الأعلاق النفيسة و يليه كتاب البلدان
الأعلاق النفيسه و يليه كتاب البلدان، دو كتاب در يك مجلد است. اولين كتاب «الأعلاق النفيسه»، نوشته «ابن رسته اصفهانى»، (قرن سوم هجرى) است كه تنها يك جلد از هفت جلد آن باقى مانده است. كتاب دوم، «كتاب البلدان»، نوشته احمد بن اسحاق يعقوبى است. از آن جا كه كتابشناسى البلدان به صورت مجزا صورت گرفته، در اين نوشتار تنها به الأعلاق پرداخته شده است.
نام کتاب | الأعلاق النفیسة و یلیه کتاب البلدان |
---|---|
نامهای دیگر کتاب | کتاب الاعلاق النفیسه
کتاب البلدان |
پدیدآورندگان | ابن رسته، احمد بن عمر (نويسنده)
یعقوبی، احمد بن اسحاق (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | G 93 /الف2الف6 |
موضوع | ایران - جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14
جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14 کشورهای اسلامی - جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14 |
ناشر | دار صادر |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1892 م |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE10740AUTOMATIONCODE |
ساختار
كتاب از فصول متعددى تشكيل شده است كه مىتوان مطالب آن را در اين پنج عنوان خلاصه نمود: نجوم و كره زمين، مكه و مدينه، عجائب زمين و شهرها، درياها و رودها، اقاليم هفتگانه و اسامى شهرهاى آنها. شيوه نگارش ابن رسته از لحاظ نحوه ارائه مطالب و اسلوب جزء تأليفاتى است كه همه خوانندگان آن را مىپسندند؛ ولى ظاهراً اين كتاب براى منشيان و نويسندگان ديوانهاى دولتى، نوشته شده است. سليقه ادبى ابنرسته از ابنخرداذبه بهتر است. گاهى فهرست نامها را نقل مىكند و در توصيفها علاقه فراوانى به قصهپردازى نيز دارد.
گزارش محتوا
كتاب البلدان داراى اطلاعات مفيدى پيرامون كره زمين و تقسيمات جغرافيايى آن، فاصله زمين از كره ماه و ستارگان، شهرها و روستاها و رودهاى ايران، ميزان خراج ولايات، مسير راههاى كهن؛ مانند بغداد - رى، رى- نيشابور يا هرات - سيستان، روستاهاى مسير و فاصله منازل و نير شرح جالبى درباره خانه كعبه است.
ابنرسته در تنظيم كتابش از روش «جغرافياى ايرانى» كه مبتنى بر هفت اقليم يا هفت كشور است، عدول كرده و به هنگام بيان اقاليم، ترجيح داده است كه به جاى هفت اقليم ايرانى، اقاليم يونانى را بيان كند. اساساً به نظر مىآيد كه غرض وى از نوشتن اين كتاب فراهم نمودن اطلاعاتى از تمام جهان آن روز بوده است؛ چون علاوه بر توصيف بلاد اسلامى، سرزمينهاى ديگرى را كه در خارج جهان اسلام بوده نيز توصيف كرده است و به صورتى كامل و جامع از جغرافياى نجومى و رياضى با استناد به آيات قرآنى و آثار نجومى و اقوال دانشمندان سخن رانده است. مطالب كتاب در مورد سرزمين صنعا و امپراتورى بيزانس و هند شرقى و سقلابيان و اقوام اورال و آلتايى و اقوام اطراف درياى سياه و نواحى اصفهان در خور توجه بوده و اطلاعات جمعآورى شده، در باب مكه و مدينه و توصيف رودها و مناطق طبرستان از اهميّت خاصى برخوردار است. با توجه به تنوع اطلاعاتى كه در كتاب فراهم آمده، مىتوان آن را دايرةالمعارفى كوچك از علوم، جغرافيا و تاريخ گذشته جهان دانست.
مىدانيم اثبات گردش زمين به دور خورشيد كه ناقض نظريه «زمين مركزى» پيشينيان بوده، به «يوهانس كپلر» (سده هفدهم ميلادى) منسوب است. منابع موجود ايرانى نشان دهنده اين است كه هر چند ايرانيان موفق به اثبات حركت زمين نشده بودند (يا دست كم منابعى در اين زمينه در اختيار ما نيست)؛ اما گروهى از دانشمندان ايرانى بر چنين نظريهاى اعتقاد داشتهاند كه در واقع خورشيد ثابت بوده و زمين بر گرد آن در چرخش است. كتاب «الاعلاق النفيسه»، يكى از شواهد مكتوبى است كه «ابن رسته»، هفتصد سال پيش از «كپرنيك» مجموعهاى از نظريههاى دانشمندان ايرانى را گرد آورده است كه برخى از آنان قائل بر يك يا دو حركت وضعى و انتقالى زمين بودهاند.
نويسنده جزئيات شاهراه طوس و مشهد و انشعابات آن را به سمت اصفهان و شيراز به طور مفصل تشريح كرده است. مىدانيم كه امام رضا(ع) بعد از حركت از رباط سعد مستقيم از شاهراه نيشابور به مرو، راهش را از نزديكى ديزباد از راه دهسرخ به طرف طوس كج كرده است و هنگامى كه وارد دهسرخ شده، ظهر بوده و در آنجا وضو گرفته و نماز خوانده است. خوشبختانه منابع قرون اوليه هجرى به مسير جاده دهسرخ از نيشابور به طوس اشاره كردهاند. قديمىترين جغرافىنويس ابن خرداد به در كتابش در ذكر مسافت نيشابور، به طوس و پس از او نويسنده كتاب الخراج نيز دقيقاً مطالب ابنخرداذبه را تكرار كرده است. ابنرسته نيز گزارش مفصلترى از راه دهسرخ و وجه تسميه آن ارايه مىكند كه البته بين گزارش ابنخردادبه و ابنقدامه با ابنرسته در مورد مسافت اختلافاتى ديده مىشود.
اين كتاب در توصيف اماكن، بسيار ارزنده است. نويسنده در ارتباط با اوضاع و احوال مكه، بنيان كعبه و ساختمان و اوصاف آن، سخن گفته و تجديد بناها، تعميرات و تغييرات كعبه و حرم را شرح داده است. او همچنين به چگونگى كعبه در عهد ابراهيم(ع) تا قرن سوم (زمان تأليف كتاب) پرداخته و اندازههاى داخل و خارج و طول و عرض كعبه را نشان داده و روزنههاى كعبه را كه براى روشنايى تعبيه شده بوده، گزارش كرده است. لوح ديوار كعبه، اندازه آن، اوصاف پلّهكانهاى كعبه، فاصله ستونهاى ديوار خانه كعبه،... از مطالب آن است.
زمزم، و پيدايش آن، دعاوى مالكيّت بر زمزم و حفر آن توسط عبدالمطلب بن هاشم، عمق چاه، ذكر نامهاى آن، وصف مسجدالحرام و اندازه دقيق آن، شماره ستونهاى مسجد و چگونگى رنگ و زينت آنها از مطالب اين كتاب مىباشد. درهاى مسجدالحرام، تعداد و اندازههاى طول وعرض آنها، تعميرات يا تزييناتى كه در طول زمان توسط اشخاص تا عصر مؤلف انجام شده، صفحاتى از اين كتاب را پر كرده است. او همچنين حدود و ويژگىهاى حرم را شرح داده و درباره جنبههاى اعجاز آن، نمونههايى را آورده و اين موضوعات حدود 35 صفحه از كتاب را پر كرده است.
ابنرسته در ارتباط ارتفاع و طول و عرض خانه كعبه، مطلاّ كردن ناودان كعبه و در قاب طلا گرفتن لوحى كه در درون كعبه بود، و تغييرات بعدى به تفصيل سخن گفته است. او نوشته است: تمام سنگهاى مرمر سفيد و سرخ و سبزى كه درون كعبه را پوشانده بود، وليد بن عبدالملك فراهم آورده است. او اول كسى است كه خانه كعبه را با سنگ مرمر زينت داد و مساجد را زيور بندى كرد.
او پس از توصيف مكه و مدينه، اقسام عجائب گياهى و حيوانى و بناهاى معروف باستانى را توصيف كرده است. پس از شگفتىهاى زمينى، به تعريف درياها و رودهاى و هفت اقليم با شهرهاى معروف آن پرداخته است. وى چنان كه گذشت از روش يونانيان در تقسيم اقاليم متأثر بوده، اما نسبت به روش جغرافيايى ايرانى «هفت اقليم» نيز بىنظر نبوده است. او در توصيف سرزمينها به ايران اهميت خاصى مىدهد. با اين وجود سخن او درباره عربستان جنوبى و شهر صنعا و عراق و شهر بغداد و مصر گرچه بسيار كوتاه و مختصر است؛ ولى بسيار ارزنده و مهم است. سخن او درباره قسطنطنيه و كليساى اياصوفيه و موكب پرمهابت امپراتور بيزانس هنگام رفتن به كليساى اياصوفيه و آداب و رسوم معمول در كليسا و نواختن ارغنون «ارگ» بسيار خواندنى و جالب و از نظر جغرافياى انسانى پرارزش است، و به حق مىتوان گفت كه ابنرسته تنها جغرافىدانى است كه در وصف روم و شهرها و عجائب آن، اطلاعاتى اين چنين ارزنده به دست داده است، و نظير آنها را نه فقط در آثار هم عصران كه در گزارشهاى جغرافىدانهاى بعد از او هم نمىتوان يافت.
اين دانشمند، جغرافياى نجومى و رياضى را در اثر خود بسيار خوب و رسا عرضه مىكند، و در اين مسائل به آثار فرغانى و ابومعشر بلخى تكيه بسيار دارد و به نظر مىرسد كه آثار آنان را به خوبى مىشناخته است. ضمناً در جغرافياى طبيعى، از نفوذ ابنخرداذبه به دور نيست. او جغرافياى طبيعى را با توصيف مكه و كعبه آغاز مىكند.
منابع
1- مقدمه و متن كتاب.
2- كتابخانه تخصصى حج، حج در ادب فارسى.
3- الاعلاق النفيسه، قره چانلو، حسين، مقالات و بررسىها، زمستان 1366 و بهار 1367، شماره 43 و 44، ص 279 تا 284.
4- الاعلاق النفيسه، امينى، فضلالله، مجله آينده، سال چهاردهم، آذر تا اسفند 1367، شماره 9 - 12، ص از 652 - 653.
پیوندها
مطالعه کتاب الأعلاق النفیسة و یلیه کتاب البلدان در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور