرد ولى تجزيه آن در حس امكانپذير نيست
- تداخل ممتنع آن است كه مكانى كه بيش از يك چيز در آن نمىگنجد دو چيز را بس باشد
- اصحاب حقيقت معمولا بر استقرا اعتماد نمىكنند چون وقتى حقيقت يك شى را بدست آوردند نظر مىكنند در وجوب، امكان و امتناع او پس هرچه آن شى از مواد ثلاث اقتضاء كند همواره برآن منوال باشد
- تأثير جسم در جسم ديگر به سه روش صورت مىگيرد يا بمقابله يا به ملاقات و يا به مجاورت
- اسباب حركت سه چيز است:آتش، حركت، شعاع
عالم اجسام: بعد از تمهيد مقدّمات، اكنون وارد بحث در عالم اجسام مىشويم عالم اجسام بر دو قسم است كه عبارتند از: عالم عنصريّات و عالم اثيريّات. عالم عنصريّات: نخست عالم عنصريّات مورد بررسى قرار مىگيرد. خداى متعال اولين چيزى را كه در عالم اجسام آفريده ماده بود و از آنجا كه ماده استعداد پذيرش صورتهاى مختلفى را داشت لذا طبايع چهارگانه خاك، آب، باد و آتش را بوجود آورد دراين ميان نسبت ماده به طبايع چهارگانه مانند نسبت آهن است به شمشير چنانچه آهن استعداد دارد تا صورتهاى مختلفى را قبول كند مادّه نيز مستعدّ قبول صورتهاى مختلف است از آنجا كه طبايع هركدام خصوصيّاتى را داراست لذا با بررسى بيشتر وجوه اشتراك آنها دانسته مىشود خاك داراى دو صفت سردى و خشكى، آب داراى دو صفت سردى و ترى، هوا داراى دو صفت ترى و گرمى و آتش نيز داراى دو صفت خشكى و گرمى است.با مقايسه اين اوصاف فهميده مىشود كه خاك با آب در سردى، آب با هوا در ترى، هوا با آتش در گرمى مناسب است. در اينجا تبديل طبايع به يكديگر را بررسى مىكنيم:خاك چون لطيف شود آب، آب چون لطيف شود هوا، هوا چون لطيف شود آتش، آتش چون كثيف شود هوا، و هوا چون كثيف شود آب و بالاخره آب چون كثيف شود خاك مىگردد. در طبقات آتش و هوا گفته مىشود كه آتش داراى يك طبقه است و آنرا كرۀ اثير مىنامند و مكان آن نيز زير فلك ماه است ولى هوا داراى سه طبقه است. دربارۀ نحوۀ بوجود آمدن باران، برف و تگرگ مىگوئيم زمانيكه سردى ب