تفسير سورة التوحيد
معرفى اجمالى
الكشف عن ماهية الصلاة توسط شيخ الرئيس، به زبان عربى و در پاسخ به درخواست يكى از دوستانش كه از وى درخواست تأليف رسالهاى در سر نماز و بيان حقيقت ظاهر و باطن آن نموده است، تأليف شده كه در ضمن رسائل ابن سينا به چاپ رسيده است.
ساختار
كتاب، مشتمل بر يك مقدمه و سه فصل است.
گزارش محتوا
فصل اول، در ماهيت صلاة و فصل دوم، در انقسام صلاة به ظاهر و باطن است و فصل سوم، در اين است كه هر يك از دو قسم مزبور، بر كدام صنف از اصناف مردم واجب مىباشد.
مؤلف، فصل اول را با مقدمهاى آغاز مىكند و در آن، مرتبه خلقت حيوان را بعد از جمادات و نباتات يادآورى كرده و ارادهى خداوند را براى به كمال رساندن انسان بيان مىدارد و مىگويد: انسان، همان عالم اكبر است و شرف انسان نيز به فعلش مىباشد؛ اگر عملش موافق عمل شيطان باشد، موجب هلاكت وى خواهد بود.
مؤلف، سپس توضيحى دربارهى قواى انسانى و برترى قوه عقل بر ساير قوا و همينطور در خدمت عقل بودن ساير قوا ارائه مىنمايد. وى اعتقاد دارد هر كدام از قوا داراى مأموريت خاصى هستند كه فعل اشرف آنها؛ يعنى نفس ناطقه تأمل در صنايع و تفكر در بدايع مىباشد و توجهش نيز به عالم اعلى است و...
بوعلى بعد از بيان مقدمه مزبور، نماز را به عنوان وسيلهاى براى تشبه نفس ناطقه انسانى به اجرام فلكيه و تعبددائم براى حق مطلق، جهت طلب ثواب سرمدى، معرفى مىكند و كلام رسول الله(ص) را كه فرمود: «الصلاة عمودالدين»، ناظر به همين مىداند، زيرا دين تصفيه نفس انسانى از كدورات شيطانى و هواجس بشريّه مىباشد...
فصل دوم، در تقسيم نماز به نماز ظاهرى و نماز باطنى است. مؤلف، نمازهاى عادى را كه داراى مقدمات و اركان، اعم از ركوع، سجود، استقبال قبله، طهارت لباس و بدن و... مىباشد، نماز ظاهرى مىداند و مىگويد: براى افتراق انسان از حيوان و براى رسيدن به عرفان لازم است. قسم دوم كه نماز باطنى است مشاهده حق با قلب صاف و نفس مجرده مطهره مىباشد. اين قسم از نماز براى مناجات با پروردگار لازم مىباشد، زيرا مناجات با خدايى كه مبرّاى از زمان و مكان است با اعضاى ظاهرى ممكن نمىباشد، فلذا نمىشود با ركوع و سجود يا با گفتن و صحبت كردن و ذكر، با حضرت حق مناجات كرد، پس نماز واقعى كه امرى درونى و باطنى است براى اين منظور، لازم و ضرورى بوده و حديث شريف «المصلى يناجى ربه»، ناظر به اين قسم از نمازها مىباشد.
مؤلف، فصل سوم رساله را به وجوب هر دو قسم اين نمازها اختصاص داده است. وى مىگويد: انسانها از لحاظ تأثير قواى روحى متفاوتند؛ هر كسى كه قواى طبيعى و حيوانى بر وى غلبه كند، عاشق بدن خواهد بود و تربيت و صحت و خور و خواب و جلب منفعت و دفع مفسده از آن مهمترين كارش خواهد بود و در نتيجه چنين شخصى در زمره حيوانات و غافل از ياد خدا و جاهل از حق خواهد بود، اما كسى كه قواى روحانيهاش غالب و مسلط بر هواى نفس و مجرد از مشاغل دنيوى باشد، نماز براى وى وجوبى شديد خواهد داشت كما اينكه بر پيغمبر اكرم(ص) شديدترين وجوب را داشت، زيرا در شبى كه از جسم خود مجرد شد و هيچ اثرى از آثار حيوانيه شهوانيه در وى نماند، به خدا عرض كرد: پروردگار لذتى غريب از اين شب برايم حاصل شد؛ كارى كن كه اين حال مداومت داشته باشد و خداوند وى را امر به نماز كرد.
ابن سينا مىگويد: اين مقدار توضيح را درباره نماز كافى مىدانم، زيرا با اين مقدار توضيح مشخص شد كه نماز ظاهرى و جسمانى براى چه كسانى واجب است و نماز باطنى و روحانى براى چه افرادى.