العرشية (في التوحيد)
العرشية از بوعلى است كه به زبان عربى و در مورد حقايق علم توحيد نوشته شده است. هدف، اجابت درخواست يكى از منسوبين در زمينه تأليف رسالهاى مشتمل بر آنچه بايد محققانه در مورد خدا و صفات و افعال وى به آن اعتقاد داشت، بوده است.
ساختار
رساله، در قالب يك مقدمه كوتاه و دوازده عنوان، تنظيم شده است.
گزارش محتوا
مقدمه، درباره انگيزه تأليف رساله است. مطالبى كه در رساله، بررسى شدهاند، عبارتند از: اثبات واجب الوجود، وحدانيت واجب، نفى علل از واجب، توضيح پارهاى از صفات واجب از قبيل علم، حيات، اراده و...، توضيح در مورد صدور افعال از واجب و توضيح در مورد قضا و قدر واجب.
مؤلف، در اثبات واجب الوجود مىگويد: موجود، يا براى وجود خود داراى سببى است يا براى وجود خود سبب ندارد؛ اگر براى وجودش سبب باشد، مىشود ممكن الوجود و اگر سبب نداشته باشد واجب الوجود خواهد بود...
در اصل دوم نيز استحاله اثنينيت(دو بودن) واجب را مطرح كرده و با برهان ذاتى و عرضى كه اگر بيش از يك واجب باشد، يكى از آن دو عرضى خواهد بود و معلول، اين مطلب را به اثبات مىرساند. سومين اصل رساله در نفى علل از واجب است؛ ابن سينا در اين اصل به دنبال نفى علل اربعه؛ يعنى علت فاعلى، علت غايى، علت مادى و علت صورى از واجب الوجود مىباشد. وى براى نفى هر كدام از اين علل براهينى را مطرح مىكند.
مؤلف، در مورد صفات واجب مىگويد: وقتى ثابت شد كه خداوند واجب الوجود و از هر جهتى واحد و منزه از علل است و سببى نداشته و صفاتش زايد بر ذاتش نيست و موصوف به صفات مدح و كمال است، لازم است كه بگوييم پس او عالم، حىّ، مريد، قادر، متكلم، بصير، سميع و دارنده ديگر صفات حسنى مىباشد. سپس صفات مذكور را تك تك مورد شرح و بررسى و اثبات قرار مىدهد. نخست علم واجب به ذات خود و وحدت علم و عالميت و معلوميتش و همينطور علمش به جميع ممكنات ومعلولات را مطرح نموده و به توضيح آن مىپردازد. دومين صفت، حيات است كه عارضى نبودن حيات را براى واجب عنوان كرده و در اين زمينه توضيحاتى را بيان مىنمايد. اراده، قدرت، سمع، بصر، تكلم ديگر صفات مطرح شده در اين رساله هستند.
شيخ الرئيس، فصلى جداگانه را براى صدور افعال از واجب الوجود مطرح مىكند و فعل واجب را از آثار كمال او مىشمارد و اين فعل او را واحد مىداند و مىگويد: اثنينيت فعل دالّ بر اثنينيت فاعل مىباشد، فلذا محال است از واحد، فعلى غير واحد صادر شود.
آخرين فصل رساله درباره قضا و قدر است. بوعلى اين مسئله مهم كلامى را به طور مختصر در بخش پايانى اين رساله آورده تا مبحث توحيد را با آن تكميل سازد. وى قضاى واجب را، علمش به معلومات، مبدعات و مكوناتش مىداند و قدر را ايجاب اسباب براى مسببات مىشمارد. او معتقد است كه با بيان اين سبب و مسببها و تفصيلشان، اثبات حكمت الهى در موجودات ظاهر مىگردد.
عدم وجود شرّ در عالم به طور مطلق و اضافه تمام خيرات به واجب، طبق آيه شريفه«بيده الخير و هو على كل شىء قدير» و آيه«يريد الله بكم اليسر و لا يريد بكم العُسر»، مباحث ديگرى است كه ابن سينا در بخش قضا و قدر به آنها پرداخته است. وى اين رساله را با حمد الهى و صلوات بر پيامبر اكرم(ص) و خاندان طاهرينش و اصحاب اخيارش به پايان مىبرد.