الوافي
نام کتاب | الوافي |
---|---|
نام های دیگر کتاب | کتاب الوافی |
پدیدآورندگان | فقیه ایمانی، کمال (مصحح)
فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی (نويسنده) علامه، ضیاءالدین (معلق) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP 135 /ف9و2 1365 |
موضوع | احادیث شیعه - قرن 11ق. |
ناشر | مکتبة الإمام أميرالمؤمنين علي (عليه السلام) العامة |
مکان نشر | اصفهان - ایران |
سال نشر | 1406 هـ.ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE1361AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
«الوافى»، به زبان عربى، اثر فيض كاشانى، اولين جامع حديثى در دوره متأخران مىباشد.
مؤلف، براى نوشتن اين اثر سترگ، نه سال و يك ماه وقت گذاشته و در سال 1068ق، آن را به اتمام رسانده است.
وى، در مقدمهاى كه بر كتاب نگاشته، انگيزه خود را از تأليف اين كتاب، به شرح ذيل بيان مىدارد:
1. هيچيك از كتب اربعه به تنهايى براى مراجعه كننده كافى نيست، زيرا برخى از روايات مهم، در آنها ذكر نشده است.
2. مراجعه به اين كتب و به دست آوردن روايات مورد نظر، بسيار مشكل است، زيرا عنوان ابواب دچار اختلاف و ناهمگونى است(برخى از احاديث را در باب مناسب خود نياورده و در جاى ديگرى ثبت كردهاند. گاهى بين رواياتى كه تفريق بين آنها بهتر بود، جمع كردهاند و يا بالعكس، رواياتى را كه در مورد موضوع واحد هستند و بايد در يك باب جمعآورى شوند، در چند باب آرودهاند).
3. برخى از روايات، در كتب اربعه تكرار شدهاند و اين، سبب ضخامت و حجم فراوان آنها شده است.
در بين علما، سيّد بحر العلوم طباطبايى توجه ويژهاى به الوافى داشته، آن را تدريس مىكرده و از شاگردش جواد بن محمد على، صاحب مفتاح الكرامة خواسته است تا تقريرات آن درس را جمع كند.
ساختار
كتاب الوافى، داراى يك مقدمه و چهارده كتاب و يك خاتمه است. تعداد بابهاى آن، بر طبق شمارش مرحوم آقا بزرگ، 273 باب و شماره احاديث آن، به حدود پنجاه هزار حديث مىرسد.
اين كتاب، مشتمل بر تمام احاديث موجود در كتب اربعه شيعه(الكافى، من لايحضره الفقيه، التهذيب و الاستبار) مىباشد. مرحوم فيض، در اين كتاب، علاوه بر جمعآورى اين روايات، سعى كرده است تا متون روايات را شرح و مشكلات موجود در آنها را برطرف سازد
فيض، در اين كتاب و ساير كتب فقهى و حديثى خود، مانند معتصم الشيعة و مفاتيح الشرائع ترتيب نوينى پيش گرفته و با ادغام پارهاى از ابواب، در برخى ديگر و جابهجا كردن آنها، تدوين جديدى را براى فقه و حديث پديد آورده است. وى با الهام از شيوه غزالى در احياء علومالدين، فقه را در دو بخش قرار داده: يكى در فن عبادات و سياسات و ديگرى در فن عادات و معاملات.
گزارش محتوا
مؤلف، در مقدمه، كتب اربعه را مورد نقد قرار مىدهد و ضرورت تدوين يك كتاب حديثى را اعلام مىدارد. وى، ضمن آنكه كتاب الكافى را به خاطر در بر داشتن اصول و خالى بودن از زوايد، شريفترين، موثقترين، كاملترين و جامعترين كتب اربعه مىداند، مشكلات زير را براى آن برمىشمارد:
1. در ذكر بسيارى از احكام، سستى به عمل آمده و بابهاى آن تمام و كامل نيست.
2. بسا به ذكر يكى از دو طرف روايات - كه شبهه تعارض در مورد آنها وجود دارد - بسنده شده و خلاف آن نيامده است.
3. مبهمات و مشكلات احاديث، بدون شرح رها گرديده است.
4. در برخى از كتب و ابواب و روايات آن، ترتيب نيكويى به كار نرفته است و بسا حديثى در غير باب آن آمده است.
فيض، در ادامه، به مشكلات كتاب من لايحضره الفقيه مىپردازد و مىگويد:
كتاب فقيه، در بيشتر موارد ياد شده مانند الكافى است، جز اينكه:
1. از احاديث مربوط به اصول عقايد خالى است.
2. ابواب و فصول بيشترى را جا انداخته است.
3. چه بسا در آن، حديث با كلام مؤلف اشتباه مىشود و سخن وى در دنباله حديث با حديث خلط مىشود.
4. احاديث مرسل آن، بسيار و اسناد مورد اهمال آن نيز فراوان است.
مؤلف، در باره تهذيب الاحكام نيز چنين اظهار نظر مىكند:
تهذيب الاحكام، گر چه جامع احكام است و تقريباً تمام احاديث احكام، در آن وارد گرديده، لكن از جهت خالى بودن از احاديث مربوط به اصول عقايد، مانند فقيه است.
وى، علاوه بر اين، به وجود مشكلات زير در كتاب تهذيب الاحكام اشاره مىكند:
1. اشتمال بر تأويلات دور از واقع و جمع نادرست ميان روايات متعارض.
2. جدا كردن احاديثى كه جا دارد يكجا گرد آيد و كنار هم آوردن احاديثى كه شايسته است جدا شود.
3. قراردادن بسيارى از اخبار در محل نامناسب و كوتاهى در ذكر احاديث در جاى خود.
4. داراى تكرارهاى ملالآور و طولانى كردن بابها با عنوانهاى كوتاه و مخل مقصود.
وى، در ادامه مىگويد:
الاستبصار نيز پارهاى از تهذيب الاحكام است كه از آن استخراج گرديده و به ذكر اخبار مخالف و معارض اقتصار ورزيده و در جمع بين آنها با استمداد از احاديث قريب و غريب، كوشيده است.
صاحب الوافى، در ادامه، از تلاش مشايخ سهگانه، در نقل احاديث و گردآورى اخبار پراكنده، قدردانى مىكند و مىگويد:
انصاف اين است كه جمع ميان آنچه انجام دادهاند و آنچه واگذاشتهاند، كارى ناممكن، بلكه از توان بشر خارج است. به هر حال آنها وظيفه خود را انجام دادهاند و آنچه باقى مانده، بر عهده آنان نبوده است.
مؤلف، قبل از وارد شدن در اصل مقصود، سه امر را مقدم داشته و در مورد آنها توضيح داده و آن سه امر عبارتند از: طريق شناسايى علوم دينى، راه شناسايى اسناد حديثها و اصطلاحات و قواعد به كار گرفته شده در كتاب.
اجزاى چهاردهگانه كتاب، به ترتيب عبارتند از:
1. كتاب عقل و علم و توحيد.
2. كتاب حجت.
3. كتاب ايمان و كفر.
4. كتاب طهارت و زينت.
5. كتاب صلوة و دعا و قرآن.
6. كتاب زكات و خمس و مبرات.
7. كتاب صوم و اعتكاف و معاهدات.
8. كتاب حج و عمره و زيارات.
9. كتاب حسبه و احكام و شهادات.
10. كتاب معايش و مكاسب و معاملات.
11. كتاب مطاعم و مشارب و تجملات.
12. كتاب نكاح و طلاق و ولادات.
13. كتاب جنايز و فرايض و وصيات.
14. كتاب روضة كه شامل احاديث متفرقه است.
خاتمه الوافى، در اسناد حديثهاى تهذيب و استبصار و من لا يحضره الفقيه است كه ملا محسن براى سهولت مراجعه، اسامى را به ترتيب الفبا تنظيم نموده است و براى رعايت اختصار، اسامى برخى از راويان را به صورت مختصر آورده است.
از امتيازات اين كتاب، ترتيب بسيار عالى در آوردن روايات در باب مناسب است، چنانكه روايات را بر اساس متن آنها و به صورت موضوعى، دستهبندى نموده است و در اين ترتيب، كمال دقت را در چينش روايات به كار برده است. معمولا عناوين بابها را از الكافى گرفته يا عين عبارت الكافى را در عنوان باب قرار داده و يا مشابه تعبير الكافى را به كار مىبرد و به اين مطلب، تصريح مىكند، ولى همواره از الكافى در انتخاب عناوين پيروى نكرده است، بلكه در برخى از موارد، عناوين بهترى را براى ابواب برمىگزيند. در شيوه چيدن روايات در يك باب هم در بيشتر موارد به كلينى اقتدا كرده است، لكن در برخى موارد هم احساس مىكند كه روايتى بهتر است در باب ديگرى بيايد و لذا در غير بابى كه در الكافى مطرح شده، مىآورد؛ از اينجاست كه مىبينيم بسيارى از رواياتى كه كلينى در روضه الكافى آورده، مرحوم فيض آنها را در بابهاى مختف الوافى وارد كرده است.
از امتيازات ديگر اين كتاب، شرح لغات موجود در روايات و برخى از آيات است.
فيض، در اين زمينه، در حد يك شاهكار زحمت كشيده است و مىتوان شرح لغتهاى روايات در الوافى را از بزرگترين خدمتهاى اين دانشمند، به سنت دانست؛ حتى اگر به جمعآورى واژههاى معنا شده در الوافى بپردازيم، مجموعه خوبى در غريب القرآن و غريب الحديث پديد مىآيد. فيض، از اينكه شارحان آيات قرآنى و روايات، در كلام اهل لغت تتبع و دقت كافى اعمال نمىكنند، گلهمند است و در شرح روايت، لغتهاى مشكل آن را معنا مىكند و اين شيوه را در سرتاسر الوافى به كار برده است.
در هنگام تبيين معناى لغوى كلمه، به قرائتهاى مختلف يا نسخهبدلهاى آن و نيز معناى كلمه در زمان صدور روايت توجه دارد، زيرا گاهى يك كلمه اكنون در معنايى به كار مىرود كه در زمان معصومان به اين معنا نبوده است، لذا نمىتوان روايت را بر طبق معناى فعلى تبيين كرد.
از ميان منابع لغوى، فيض، عنايت بيشترى به النهاية فى غريب الحديث و الاثر، التهذيب فى اللغة، الصحاح، القاموس المحيط و المصباح المنير داشته است.
از ويژگىهاى ديگر اين كتاب، نقل روايتهاى مناسب با هر باب از غير كتب اربعه است. گر چه فيض بر جمعآورى روايات كتب اربعه بنا داشته و معمولا روايات كتب ديگر را به عنوان شرح بر احاديث كتب اربعه آورده، لكن در بسيارى از موارد، احاديث مناسب با يك باب را از غير كتب اربعه نيز جمعآورى كرده است.
از سرى امتيازات اين كتاب، مىتوان اين موارد را نام برد: بىنياز كردن محقق از مراجعه به اسناد در بسيارى از روايات، اشاره به موارد تقطيع روايات، تفسير بسيارى از آيات قرآنى در الوافى، توجه به سبب صدور احاديث در هنگام تبيين معانى آنها، تصحيح متون روايات كتب اربعه با استفاده از منابع مختلف روايى، تصحيح اسناد روايات كتب اربعه، رعايت تقواى علمى در نسبت دادن نظريههاى عالمانه به صاحبان آنها، تبيين فلسفه برخى از مطالب مطرح شده در آيات قرآنى يا روايات، تبعيت محض از دليل در فتاواى فقهى، شرح ضرب المثلهاى موجود در روايات، توضيح و تبيين تشبيههاى موجود در روايات، واضح كردن معناى روايات با مثال زدن، آوردن اشعار مناسب با مضمون روايات، توجه به قرائتهاى گوناگون و يا احتمالهاى مختلف در معناى حديث، تتبع موارد ورود يك روايت در كتب اربعه و غيره، رعايت امانت در نقل سند و متن.
با آنكه مرحوم فيض، در راه تبويب و شرح اخبار زحمتهاى فراوانى را متحمل شده است، لكن باز نتوانسته است به ترتيب و تبويب احاديث به نحو كامل بپردازد. علاوه بر آن، به جهت اختصار سند، اصطلاحهاى خاصى براى راويان قرار داده و در هنگام ذكر اسانيد، به جاى ذكر نام راوى، آنها را به كار مىبرد و اين امر، براى فردى كه با اين اصطلاحات آشنا نباشد، مشكلساز است.
با آنكه مبناى مرحوم فيض، نقل از كتب اربعه است، گاهى روايتى را از يكى از اين كتب نقل مىكند، در حالى كه در كتاب ديگر هم وجود دارد، لكن نامى از مصدر دوم نمىبرد. در مواردى كه سند اين روايات در هر دو كتاب، يكى است، مىتوان چنين توجيه كرد كه چون در واقع يك روايت است، مرحوم فيض، به يك مصدر اكتفا نموده است، لكن در مواردى كه سند روايت در دو كتاب متفاوت باشد، اين اشكال بيشتر موجه مىنمايد، زيرا مرحوم فيض، در موارد مشابه هر دو سند را ذكر كرده است.
مراجعه به كتاب الوافى، براى كسانى كه در علوم اسلامى تحقيق مىكنند، لازم است، زيرا اين كتاب، مصدر حديثى وسيعى است و مىتوان آن را دائرة المعارف شيعى دانست. از طرف ديگر، توضيحهايى كه مرحوم فيض، در ذيل احاديث آورده است، مطالعه و فهم آنها را حتى براى افراد مبتدى آسان مىنمايد. مؤلف، با توجه به تخصص خود در علوم مختلف، از قبيل فقه، فلسفه، عرفان، اخلاق، حديث و كلام و... در هنگام شرح روايات، نكتههاى ارزشمندى را آورده است.
شروح و حواشى الوافى
1. الحاشية على الوافى، خود مؤلف الوافى.
2. الحاشية على الوافى، عبدالله بن عيسى افندى(م 1130ق).
3. الحاشية على الوافى، سيّد ابراهيم بن محمد باقر رضوى، برادر سيّد صدر الدين تونى، شارح وافية.
4. الحاشية على الوافى، سيّد عبدالله بن نور الدين جزايرى(م 1173ق).
5. الحاشية على الوافى، محمد باقر بن محمد اكمل معروف به وحيد بهبهانى(م 1206ق). از اين كتاب، به عنوان شرح ياد شده است، ولى خود مؤلف در فهرست تصانيفش، از آن، به عنوان حاشيه بر الوافى ياد مىكند.
6. الحاشية على الوافى، فضل الله بن محمد شريف كاشانى. اين كتاب، شامل حاشيه بر كتاب عقل و علم الوافى است و بيشتر به شرح متون احاديث نظر دارد و گاه نيز به اسانيد مىپردازد و در رجب 1107ق، از نگارش آن فراغت يافته است. اين حاشيه، توسط مؤلف، مدون شده و نسخه آن به همراه تعليقاتى از وى در كتابخانه مدرسه سپهسالار موجود است.
7. تعليقة على الوافى، احمد بن محمد، علم الهدى كاشانى.
8. الحاشية على الوافى، محمد رضا بن محمد مؤمن قمى.
9. الحاشية على الوافى، ميرزا حسن بن عبدالرزاق لاهيجى(م 1121ق).
10. شرح الوافى، سيّد محمد جواد بن محمد حسينى عاملى، صاحب مفتاح الكرامة(م 1226ق)، شامل شرح كتاب طهارت الوافى و تقرير بحث استادش بحر العلوم است كه از نظر متن و سند در اخبار الوافى سخن گفته است و به عنوان تقريرات نيز از آن ياد شده است.
11. الحاشية على الوافى، سيّد محسن بن حسن اعرجى(م 1227ق)، شامل اوايل الوافى است و يكى از نوادگان وى آن را مدون كرده است.
12. شرح طهارة الوافى، محمد تقى بن محمد رحيم تهرانى(م 1248ق) كه تقريرات درس استاش بحر العلوم است.
13. الحاشية على الوافى، علامه شعرانى.
14. حواشى بر الوافى؛ در چاپ اخير الوافى - كه با تحقيق، مقابله با اصل، تصحيح و تعليق آقاى ضياء الدين حسينى و توسط انتشارات كتابخانه امام امير المؤمنين(ع) در اصفهان، در 27 مجلد چاپ و منتشر شده است - حواشى ملا رفيع الدين نايينى، علامه مجلسى، ملا صالح مازندرانى، ملا خليل قزوينى و آية الله شعرانى، به علاوه گزيدههايى از كتاب الهدايا ميرزا محمد مجذوب تبريزى نيز در پاورقى آن ذكر گريده است.
لازم به ذكر است كه كتاب الوافى از سوى مؤلف، در چهارده مجلد تدوين گرديده و قبل از چاپ اخير، در سه مجلد به قطع رحلى و با تصحيح محمد رضا عبد الرسول رضوى خوانسارى، به چاپ رسيده است. همچنين در سه مجلد، به تحقيق آقاى ضياء الدين حسينى، توسط انتشارات كتابخانه امام امير المؤمنين(ع) در اصفهان چاپ و منتشر گرديده بود.
معجم، منتخب، مستدرك و فهرست الوافى:
1. المعجم المفهرس لالفاظ احاديث كتاب الوافى، على رضا برازش.
2. الشافى المنتخب من الوافى، محمد محسن بن مرتضى فيض كاشانى(1007 - 1091ق)؛ نويسنده، آن را با حذف احاديث معارض، مكرر و اسانيد راويان، از كتاب الوافى استخراج و به ذكر محكمات بسنده نموده است. مولف، الشافى را در دو جزء و هر يك شامل دوازده كتاب با ابواب متعدد تدوين كرده است.
3. نوادر الأخبار(نوادر فيض)؛ فيض پس از گزينش الشافى از كتاب الوافى، تكمله و مستدركى هم براى الشافى نوشته و آن را نوادر ناميده است. وى، محكمات روايات موجود در غير كتب اربعه را كه در الوافى و الشافى نيامده، در نوادر گرد آورده است. شيخ حسن عصفورى آن را با اسم الحدق النواظر به اتمام رسانيده است.
4. مستدرك الوافى، محمد هادى بن مرتضى، نوه برادر فيض كاشانى.
5. فهرست الوافى، علم الهدى، محمد بن محسن فيض كاشانى(م1115ق).
منابع مقاله
مجله علوم حديث، پاييز 1383، عنوان مقاله: كتابشناسى كتابهاى الوافى، وسائل الشيعة و بحار الانوار، نويسنده: حسين صفره.
علوم حديث، سال سيزدهم، شماره اول، عنوان مقاله: سيرى در كتاب الوافى، نوشته: على محمد مير جليلى.
وابستهها
پیوندها
مطالعه کتاب الوافي در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور