فرهنگ فارسی برهان قاطع
نام کتاب | فرهنگ فارسی برهان قاطع |
---|---|
نام های دیگر کتاب | برهان قاطع |
پدیدآورندگان | برهان، محمدحسين بن خلف (نويسنده) |
زبان | فارسي |
کد کنگره | PIR 2949 /ب4ب4 |
موضوع | فارسي - واژه نامهها |
ناشر | نيما |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1380ش , |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE10294AUTOMATIONCODE |
برهان قاطع، اثر محمدحسین بن خلف تبریزی، متخلص به «برهان»، فرهنگ لغات فارسی به فارسی است.
این کتاب در سال ۱۰۶۲ به نام سلطان عبدالله قطب شاه نوشته شد و نخست در هندوستان و سپس در ایران آوازه تام یافت[۱].
مؤلف غرض از تألیف کتاب را جمعآوری همه لغات فارسی پهلوی، دری، یونانی، سریانی، رومی، اصطلاحات و کنایات بهعربیآمیخته و لغات زند و پازند موجود در فرهنگهای لغات ذکر کرده است [۲].
بهمنظور آشنایی با اهمیت این کتاب، توجه به این نکته ضروری است که در قرن یازدهم به دلیل گسترش و رواج روزافزون زبان و ادب فارسی در هند، نیاز به چنین فرهنگی برای درک واژگان دشوار دیوانهای فارسیسرایان، بیش از پیش احساس میشده است[۳].
ساختار
این کتاب برخلاف فرهنگهای رایج در زمان مؤلف، دارای ترتیبى الفبایى و بر پایه حروف اول، دوم، سوم و... هر واحد واژگانى تنظیم شده است.
این فرهنگ شامل یک دیباچه، مشتمل بر 9 «فایده» و متن شامل 29 «گفتار» است. دیباچه در باب موضوعاتى مانند زبانهای ایرانى، حروف، دستور زبان و املای فارسى است و گفتارها که بخش اصلى فرهنگ را شامل مىشود، بر مبنای حروف فارسى و عربى ترتیب یافته و هرکدام خود به چندین «بیان» تقسیم گردیده است [۴].
این فرهنگ با وجود آنکه مىبایست از منابع گوناگونى فراهم آمده باشد، مؤلف آن تنها از چهار فرهنگ، یعنى «فرهنگ جهانگیری» انجوی شیرازی، «مجمع الفرس» سروری کاشانى ، «سرمه سلیمانى» تقىالدین اوحدی و «صحاح الأدوية» حسین انصاری نام مىبرد. از میان این چهار فرهنگ، بیشترین استفاده برهان از «فرهنگ جهانگیری» بوده است[۵].
گزارش محتوا
مقدمه شامل نه «فایده» به ترتیب زیر است: «معرفت زبان دری و پهلوی و فارسی، چگونگی زبان فارسی، تعداد حروف تهجی و فرق میان دال و ذال، تبدیل حروف فارسی به حروف دیگر، ضمایر، حروف مفرده، اوایل و اواسط و اواخر کلمات، حروفی که برای زینت کلام آرند، حروفی که به آخر اسماء و افعال به جهات گوناگون افزایند و توصیف آنچه در املا دانستن آن ضروری است[۶].
متن کتاب شامل ۲۹ گفتار است که هر گفتار چند «بیان» دارد و شمار لغات هر بیان در آغاز هر فصل آمده است. هر «بیان» بر اساس حرف دوم لغات مندرج در هر گفتار تدوین شده و ۲۸ گفتار به ۲۸ حرف الفبا و گفتار بیستونهم به لغات متفرقه اختصاص دارد[۷].
مؤلف به بیشتر فرهنگهای لغتی که پیش از او تدوین شده بود، نظر داشته و کوشیده است که کتابش جامع و حاوی همه آنها باشد؛ لذا برهان قاطع از نظر کمیت، افزونتر از فرهنگهای گذشته است و از همان زمان تألیف، کثرت لغات و مطالب آن توجه اهل فضل را به خود جلب کرده است. ترتیب دقیق الفبایی لغات و ترکیبات نو در زمینههای گوناگون خاصه در علم طب از محاسن دیگر برهان قاطع است [۸].
سالها پیش از تألیف برهان قاطع، گسترش زبان فارسى در منطقه و انتشار دیوان شاعران بزرگ در دربار سلاطین هند مانند اکبر، جهانگیر و شاهجهان، سبب شده بود که تمایلى عمومى نسبت به درک ظرایف و دقایق آثار این شاعران پدید آید. بدین سبب، ادیبان و لغتشناسان به نگارش و تدوین فرهنگهای فارسى روی آوردند و بدین ترتیب، دو دوره فرهنگنویسى شکل گرفت: دوره نخست که تا سده 11ق، ادامه یافت، دوره جمعآوری لغات است و دوره دوم که از سده 11ق، آغاز مىشود، دورهای است که در آن لغات مورد نقد و تحقیق نیز قرار گرفت. برهان قاطع، متعلق به دوره نخست است[۹].
برهان قاطع، در حدود 20211 واژه و ترکیب دارد که واژههایى از برخى از زبانها و لهجههای ایرانى و غیر ایرانى نیز در میان آنها به چشم مىخورد: الف)- زبانهای ایرانى: اوستایى، فارسى باستان، پهلوی، خوارزمى و سغدی؛ ب)- لهجههای ایرانى: مروزی، بخاری، سیستانى، کرمانى، عراقى، آذری، گیلکى و...؛ ج)- زبانها و لهجههای غیرایرانى: عربى با لهجههای یمانى، دمشقى، اندلسى و...، بربری، عبری، سریانى، ترکى، هندی، یونانى، رومى، ارمنى و...[۱۰].
جامعیت برهان قاطع، بهلحاظ شمار واژگان و ترکیباتش موجب رواج کامل آن در میان مردم ایران و هند شد. شهرت این فرهنگ سبب گردید که گروهى به تقلید، تکمیل، ترجمه و نقد آن روی آورند[۱۱].
در پایان باید اشاره نمود که برهان قاطع معایبی نیز دارد، از جمله: عدم دریافت صحیح مؤلف از زبانهای ایرانی و غیر ایرانی، آوردن ۲۷۴ «هزوارش» تحت عنوان لغات «زند و پازند» در ردیف لغات فارسی (که مطلقا در نظم و نثر فارسی به کار نرفته است)، نقل بیدریغ لغات مجعول و برساخته دساتیر که ملا برهان برای نخستین بار این لغات را در فرهنگ خود وارد کرده است، جمع کردن ضبط و حرکات مختلف لغات بدون تشخیص درستی یا نادرستی آن، ارتکاب اشتباهات بسیار در اعلام تاریخی و جغرافیایی، نقل خرافات و اساطیر بهعنوان حقایق مسلم[۱۲].
وضعیت کتاب
این کتاب نخستین بار در کلکته در ۱۲۳۴ بهصورتی جامع و نفیس مصدر به نام فرماندار هندوستان و با مقدمه «سید کرم حسین حسینی بلجرامی» پس از مقابله با سیزده نسخه خطی که کهنترین آنها تاریخ ۱۰۷۱ را داشت به طبع رسید و در پایان آن فصلی به نام «ملحقات برهان قاطع» تألیف عبدالمجید قائممقامی قاضیالقضات» درج شد و بار دیگر نیز در کلکته در ۱۲۷۴ با حروف سربی به چاپ رسید. برهان قاطع در ایران نیز با چاپ سنگی در ۱۲۷۸، ۱۳۰۰، ۱۳۰۴ و ۱۳۰۵ و چاپ سربی ۱۳۱۷ش، در دو مجلد و نیز در ۱۳۳۶ش، به اهتمام محمد عباسی انتشار یافت[۱۳].
مهمترین و علمىترین چاپ برهان قاطع با تصحیح و تحشیه محمد معین، در 5 مجلد (4 مجلد لغت و یک مجلد تعلیقات) در فاصله سالهای 1331-1335ش، در تهران منتشر شده است. معین، برهان قاطع را با مقدمهای جامع، حواشى مفصل در شرح ریشه واژهها، تصحیح خطاهای نویسنده، افزودن لغات بسیار در حواشى و ذکر معادل آنها در سایر زبانها و لهجههای ایرانى به چاپ رساند. دقت معین در تحقیق و تصحیح برهان قاطع و کمیت و کیفیت تعلیقات وی بر این فرهنگ به میزانى است که حاصل زحمات او را باید تألیفى جدید بشمار آورد[۱۴].
سید احمد عاصم عنتابى، ادیب فاضل عثمانى، این فرهنگ را در اوایل سده 13ق، به ترکى برگرداند و آن را به نام «تبیان نافع» منتشر کرد[۱۵].
در نقد برهان قاطع، نخستین تلاش از سوی سراجالدین آرزو، در «سراج اللغة» صورت گرفت و پس از آن غالب دهلوی بهتفصیل، این فرهنگ را در 1273ق/1857م، مورد نقد و بررسى قرار داد و حاصل کار خود را با عنوان قاطع برهان تدوین و منتشر ساخت[۱۶].
در دوره معاصر نیز برهان قاطع مورد نقد قرار گرفت. بهعنوان مثال، محمدتقى بهار بر واژههای دساتیری این فرهنگ و بىبنیاد بودن آنها انگشت نهاد و پورداود هم از این بابت و هم از آن جهت که برهان خالى از شواهد شعری است، آن را مورد نقد قرار داد. در این میان نقد و بررسى حکمت از دو نقد پیشین مفصلتر است. حکمت روشن مىسازد که برهان قاطع دارای کاستیهایى اساسى است، مثل حذف شواهد شعری، اشتباه در ریشهشناسى برخى از واژههای فارسى و عربى، خطا در ضبط برخى از لغات، ورود تصحیفات و تحریفات در پارهای لغات، اشتباهات تاریخى و جغرافیایى و سرانجام طرح باورهای بىبنیاد و خرافى در شرح و تفسیر برخى از لغات[۱۷].
کتاب فاقد فهرست و پاورقی است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- میرانصاری، علی، «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی»، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی و همکاران (چاپ دوم)، تهران، 1377.
- دبیرسیاقی، سید محمد«دانشنامه جهان اسلام» زیر نظر غلامعلی حداد عادل، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، چاپ اول، تهران، 1377.