دستور زندگی سیره نبوی از ديدگاه امام خمینی(س)

    از ویکی‌نور
    دستور زندگي (سيره نبوي از ديدگاه امام خمینی «س»)
    نام کتاب دستور زندگي (سيره نبوي از ديدگاه امام خمینی «س»)
    نام های دیگر کتاب سیره نبوی از دیدگاه امام خمینی(س)
    پدیدآورندگان عرفان، فاضل (نويسنده)

    حبیبی کرهرودی، مرتضی (نويسنده)

    زبان فارسی
    کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏22‎‏/‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏4‎‏د‎‏5
    موضوع خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368 - نظریه درباره محمد(ص)، پیامبر اسلام

    سنت نبوی

    محمد(ص)، پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11ق.

    ناشر موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی(ره)، موسسه چاپ و نشر عروج
    مکان نشر تهران - ایران
    سال نشر 1386 هـ.ش
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE26094AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    دستور زندگى (سيره نبوى از ديدگاه امام خمينى(س))، اثر فاضل عرفان و مرتضى حبيبى كرهرودى، بررسى سيره و ابعاد مختلف زندگى پيامبر(ص) از ديدگاه امام خمينى(ره) مى‌باشد كه به زبان فارسى و در دوران معاصر نوشته شده است.

    ساختار

    كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در چهار فصل، تنظيم شده است.

    مؤلف در اين رساله، به بحث و تحقيق در خصوص بازتاب آداب و سنت نبوى در زندگى و سلوك حضرت امام(ره) مى‌پردازد و به‌مناسبت، سخنانى از حضرت امام(ره) را در روشنگرى زوايايى از سيره نبوى نقل مى‌كند[۱]

    گزارش محتوا

    نويسنده در مقدمه، بحث را با ذكر جايگاه سيره آغاز كرده و آنگاه با موضوعاتى چون انحراف از سيره نبوى، قرآن و نقل تاريخ، معنا و مفهوم سيره، لزوم آشنايى مسلمانان با سيره نبوى و پيروى از آن، حجيت و اعتبار سيره نبوى ادامه داده است[۲]

    در فصل اول، به ابعاد مختلفى از سيره فردى پيامبر(ص) كه در بيانات امام(ره) مورد تأكيد و سفارش قرار گرفته، پرداخته شده است. اين ابعاد عبارتند از: عبادت؛ توكل به خدا؛ اطاعت كامل از خداوند؛ ساده‌زيستى و بى‌توجهى به ماديات؛ صبر و استقامت؛ تواضع؛ حسن معاشرت؛ دلسوزى؛ عفو و جلب قلوب؛ منع از غيبت؛ درمان غضب و رعايت بهداشت[۳]

    ديرزمانى است كه دانشمندان شرق و غرب درباره مؤثرترين عامل اصلاح جامعه بحث و گفتگو مى‌كنند و نظريات گوناگونى داده‌اند. هريك از ايشان عاملى را معرفى كرده و از عوامل ديگر غفلت ورزيده است. برخى علم و دانش و فرهنگ و بعضى ديگر اقتصاد و گروهى هم ايمان به خدا و روز رستاخيز و گروهى كيفر را ضامن اصلاحات اجتماعى مى‌دانند. به نظر نويسنده مسلما در صورت اجتماع اين چهار عنصر، مى‌توان جامعه‌اى سالم و دور از فساد و جنايت داشته باشيم و هيچ‌يك به‌تنهايى نمى‌تواند جامعه بشرى را اصلاح كند. در فصل دوم، به بررسى اجمالى چهار عنصر مذكور پرداخته شده است[۴]

    مباحثى چون توأم بودن ديانت و سياست، تشكيل حكومت، عمل به تكليف الهى، حاميان سياسى از ميان مردم، ايجاد روابط سياسى، موضوع‌هاى فصل سوم با عنوان «سيره سياسى» است[۵]

    امام خمينى(س) اولين اصلى را كه مى‌توان از سيره سياسى پيامبر(ص) استفاده كرد، اصل همراهى سياسى و ديانت مى‌داند و معتقد است عدم انزواطلبى و گوشه‌گيرى در امور سياسى و براندازى سلطه‌هاى جور و ستم و داشتن نقش فعال و اساسى در امور سياست مسلمانان، نقطه شروع تبليغ رسول خدا(ص) با مخالفت‌هاى بنيادين سياسى با سردمداران كفر و حاكمان جور همراه بود[۶]

    نويسنده، معتقد است با اندكى تأمل و دقت در سيره حضرت مى‌توان به دست آورد كه ايشان هيچ‌گاه راضى نبودند كه دين تنها به معناى احكام فردى تبليغ شود و ابعاد ديگر دين مورد غفلت قرار گيرد. در حركت‌هاى رسول خدا ديانت و سياست لازم و ملزوم يكديگر و هريك از آن دو در خدمت ديگرى بوده تا انسان‌ها را به صلاح و سعادت واقعى برسانند. حضرت امام(ره) در بيان اين واقعيت و ارائه تفسير دقيقى از سياست مى‌فرمايد: «سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگيرد و اينها را هدايت كند به طرف آن چيزى كه صلاحشان هست، صلاح ملت هست، صلاح افراد هست و اين مختص به انبياست. ديگران اين سياست را نمى‌توانند اداره كنند. اين مختص به انبيا و اولياست... انبيا، هم اين عالم را و هم آن عالم را - و اينجا راه است براى آنجا - اينها هدايت مى‌كنند. مردم را به اين راه و آنچه كه صلاح ملت است، صلاح جامعه است، اينها آنها را به آن صلاح دعوت مى‌كنند و صلاح مادى و معنوى از مرتبه اول تا آخرى كه انسان مراتب كمال دارد... انبيا(ع)شغلشان سياست است. ديانت، همان سياستى است كه مردم را از اينجا حركت مى‌دهد و تمام چيزهايى كه به صلاح ملت است و به صلاح مردم است، آنها را از آن راه مى‌برد كه صلاح مردم است كه همان صراط مستقيم است»[۷]

    به عقيده امام(ره)، انحراف در اسلام با جدا شدن ديانت از سياست آغاز گرديد: «سياستى كه در صدر اسلام بود، يك سياست جهانى بود. پيغمبر اسلام دستش را دراز كرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت مى‌كرد به اسلام و دعوت مى‌كرد به سياست اسلامى و حكومت تشكيل داد و خلفاى بعد حكومت تشكيل دادند و از صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آن وقتى كه انحراف در كار نبود، سياست و ديانت توأم بودند»[۸]

    موضوعات فصل چهارم نيز با عنوان «سيره نظامى» عبارتند از: هدف نبودن جنگ، حضور مستقيم و استقامت در ميدان نبرد، سرداران سپاه، مسجد و بسيج[۹]

    از آنجا كه جنگ از ضروريات و مقتضيات طبيعى اجتماع بشرى است، به همين جهت اسلام آن را انكار نكرده و به مخالفت با مقتضيات فطرت و طبيعت برنخاسته است. اسلام استفاده از جنگ را تا مرز ضرورت، محدود ساخته و آن را به‌عنوان آخرين وسيله براى جلوگيرى از تجاوز و طغيان و تأديب مفسدان و ظالمان پذيرفته است؛ مفسدانى كه بر اساس اميال شيطانى خود هميشه در صدد پايمال‌كردن حقوق مادى و معنوى انسان‌ها بوده و هيچ‌گاه جوامع بشرى از وجود چنين افرادى خالى نبوده است. به اعتقاد نويسنده، حال كه دين اسلام، شريعتى كاربردى و اصلاحى بوده و براى خوشبختى فرد و جامعه برنامه‌هايى ارائه مى‌دهد، نمى‌تواند از واقعيات خارجى چشم‌پوشى كند و به نظريه‌ها و تئورى‌هاى ذهنى و خيالى بپردازد[۱۰]

    به باور وى، در سيره پيامبر(ص) هرگز شعارهاى فريبكارانه و حركت‌هاى غير واقع‌بينانه وجود ندارد. اسلام، شريعتى است صريح و گويا و در برابر مشكلات انسان‌ها، داراى روش‌هايى قاطع و قابل اجراست. در اوج عطوفت و مهربانى و در راستاى آن، داراى شدت عمل در برابر ستمكاران و جباران است. امام خمينى(ره) در تبيين اين حقيقت ملموس، چنين مى‌فرمايد: «اسلام از اول، وقتى زاييده شده است، آن روزى كه اعلام شد به اينكه حالا ديگر بايد قيام كرد در مقابل [طاغوت]، از آن روز برنامه‌اش اين بود كه بزند و بكشد و كشته بشود براى اصلاح حال جامعه؛ براى اينكه اين دزدها و اين خيانت‌كارها را قطع اياديشان را بكند، قطع حياتشان را بكند؛ اينها مضر به جامعه هستند. اين باغ‌دارها و اين كاروان‌دارهاى قريش، مضر به جامعه هستند، اينها بايد از بين بروند»[۱۱]

    به اعتقاد نويسنده، جاى ترديد نيست كه اگر اسلام جنگ را تأييد نمى‌كرد و آن را به‌عنوان يكى از وسايل مقاومت و جلوگيرى از تجاوز و تعدى و برطرف كردن موانع از سر راه دعوت توحيدى خود، نمى‌پذيرفت، عوامل شر و فساد و نيروهاى شيطانى مانع از گسترش اين آيين شده و هرگز انسان‌ها به‌سوى كمال و سعادت رهنمون نمى‌گرديدند[۱۲]

    وضعيت كتاب

    فهرست اجمالى مطالب در ابتدا و فهرست تفصيلى مطالب و منابع و مآخذ مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.

    در پاورقى‌ها علاوه بر ذكر منابع[۱۳]، به توضيح برخى از مطالب متن پرداخته شده است[۱۴]

    پانويس

    1. كريمى، عليرضا
    2. مقدمه، ص الف- ف
    3. متن كتاب، ص1-59
    4. همان، ص59-103
    5. همان، ص103-133
    6. همان، ص105
    7. همان، ص105-106
    8. همان، ص106
    9. همان
    10. همان، ص135-136
    11. همان، ص136
    12. همان
    13. ر.ك: پاورقى، ص5
    14. ر.ك: همان، ص6

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.
    2. كريمى، عليرضا، «سيره نبوى از ديدگاه امام خمينى(ره)»، مجله حضور، شماره 12، برگرفته از پايگاه اينترنتى صالحين آذربايجان غربى، كد مطلب: 1061631، تاريخ مطلب: 1394/02/25، ساعت مطلب: 06:23، به آدرس:

    http://salehin.ir/index/BpPortalsVShow/3352/1061631.


    پیوندها