أثر التشيع على الروايات التاريخية في القرن الأول الهجري

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    أثر التشيع على الروايات التاريخية في القرن الأول الهجري
    نام کتاب أثر التشيع على الروايات التاريخية في القرن الأول الهجري
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان ولي، عبدالعزيز محمد نور (نويسنده)
    زبان عربي
    کد کنگره
    موضوع
    ناشر دار الخضيري
    مکان نشر عربستان - مدينه منوره
    سال نشر مجلد1: 1996م , 1417ق ,
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE40286AUTOMATIONCODE

    معرفی اجمالی

    أثر التشيع على الروايات التاريخية في القرن الأول الهجري، رساله دکترای عبدالعزیز محمد نورولی در سال 1415ق، در دانشگاه مدینه است که در سال 1417ق، به‌‌صورت کتاب منتشر شده است[۱].

    ساختار

    کتاب، شامل مقدمه، پیشگفتار، پنج باب، خاتمه و در پایان، شش‌گونه فهرست است.

    گزارش محتوا

    مقدمه نویسنده، هفت نکته را در بر می‌گیرد که توضیحاتی کلی درباره محتوای کتاب است.

    نویسنده در مقدمه کتاب، روش تحقیق و شیوه‌کار خود را چنین بیان کرده است:

    1. بررسی و نقد راویان و اخباریان شیعی؛
      ایشان، ابتدا راوی‌ها و اخباری‌های شیعه را در دو بخش جداگانه به‌اختصار معرفی و به نسب، محل سکونت و وفات آنان اشاره می‌کند. پس از آن، آثار تاریخی هریک و اقوال علما و رجالیان را درباره تشیع و توثیق آنان آورده است. سپس برخی از روایاتی را که موافق عقاید آنان است، بیان و با استناد به همین روایات، جایگاه افراد را در طبقه‌بندی‌اش مشخص می‌کند. اگر آنان به غلط به تشیع متهم شده‌اند، یا تشیعشان اندک و بدون غلو بوده است، در باب متهمان به تشیع قرار گرفته‌اند و اگر از غلات شیعه بوده‌اند، در باب مربوط به غلات آورده شده‌اند. سپس از برخی مصادر تاریخی، که در نظر وی مهم بوده‌اند یا ترجیح داشته‌اند، روایاتی را به‌عنوان شاهد و دلیل آورده است.
    2. نقد مورخان شیعی؛
      وی برخی از مورخان را نیز با روش پیشین بررسی کرده و افزون بر آن با بررسی روایات کتاب‌هایشان در محدوده قرن اول، تشیعشان را اثبات کرده است. وی، به‌ویژه به مورخانی که هنگام نقل رخدادها، سندشان را بیان نمی‌کنند، سوء ظن بیشتری درباره جعل و تحریف دارد و بیشتر آنان را نقد می‌کند.
    3. نقد برخی حوادث مهم؛
      نورولی، برخی از رخدادهای مهم تاریخی را که از دیدگاه وی، شیعه در جعل و تحریف آنها نقش داشته است، بررسی کرده است. در این بخش برای بررسی هر حادثه‌ای ابتدا کتاب‌های تاریخی شیعه را، اگر کتابی آن حادثه را نقل کرده باشد، نام می‌برد، سپس راویان و اخباریان شیعه را که این حوادث یا گزیده‌هایی از آنها را گزارش نموده‌اند، معرفی و تعداد روایاتشان را در منابع تاریخی بیان می‌کند و آنگاه حادثه تاریخی‌ای را تبیین می‌نماید که بر اساس روایات شیعه بیان شده است و سپس عقیده شیعه را در آن‌ باره متذکر شده است. آنگاه اگر روایات صحیحی درباره آن وجود داشت، نقل می‌کند.
    4. استقصای همه اخباریان شیعه متعرض به هر حادثه؛
      او مدعی است برای بررسی حوادث تاریخی، همه اخباریان شیعه، اعم از غالی و متهم را که درباره آن حادثه کتاب نوشته، یا آن را گزارش کرده‌اند، نام برده است.
    5. رعایت ترتیب زمانی؛
      در همه موارد، چه هنگام معرفی راویان، اخباریان و مورخان، چه هنگام بیان حوادث و چه هنگام بیان تألیفات و نقل قول علما در تضعیف و توثیق افراد، ترتیب زمانی رعایت شده است.
    6. بررسی تحریف در روایات غیر شیعی؛
      هنگام بررسی روایات غیر شیعی که به روایت‌های شیعی شباهت دارند، کوشیده است تا دستبرد و تحریف شیعه را در آنها بیان کند[۲].

    در پیشگفتار، شیعه را از منظر لغت، اصطلاح و پیدایش بررسی می‌کند و برخی از عقاید شیعه، مانند وصیت و امامت، نقد عدالت صحابه، رجعت و تقیه را با دیدگاهی منفی و جهت‌دار، به‌عنوان معیار تشیع معرفی و رد کرده است.

    باب اول

    باب نخست دو فصل دارد:

    در فصل اول، راویان غالی شیعه همچون: «حبه عرنی» (م 76ق)، «اسماعیل سدی» (م 127ق)، «سالم بن ‌ابی‌حفصه» (م 137/140ق)، «حارث بن حصیره» (م 141-150ق) و «عمرو بن ‌شمر جعفی» (م 157ق) را معرفی می‌نماید و با نقل روایاتی گزینشی از آنان، از قول رجالیان سنی آنان را جرح و نقد می‌کند. گفتنی است وی در این فصل، بین راوی، اخباری و مورخ تمایز قایل شده، اما دلایلش را بیان نکرده است.

    در فصل دوم، پس از تفاوت گذاشتن میان راوی و اخباری، اخباریان غالی را با همان شیوه فصل پیش نام برده است؛ مانند «سلیم بن ‌قیس هلالی» (م حدود 85ق)، «اصبغ بن ‌نباته حنظلی» (م بین 101-110ق)، «جابر بن یزید جعفی» (م 127/128ق)، «محمد بن ‌سائب کلبی» (م 146ق)، ابومخنف (م 157ق)، ابان احمر (م حدود 200ق)، «محمد بن زکریا بن دینار غلابی» (م 298ق) و «منذر بن محمد بن منذر قابوسی» (م اوایل قرن 4ق) [۳].

    باب دوم

    باب دوم سه فصل دارد:

    فصل نخست درباره راویان متهم به تشیع است؛ مانند «عبدالله بن شریک بن عدی عامری کلابی» (م پس از 100ق)، «سلمة بن کهیل بن حصین حضرمی» (44-121ق)، «اجلح بن عبدالله بن حجیه کندی» (م 125ق)، «سلیمان بن قرم بن معاذ تمیمی ضبی» (م پس از 100ق)، «جمیع بن عمیر بن عفاق تیمی» (تابعی)، «عبدالملک بن اعین» (م بین 121-130ق)، «موسی بن قیس فـراء حضـرمی» (م بین 136-158ق)، «فطر بن خلیفه مخزومی» (م 155/156ق) و «عبیدالله بن موسی بن ابی‌المختار باذام عبسی» (م 213ق).

    فصل دوم درباره اخباریان متهم به شیعه‌گری است که «ابان بن تغلب ربعی کوفی» (م 140/141ق)، «محمد بن عمر واقدی» (م 207ق)، «عبدالرزاق بن همام صنعانی» (م 211ق) و «ابن ‌عقده ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید کوفی» (م 333ق) از این افرادند.

    فصل سوم درباره راویان، اخباریان و مورخانی است که متهم به شیعه بوده، اما قطعاً سنی‌اند. او در این فصل «عمار بن معاویه دهنی» (م 133ق)، «محمد بن اسحاق بن یسار مطلبی» (م 151/153)، «سفیان ثوری» (م 161ق)، «ابن ‌مدینی علی بن عبدالله بن جعفر بن نجیح سعدی» (م 234ق)، «نصر بن علی بن نصر جهضمی» (م 250ق)، «محمد بن علی بن حمزة بن حسین علوی» (م 286/287ق)، «احمد بن شعیب بن علی نسائی» (م 303ق)، «محمد بن جریر بن یزید طبری» (م 310ق)، «حاکم نیشابوری محمد بن محمد بن عبدالله بن محمد بن حمدویه معروف به ابن ‌البیع» (م 405ق) را نام برده است[۴].

    باب سوم

    باب سوم شامل دو فصل درباره مورخان شیعه است:

    فصل نخست درباره مورخان غالی شیعه است که در این فصل تنها «احمد بن ابی‌یعقوب اسحاق بن جعفر بن وهب یعقوبی» (م 292ق) و «علی بن حسین بن علی مسعودی» (م 346ق) را نام برده است.

    فصل دوم، درباره مورخان متهم به تشیع است که وی از «ابن‌ اعثم احمد بن اعثم بن نذیر کوفی» (م اوایل قرن 4) و «ابوالفرج علی بن حسین بن محمد اصفهانی» (م 356 یا پس از 360ق) یاد کرده است[۵].

    باب چهارم

    باب چهارم، شامل سه فصل درباره تأثیر شیعه بر اخبار تاریخی دوره پیامبر و خلفای نخستین است. نورولی موضوعات این اخبار را چنین دسته‌بندی کرده است:

    فصل نخست: نقش شیعه در روایات عهد نبوی و خلافت ابوبکر، شامل: مؤاخات بین پیامبر(ص) و علی(ع)، غدیر خم، سقیفه و بیعت ابوبکر، جیش اسامه و قیام رده. نورولی از دوره خلیفه دوم و سوم، فقط شورای عمر را با ماجرای قتل عثمان در یک فصل ارزیابی کرده است.

    فصل دوم: نقش شیعه در روایات دوره عثمان، شامل ماجرای شورا و کشته ‌شدن عثمان.

    فصل سوم: نقش شیعه در روایات دوره امام علی، شامل بیعت با امام، جنگ جمل، جنگ صفین و ماجرای حکمیت، جنگ نهروان و شهادت حضرت[۶].

    باب پنجم

    باب پنجم، دو فصل درباره تأثیر شیعه در برخی اخبار دوره اموی دارد:

    فصل اول: نقش شیعه در روایات دوران معاویه و یزید، شامل: شهادت امام حسن، شهادت حجر بن عدی، واقعه کربلا و شهادت امام حسین، رخداد حره، محاصره کعبه و تخریب آن.

    فصل دوم: نقش شیعه در روایات تاریخی دیگر خلفای بنی‌امیه، شامل: واقعه مرج راهط، قیام توابین، قیام مختار، قیام عمرو بن سعید اشدق، کشته ‌شدن مصعب و عبدالله پسران زبیر، حرکت عبدالرحمان بن اشعث[۷].

    خاتمه

    در خاتمه نیز نتایج دوازده‌گانه‌‌اش را شرح می‌دهد که برخی از آنها بدیهی و اجمالی و برخی برآمده از نظریه اوست:

    1. روایات تاریخی شیعه، در راستای باورهای شیعه است و برای کشف حقیقت از این ‌روایات، باید رویکرد شیعه را به تاریخ شناخت؛
    2. شیعه به حوادثی که با خودش ارتباط داشته، یعنی تحولات عراق، پرداخته است؛
    3. بااینکه برخی از روایات شیعه موافق روایات صحیح است، اما با هم موارد اختلاف بسیاری دارند؛
    4. غلات شیعه برای رسیدن به هدفشان حدیث می‌سازند؛
    5. غلات شیعه با شیوه خاص خود، اخبار صحیح را تلخیص [و تقطیع] می‌کنند تا در جهت اهدافشان باشد؛
    6. حجم فراوانی از روایات شیعی در مصادر تاریخی سنی وجود دارد؛
    7. روایات شیعی موجود در منابع تاریخی سنی، پذیرفتنی‌تر از مطالبی است که در کتاب‌های خود شیعه آمده‌اند؛
    8. مورخان سنی برای تکمیل کتاب‌هایشان و جبران کمبود منابع، از کتاب‌های تاریخی شیعه استفاده کرده‌اند؛
    9. این آمیختگی موجب شده است تا برخی از راویان سنی، چه در گذشته و چه اکنون، تحت تأثیر روایات شیعه قرار گیرند و آنها را گزارش کنند؛
    10. درباره هر رخداد، لازم است تحقیق جامعی در منابع انجام شود تا روایت درست به دست آید. هرچه مشهور است، لزوماً درست نیست؛
    11. از شیعیان غیر غالی نیز نباید غفلت کرد؛ زیرا روایات آنان نیز متناسب با عقایدشان است؛
    12. تأثیر تشیع در روایات تاریخی باید در ابعاد گسترده‌تر دنبال شود و این پژوهش سنگ‌ بنای آن است[۸].

    وضعیت کتاب

    پاورقی‌های کتاب به ذکر مستندات مطالب کتاب و ترجمه برخی از روات اختصاص یافته است. برای آدرس‌دهی، نخستین‌بار به ترتیب نام منبع، مؤلف، چاپ کتاب یا تاریخ نشر آن، ناشر، شماره جلد و صفحه و دومین‌بار و بیشتر، فقط نام یا شهرت کتاب و جلد و صفحه آمده است. البته هرجا احتمال اشتباه وجود داشت، پس از نام منبع، مؤلف آن نیز ذکر شده است[۹].

    فهارس فنی در پایان کتاب آمده است.

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. غفوری، محمد، «نقش شیعه در تاریخ‌نگاری اسلامی»، نشر مشعر، تهران، 1394ش.


    وابسته‌ها

    پیوندها

    1. غفوری، محمد، ص101
    2. ر.ک: همان، ص107 تا 109
    3. ر.ک: همان، ص102
    4. ر.ک: همان، ص103 و 104
    5. ر.ک: همان، ص104
    6. ر.ک: همان
    7. ر.ک: همان، ص105
    8. ر.ک: همان، ص105 تا 106
    9. همان، ص109