أوراد الأحباب و فصوص الآداب
نام کتاب | اوراد الاحباب و فصول الاداب |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | باخرزی، یحیی بن احمد (نويسنده)
افشار، ایرج (به کوشش) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BP 288 /ب2الف8 |
موضوع | تصوف - متون قدیمی تا قرن 14
نثر فارسی - قرن 8ق. |
ناشر | دانشگاه تهران |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1383 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE10224AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
أوراد الأحباب و فصوص الآداب اثر فارسى ابوالمفاخر يحيى بن احمد مشهور به باخرزى يا ابوالمفاخر باخرزى (متوفى 763ق)، يكى از منابع مهم تصوف اسلامى در بيان سير و سلوك باطنى مىباشد كه به كوشش ايرج افشار، عرضه شده است..[۱]
نويسنده كتاب را در بخارا و بر سر قبر سيف الدين تأليف كرده است؛ بخش اول را در 723ق نوشته و تأليف بخش دوم را در 724ق، به پايان رسانده است..[۲]
نويسنده هدف از تأليف كتاب را، آگاهى بخشى به طالب سلوك مىداند؛ چراكه معتقد است طالب هر چيزى بايد حقيقت و ماهيت آن را بداند تا در او، رغبت و شوق براى طلب كمال پيدا شود.
كتاب در نقل اقوال شيخ سيف الدين باخرزى و اشعار و رباعيات صوفيه منبع بسيار با ارزشى به شمار مىآيد.
ساختار
اين اثر، كتابى است مفصل در باب مباحث علمى تصوف و آداب و رسوم و اذكار صوفيه كه در دو بخش، «أوراد الأحباب» و «فصوص الآداب»، تأليف شده است. هر بخش، داراى بخشهاى متعددى است اما متأسفانه بخش نخست تاكنون به چاپ نرسيده است.
مأخذ اصلى نويسنده در بخش نخست، كتاب «قوت القلوب» ابوطالب مكى است و منابع بخش دوم، عبارتند از: «قوت القلوب» ابوطالب مكى؛ «آداب المریدین» ابونجيب عبدالقاهر سهروردى؛ «رسالة الخلوة» و دو رساله ديگر از نجمالدين كبرى؛ رساله «وصية السفر» از سيف الدين باخرزى؛ «حلية الأبدال» و رساله «أمر المربوط» و كتاب «كنه مالابد للمريد» از ابن عربى و «منازل المريدين» از ابوعبدالله مرجانى. اما به نظر مىرسد كه نويسنده، بيش از همه، از كتاب «آداب المريدين» ابونجيب سهروردى استفاده كرده و در تعيين ابواب و فصول، حتى مقامات و احوال، به اين اثر نظر داشته و گاه برخى از موضوعات و مطالب را، با اندكى تغيير در عبارات، از آن كتاب برگرفته است..[۳]
كتاب سرشار از اشعار فارسى و عربى است، اما شمار اشعار عربى، بسيار كمتر از اشعار فارسى مىباشد. نثر كتاب، ساده و روان و به زبان فارسى گوياست..[۴]
اين كتاب با وجود تمهيدات خاصى كه نويسنده در وقفنامه كتاب براى استنساخ و انتشارش در نظر گرفته بود، داراى نسخههاى متعددى نيست.
گزارش محتوا
نويسنده در بخش نخست كتاب -كه اكنون در دسترس نيست- به شرح اوراد و عبادات، اساس امور مريد (مثل جوع، سَحَر، صحت و خلوت)، شجره خرقه، مقامات مراقبه و محبوب بودن عقل نزد خداوند، در بيست فص پرداخته است. عنوان برخى از اين فصوص، عبارت است از: بيان اوقات و زمان اوراد هفتگانه روز، بيان اوقات و زمان اوراد شب، ذكر عمل مريدان از فرايض عوامل و فضايل نوادر، آنچه مستحب است كه در وقت خفتن بنده بگويد، ذكر قسمت كردن شب جهت برخاستن و جهت خواب و وصف شبخيزان و تهجدگزاران، روز جمعه و آداب آن.
بخش دوم كه در اين نوشتار به معرفى آن مىپردازيم، در باب آداب صوفيه، عقايد و اخلاق، شيوه معاشرت، لباس، سماع، صحبت و شرايط شيخ و مريد، آداب خادمان در انواع خدمات، حمام، آداب مسافرت و شرايط سفر، آداب خلوت و اربعين و ترتيب رياضت و مجاهدت است..[۵]
اين بخش كه با مقدمهاى مفصل از محقق كتاب ايرج افشار و معرفى خاندان نويسنده آغاز شده، در چهل بخش تنظيم گرديده است. مؤلف در هر بخش ابتدا با استناد به قرآن يا قول يا فعل پيامبر(ص)، شرعيت موضوع را اثبات كرده، سپس به قول مشايخ صوفيه و نظر خود در آن باب مىپردازد.
اكثر فصوص، درباره آداب اعمال مختلف جوارحى و جوانحى است كه سالك بدانها عمل مىكند، همچون سفر، اكل، حمام، خلوت، سماع، صحبت و آنچه در هنگام بيمارى، بلا و مرگ انجام مىدهد؛ ليكن در اين ميان و بهخصوص در فصوص ابتدايى كتاب، نويسنده به مباحث كلىتر تصوف، همچون ماهيت تصوف، عقايد صوفيه، فضيلت آداب، اخلاق، مقامات و احوال صوفيه، اختلاف مسالك صوفيه، فضيلت فقر بر غنا، شطحيات و خواص نفس نيز پرداخته است.
نخستين فص، پيرامون عقايد صوفيه در وحدانيت خداوند و قيامت است. نويسنده معتقد است اولين چيزى كه بر مريد واجب مىباشد، آن است كه احديت خداوند را پذيرفته و ذات او را از چيزى كه نسبت آن به ذات مقدس الهى روا نمىباشد، پاك و تنزيه كند..[۶]
فص دوم، در مورد آداب ايمان مىباشد. به نظر نويسنده، برترين چيز براى مريد آن است كه رنج خود را از خلق برگرفته و بر هيچ كس، ظلم و ستم روا ندارد..[۷]
در فص سوم، فضيلت فقر بر غنا، تشريح گرديده است. نويسنده فضيلت فقر بر غنا را در صورتى مىداند كه رضايت و خشنودى نيز، قرين و همراه آن باشد. از جمله امورى كه به اعتقاد وى دليل بر فضيلت فقر مىباشد، آن است كه سخا و عطا، در همه اديان پسنديده است..[۸]
در فص چهارم، ماهيت تصوف مورد بحث قرار گرفته است. نويسنده خود بر اين باور است كه اين قوم را به جهت صفاى اسرار و پاكيزگى آثار، صوفى گفتهاند. وى در اين رابطه، به اقوال و نظريات ديگران نيز اشاره كرده است كه برخى از آنها عبارتند از: در صف اول بودن اين گروه نزد خداوند، صاف بودن دل، قرب اوصاف ايشان به اوصاف اهل صفه كه در عهد پيامبر(ص) بودند، پوشش اين طايفه كه از صوف (پشم) است..[۹]
فص پنجم، پيرامون محاسبه نفس و حفظ خواطر است. بنا به نظر صوفيه، ترك اشتغال به انواع كسب و صناعات، صرف تمامى اوقات به عبادات و طاعات، بهتر و با فضيلتتر است..[۱۰]
ديگر عناوين و مباحثى كه در فصوص ديگر مطرح شده است، عبارتند از: احكام مربوط به لباس و خرقه؛ آداب صوفيه در فروع دين و احكام آن؛ فضيلت آداب؛ اخلاق صوفيه؛ مقامات صوفيه؛ احوال صوفيه؛ آداب مريد و شرايط وى؛ خواص و معرفت نفس؛ آداب صحبت با هر طايفهاى؛ آداب جوارح و حواس؛ آداب با خانواده؛ ادب خادم و شرايط آن؛ آداب انواع خدمات؛ آداب مربوط به خوردن؛ رياضت مريد در مأكولات و فضيلت گرسنگى و حكايات و مكاشفات برخى از بزرگان..[۱۱]
از ميان اعمالى كه نويسنده به بيان آداب آنها پرداخته است، دو ادب با تفصيل و تأكيد بيشترى بيان شده است. نخست، سماع كه از موضوعات مناقشه برانگيز تصوف است.[۱۲]و دوم خلوت و چلهنشينى كه از اركان سلوكى طريقت كبرويه است..[۱۳]
از جمله ويژگىهاى كتاب، آن است كه از نامهاى پيامبران، بهويژه حضرت محمد(ص) و احاديث ايشان، بسيار آمده است..[۱۴]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست اشخاص، اعلام جغرافيايى، اديان، قبايل و اقوام، كتب و رسائل، لغات نادر، اصطلاحات و اشياء، اشعار فارسى و عربى، آيات، اخبار و احاديث، اقوال و كلمات مشايخ و بزرگان در انتهاى كتاب آمده است.
در پاورقىها، به تصحيح لغات و توضيح معناى آنها پرداخته شده است.
پانویس
- ↑ انوشه، حسن، 1380، ج1، ص145
- ↑ بجنوردى، سيد كاظم و همكاران، 1377، ج11، ص60
- ↑ بجنوردى، سيد كاظم و همكاران، 1377، ج11، ص60
- ↑ انوشه، حسن، 1380، ج1، ص145
- ↑ انوشه، حسن، 1380، ج1، ص145
- ↑ متن كتاب، ص3
- ↑ همان، ص8
- ↑ همان، ص11
- ↑ همان، ص14
- ↑ همان، ص19
- ↑ همان، ص23 تا 339
- ↑ همان، ص180
- ↑ همان، ص290
- ↑ انوشه، حسن، 1380، ج1، ص145
منابع مقاله
1- مقدمه و متن كتاب؛
2- انوشه، حسن، دانشنامه ادب فارسى: ادب فارسى در آسياى ميانه، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، سازمان چاپ و انتشارات، 1380، ج1، ص 145-146؛
3- بجنوردى، سيد كاظم و همكاران (1377)، دائرة المعارف بزرگ اسلامى (چاپ دوم)، تهران: مركز دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج11، ص60، تأليف محمد جواد شمس.