منهج التربية في القرآن و السنة
نام کتاب | منهج التربیة في القرآن و السنة |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | زحیلی، وهبه (مقدمه نویس و مصحح)
عمر، عمر احمد (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP 230/18 /ع8م8 |
موضوع | اخلاق اسلامی
اسلام و آموزش و پرورش |
ناشر | دار المعرفة |
مکان نشر | دمشق - سوریه |
سال نشر | 1416 هـ.ق یا 1996 م |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE19969AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
«منهج التربية في القرآن و السنة» اثر عمر احمد عمر، نگاهى است به مبحث تربيت در قرآن و سنت و مبادى، روشها و مراحل آن كه به زبان عربى نوشته شده و دكتر وهبه زحيلى به تحقيق آن همت نهاده و مقدمهاى بر آن نگاشته است.
ساختار
كتاب با دو مقدمه از دكتر وهبه زحيلى و نويسنده آغاز و مطالب در هشت فصل و يك خاتمه تنظيم شده است.
نويسنده در ابتدا به توضيح لغوى و اصطلاحى واژه تربيت پرداخته، پس از بحث پيرامون عرصههاى مختلف تربيت، به بررسى مقومات مؤثر در تربيت، مبادى تربيت، طرق و روشهاى تربيت، مراحل آن و نهادهاى مؤثر در امر تربيت پرداخته است.
گزارش محتوا
در مقدمه دكتر وهبه زحيلى، ضمن اشاره به اهميت و جايگاه تربيت، تعليم و تربيت، عملى سخت و مشكل معرفى شده كه جسم، جان، عقل، سلوك، روح، وجدان، اخلاق، فرد و اجتماع را شامل مىشود [۱].
در مقدمه نويسنده، تربيت، مهمترين عملى قلمداد شده كه انسان از آن متأثر گرديده و رشد و نمو و رسيدن به مراتب عالى كه براى وى در نظر گرفته شده، بهوسيله آن ممكن خواهد شد [۲].
در فصل اول، معنى تربيت، نياز به آن و اهداف در نظر گرفتهشده براى آن، بهترتيب در سه بخش، بيان گرديده است [۳].
نويسنده در اين فصل، ابتدا به بررسى معناى لغوى تربيت و سپس به توضيح آن پرداخته است. وى معتقد است معناى تربيت، از تعليمى كه به معنى منتقل كردن معلومات از معلم به دانشآموز مىباشد، وسيعتر است؛ زيرا تعليم تنها مربوط به بُعد عقلى است، درحالىكه تربيت، شامل تمامى ابعاد وجودى انسان، از جمله جسم، عقل، نفس و روح مىشود [۴].
نويسنده، كائنات را به جامدات و موجودات زنده تقسيم كرده و ضمن تقسيم موجودات زنده به نباتات، حيوانات و انسانها و توضيح مراتب تربيتى هريك، به اين نكته اشاره نموده است كه پايينترين و آسانترين مرتبه تربيتى، مربوط به نباتات بوده و عالىترين و سختترين آن، تربيت انسانى است [۵].
در فصل دوم، عرصههاى مختلف تربيت، بيان گرديده و در مورد هريك، توضيحاتى ارائه شده است. اين عرصهها، بهترتيب عبارتند از: تربيت بدنى؛ عقلى؛ اجتماعى؛ جمالى؛ انفعالى و روحى. نويسنده به دليل تمايز انسان از ساير حيوانات بهواسطه عقل و تفكر، تربيت عقل را مهمتر و باارزشتر از تربيت جسمانى دانسته است [۶].
در فصل سوم، در سه بخش زير، به مقومات تربيت و مؤلفههاى مؤثر در هريك از آنها اشاره شده است:
1. مقومات عقيدتى (از جمله: ايمان به خداوند، ملائكه، كتب آسمانى، پيامبران، روز قيامت و قضا و قدر)؛
2. مقومات عبادى (شامل: نماز، زكات، روزه، حج)؛
3. مقومات اخلاقى (كه عبارتند از: صدق، وفا به عهد، امانت، بردبارى و بخشش، صبر، سپاسگزارى، تكبر و...) [۷].
در فصل چهارم، مبادى تربيت بيان گرديده است كه به ترتيب عبارتند از: قابليت و شايستگى تربيت؛ مراعات تدرّج و مراتب در تربيت (شروع كردن از مراتب آسانتر و قابل فهمتر)؛ توجه به تفاوتهاى فردى در ذكاوت و قدرت فهم؛ التفات به وسايل و واسطههاى شناخت و فهم؛ الزامى بودن تعليم؛ رايگان بودن آن و توجه به مراحل درس [۸].
در فصل پنجم، به طرق و روشهاى تربيت، در دو بخش: تربيت بهواسطه وعظ و ارشاد و تربيت بهوسيله قصه اشاره شده است. نويسنده، تربيت بهواسطه وعظ را اسلوب مباشر و صريح در تربيت و آسانترين روش آن دانسته و بهترين مثال براى آن را، نصايح و مواعظ لقمان حكيم(ع) در قرآن، معرفى كرده است كه در ضمن آنها، فرزندش را از شرك به خداوند و تكبر نهى و به نماز، امر به معروف و نهى از منكر و صبر، امر فرموده است [۹].
وى معتقد است كه قصه، قوىترين و تأثيرگذارترين وسيله تربيتى و بهترين روش براى تشويق كوچك و بزرگ براى انجام كارهاى نيك و پسنديده و خوددارى از اعمال ناشايست مىباشد كه ضمن لذت بردن انسان از آن، در جان آدمى تأثير گذاشته و انسان را بهسوى خود جذب مىكند [۱۰].
قصه حضرت يوسف(ع)، حديث غار، اسلوب جدل، حوار، تشبيه و ضرب المثل، تربيت بهوسيله عمل و عادت، تربيت با استفاده از الگو، تربيت بهوسيله بازى و همچنين تربيت با ترغيب و ترهيب، از جمله مطالب مطرحشده در اين فصل مىباشد [۱۱].
در فصل ششم، مراحل تربيت بيان گرديده است. به باور نويسنده، اين مراحل عبارتند از: قبل از ولادت، طفوليت، تمييز، بلوغ و رشد، بزرگى و پيرى. نويسنده، معتقد است اولين مرحله تربيت فرزند، قبل از ولادت او و بهواسطه همسر شايسته انتخاب كردن است؛ زيرا مادر، اولين مربى انسان بوده و آدمى از پدر و مادر خود، صفات جسمانى را از طريق وراثت به ارث برده و طبع و اخلاق را از الفت و عادت آنها كسب مىكند [۱۲].
در فصل هفتم، به مراكز و نهادهاى مؤثر در امر تربيت پرداخته شده است. انسان از محيط اطراف خويش تأثير پذيرفته و امور مختلفى در تربيت او، نقش دارند كه نويسنده، مهمترين آنها را خانواده، مسجد، مدرسه، كتابخانه و انجمنها دانسته و به توضيح هريك پرداخته است [۱۳].
در آخرين فصل، به گوشههايى از روش تربيتى قرآن و سنت، اشاره و بعضى از خصائص آنها بيان شده است. برخى از اين خصائص، عبارتند از: شمول و تكامل، توازن و اعتدال، واقعيت و مثال و... [۱۴].
در خاتمه، زندگىنامه مختصرى از علما و دانشمندان مشهورى كه آرا و نظرياتشان در كتاب ذكر شده، آمده است كه برخى از آنها، عبارتند از: ابن جماعه، ابن خلدون، ابن سحنون، ابن عبدالله البر، ابن عربى، غزالى، ارسطو، افلاطون، ايراسموس، جيرسون، قديس جيروم، رابليه، ژان ژاك روسو، هربرت اسپنسر، سقراط، فردريك ولهلم، كانت، مارتين لوتر، جان لاك و... [۱۵].
وضعيت كتاب
حواشى هر فصل، در انتهاى همان فصل ذكر گرديده و در آنها، بيشتر به ذكر منابع پرداخته شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.
پانويس
پیوندها
مطالعه کتاب منهج التربیة في القرآن و السنة در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور